ابراهیم نورآور محمد در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
فضای ترسناک «ملکه آلیشون» برای کودکان مناسب است/ سعی کردم از سادهترین تجهیزات به بهترین کیفیت برسم
ابراهیم نورآور محمد معتقد است که سطحی از ترسناک بودن در فیلمهای سینمایی برای کودکان و نوجوانان میتواند پذیرفته باشد و حتی مواجهه با آن میتواند ارزش آموزشی داشته باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «ملکه آلیشون» ساخته ابراهیم نورآور محمد به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی پیشتر در جشنوارههای فیلم کودکان و نوجوانان و فیلم فجر به نمایش درآمده که موفق به کسب جایره بهترین فیلم، بهترین بازیگر کودک و بهترین دستاورد فنی از جشنواره کودکان و نوجوانان شده است.
«ملکه آلیشون» در دنیایی فانتزی قصهاش را روایت میکند؛ قصه پسر بچهای که با پدربزرگش در جنگل زندگی میکند و عنصر طبیعت در این اثر سینمایی نقش پر رنگی دارد، تا حدی که کارگردانش آن را فیلمی برای آشنایی کودکان با محیط زیست و شکلگیری دغدغه حفاظت از محیط زیست میداند.
به بهانه اکران «ملکه آلیشون» با ابراهیم نورآور محمد گفتوگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید:
ایده و ساختار «ملکه آلیشون» چگونه شکل گرفت؟
عنوان «ملکه آلیشون» برگرفته از نام یک درخت در کشور تایوان است، درختی که سههزار سال عمر داشته و به دلیل سهلانگاری در مراقبت از این درخت کهنسال، در یک طوفان شدید آلیشون شکسته و از بین میرود؛ اتفاقی بسیار ناراحتکننده و حسرتبار که حتی در کشور تایوان برای این اتفاق عزاداری کردند و این درخت پس از این اتفاق معروف شد.
بیاحتیاطی در مراقبت از ثروتهای طبیعی و محیط زیست یک معضل جهانی است و اتفاقی که برای درخت آلیشون رخ داد من را به ایده «ملکه آلیشون» رساند چرا که میتوان این درخت را قدیمیترین یا اولین درخت جنگل دانست که این جایگاه ویژهاش به آن وجهه یک ملکه داده است.
با توجه به اینکه ایده اصلی از فرهنگ و کشور دیگری شکل گرفته، آیا در این فیلم عناصر ایرانی از فرهنگ و جامعه ما را هم استفاده کردهاید؟
ایدهپردازی این فیلم صد در صد از ذهن خودم بوده و من فقط آن اتفاقی که مطرح کردم را خواندم و ایدهای از آن به ذهنم رسید و در نگارش فیلمنامه «ملکه آلیشون» اصلاً این نکته را در نظر نداشتم که این قصه مربوط به کدام کشور است. من موضوعی که مدنظر داشتم را روایت کردم و برایم همین روایت مهم بود. ایده «ملکه آلیشون» کاملاً برآمده از ذهن خودم است و دوست نداشتم از هیچ فیلمساز یا نویسندهای تقلید کنم.
درباره طبیعت میتوان فیلمهای بسیاری ساخت و تا امروز فیلمهای زیادی هم ساخته شده که مطمئناً هر فیلم جدیدی میتواند شباهتهایی به برخی از این فیلمها داشته باشد و به همین دلیل احتمالاً خیلیها فکر میکنند که تقلیدی صورت گرفته اما در «ملکه آلیشون» اینگونه نیست و من از هیچ اثر خارجی الگو نگرفتم. هر چند ۷۰ تا ۸۰ درصد از لوکیشنها بازسازی شدهاند اما بخشهایی از این فیلم در مازندران فیلمبرداری شده و همه اسمها در این اثر ایرانی است ولی تفاوت لباسها در این فیلم نسبت به دیگر آثار شاید این ذهنیت را ایجاد کند که تقلیدی صورت گرفته اما به هیچوجه اینگونه نیست.
در تیتراژ این اثر همه کارهای فنی توسط خودتان انجام شده است.
از زمانی که ساخت این فیلم را آغاز کردم ۱۱ سال پیش بود. وقتی فیلمنامه را برای ساخت به جاهای مختلف بردم همه به من میگفتند که این پروژه بسیار سنگین بوده و ساخت آن غیرممکن است؛ من فقط نه شنیدم و در شرایطی که هیچ حمایتی نداشتم، نمیدانستم که ساخت این اثر را ادامه دهم یا خیر و در نهایت تصمیم گرفتم با سرمایه خودم «ملکه آلیشون» ساخته شود.
حتی برای ساخت فیلم هم کسی با من همکاری نکرد و هر کس که از جزئیات کار باخبر میشد حجم بالای پرده کروماکی را در این فیلم غیرقابل اجرا میدانست و با من همکاری نمیکرد. من این فیلم را در تنکابن ساختم، در این شهر نسبت به تهران کار سختتر و فضا بستهتر است و در نهایت با عدم همراهی و همکاری افراد، خودم تنها ماندم و کل اثر را به تنهایی ساختم.
برای «ملکه آلیشون» زحمات بسیاری کشیدم، آن زمان ساخت این فیلم برای کسی باورپذیر نبود ولی من به تنهایی این فیلم را ساختم و حتی در دوبله هم به جای چند کاراکتر حرف زدم.
بنابراین اگر همکاری لازم با شما صورت میگرفت، فیلم خیلی زودتر آماده نمایش میشد.
احتمالاً فیلم در مدت زمان ۹ ماه الی یک سال ساخته میشد.
با توجه به اینکه سینمای کودک به واسطه پیشرفت تکنولوژی همواره در حال بروزرسانی است، این گذر زمان منجر به کهنه شدن فضای فیلم نشده است؟
وقتی فیلم در جشنواره کودکان و نوجوانان اکران شد با استقبال خوبی همراه بود و توانست چهار جایزه از جمله جایزه بهترین فیلم را دریافت کند. آن زمان فهمیدم که اصلاً کسی متوجه جدید نبودن فیلم نشد و فیلم از لحاظ کیفیت و روایت همچنان اثر قابل قبولی است.
وقتی ساخت «ملکه آلیشون» را آغاز کردم، میدانستم که زمان زیادی باید صرف این اثر شود و احتمالاً فیلم در زمان اکران کهنه خواهد شد. به همین دلیل در انتخاب تجهیزات بیشترین دقت را داشتم و آن زمان که فیلمبرداری با دوربین DSLR رایج بود من دوربین سینمایی بلک مجیک تهیه کردم و فیلمبرداری این اثر را پیش بردم چرا که میخواستم حس نگاتیو را در تصاویر فیلم ایجاد کنم و کیفیت در سطحی باشد که کهنه نشود. من همان زمان ساخت «ملکه آلیشون» به حفظ کیفیت اثر برای اکران در چند سال آینده فکر میکردم و حتی این موارد را در نورپرازیها که به صورت دستی انجام میشد در نظر داشتم و همین مسئله هزینه تولید را افزایش داد اما برای من بالا بودن کیفیت فیلم اهمیت زیادی داشت که خوشبختانه حالا سطح کیفی اثر در حدی است که فیلم دچار کهنگی نشده است.
من مجبور بودم از سادهترین تجهیزات، پیچیدهترین و بهترین کیفیت را به دست بیاورم و حتی برخی ابزارهای فیلمبرداری را خودم ساختم. در زمان ساخت این فیلم حتی پدر و مادرم را هم به صورت همزمان از دست دادم و این اتفاق هم یکی از عوامل طولانی شدن زمان ساخت این فیلم شد. با این حال کاش میتوانستم تیمی حرفهای و متخصص در ساخت این فیلم داشته باشم تا دقیقاً آنچه که در ذهنم بود را بسازم اما در نهایت مجبور شدم خیلی از ایدههایم را کنار بگذارم.
فضای «ملکه آلیشون» کمی ترسناک است. این ترسناک بودن را در چه سطحی برای کودکان مناسب میدانید؟
ما سالها قبل فیلمهایی در کشور خودمان برای کودکان و نوجوانان داشتیم که فضایی نسبتاً ترسناک داشتند. نمونهاش فیلم «دزد عروسکها» است که اکبر عبدی نقش پسر یک جادوگر را بازی میکرد. ما قبلاً فیلم ترسناک برای کودکان و نوجوانان داشتیم و حالا هم فیلمهایی اینچنین ساخته میشوند و من فکر میکنم همین فیلمها یکی از عوامل شجاعت در بین کودکان دهه ۱۳۶۰ است.
کودکان و نوجوانان باید ترس را تجربه کنند تا به شجاعت برسند، نقل قولی از آقای افخمی شنیدم که میگفتند بچهها در نهایت باید با ترس روبرو شوند و چه بهتر که این اتفاق در مواجهه با پرده سینما رخ دهد. میزان ترسی که در «ملکه آلیشون» وجود دارد به اندازهای نیست که به کودک آسیب بزند و شاید بتوان تعریف هیجان را برای آن دقیقتر دانست. حس ترس در این فیلم به مخاطب منتقل میشود، به هر حال قصهای که «ملکه آلیشون» روایت میکند هیجانانگیز است، قرار است کودک با مفهومی چون شیطان درون آشنا شود و بداند که او میخواهد فریبش دهد و قرار است یاد بگیرد که در هر سنی میتواند با آن مقابله کند و نباید از آن بترسد.
استفاده از فضای ترسناک در این فیلم برای این بوده که به کودک بیاموزیم که نباید بترسد و میتواند با آن مقابله پرداخته و پیروز شود. در اکرانهای خصوصی و اکرانهای جشنواره «ملکه آلیشون» من با کودکان مختلفی صحبت کردم تا نظر آنها را بدانم و اتفاقاً بچهها بیش از هر چیز، از بخشهای ترسناک فیلم استقبال کردند و میگفتند که آن بخشها هیجانانگیز بوده.
من فکر میکنم همانطور که ما در کودکی توانستیم با فیلمهای کودک و نوجوانی که حال و هوایی ترسناک داشتند ارتباط برقرار کنیم و حالا شجاعت روبرو شدن با برخی ترسهایمان را داریم، کودکان امروز هم میتوانند مخاطب فیلمهای ترسناکی در حد و اندازه «ملکه آلیشون» باشند.
آیا از شرایط اکران «ملکه آلیشون» رضایت دارید؟
خیر، البته نمیتوانم کسی را مقصر این وضعیت بدانم، شاید بهتر بود خودم اثر قویتر و باکیفیتتری بسازم. فیلمهای کودک معمولاً با گروههایی پرجمعیت ساخته میشوند و واقعاً کار سختی است که یک نفره با فیلمی که یازده سال پیش ساخته شده با این گروههای حرفهای و با تکنولوژی امروز رقابت کنید.
اگر «ملکه آلیشون» با گروهی کاملاً حرفهای ساخته میشد قطعاً امروز با اثری متفاوت روبرو بودیم. من در ساخت این فیلم هیچ حمایتی نداشتم اما انتظار داشتم که در اکران از «ملکه آلیشون» حمایت شود تا انگیزه و انرژی بالایی برای ادامه کارم بگیرم.
هدف من از ساخت «ملکه آلیشون» این بود که درباره اهمیت حفظ طبیعت و مراقبت از آن به کودکان نکاتی را بیاموزم. به نظر من اگر به کودکان حفاظت از محیط زیست را بیاموزیم، کشورمان آینده بهتری خواهد داشت و از همه مخاطبان میخواهم فیلم را عمیقتر ببینند و کاش مسئولان فیلمها را فقط از مناظر اقتصادی ارزشگذاری نکنند؛ بیزینس بخشی از ماجرا است و باید به ابعاد فرهنگی سینما هم توجه شود.