خبرگزاری کار ایران

فیلم «رهایی» یک تریلر هیچکاکی مدرن است

فیلم «رهایی» یک تریلر هیچکاکی مدرن است

در نشستی که در فرهنگسرای اندیشه به بررسی ابعاد مختلف فیلم «Drop» اختصاص داشت، دو منتقد سینما این تریلر معاصر را تحلیل کردند. از رابطه‌ی سینما با تکنولوژی و روان مدرن گرفته تا ریشه‌های سبک کارگردانی در سنت هیچکاکی، در این جلسه مورد واکاوی قرار گرفت.

به گزارش ایلنا، کسرا ولایی، منتقد سینما در این نشست گفت: در درجه‌ی اول باید در نظر داشته باشیم با فیلمی سرگرم‌کننده از جریان اصلی سینما مواجهیم که به موفقیت می‌رسد چون مأموریت خود را به درستی انجام می‌دهد: ساختن یک تریلر هیچکاکی با ۱۰ میلیون دلار بودجه. طبعاً هدف و کارایی هر فیلمی را باید بر اساس دلیل و انگیزه‌ی تولید آن سنجید و در مورد دراپ (رهایی) هم احتمالاً سازندگان بهتر از بقیه به محدودیت‌ها و ضعف‌های کار خود واقفند؛ اما تلاش کرده‌اند تا با وجود دارایی‌ها و خواسته‌های استودیو، به نمره‌ی قبولی برسند.

ولایی افزود: به‌طور ساده می‌توان الگوی ژانر تریلر را در یک گزاره خلاصه کرد: فردی از نقطه آ به ب می‌رود و طی این سیر، باید مأموریت یا وظیفه‌ای را به انجام برساند و زنده‌ماندن و موفقیت در انجام کار، به راه‌رفتن روی لبه‌ی تیغ شبیه می‌شود. حالا این الگو می‌تواند به شکل‌های مختلف پیاده و حتی به ژانرهای دیگر نزدیک شود؛ اما هیچکاک همین الگو را به شیوه‌ی خودش بازتعریف می‌کند: شخصیت اصلی داستان متخصص انجام چنین مأموریتی نیست و معمولاً بر حسب سوتفاهم در بازی گیر می‌افتد و گاه ناچار می‌شود که برای نجات خودش حتی بر خلاف دستورات عمل کند و نقشه را به‌هم بریزد. کریستوفر لندون‌ هم در این فیلم دقیقاً به سمت همین فرمول می‌رود.

وی در پاسخ به سؤال یکی از حاضران که چرا در سینمای ایران چنین فیلم‌هایی تولید نمی شود، گفت: باید به چند دلیل اشاره کرد؛ اول اینکه پیش‌فرض‌های مخاطب و قراردادهای مربوط به فیلم ژانر به واسطه‌ی قدرت و نفوذ هالیوود پیوند محکمی با ظواهر زیست جهان اولی دارد و در دیگر جغرافیاها، ایجاد تعادل میان مختصات سینمای بومی و قراردادهای ژانری به درجات پیچیدگی کار اضافه می‌کند. باید در نظر داشت که تولید چنین آثاری در سینمای ایران با توجه به محدودیت‌های فنی، مشخصاً با هزینه‌های بیشتری همراه می‌شود و بدون توجیه اقتصادی و با وجود محافظه‌کاری حاکم بر بازار، به‌سختی می‌توان صاحبان سرمایه را برای ریسک‌های بزرگ و تجربه‌گرایی قانع کرد.

 

تهدید از درون می‌آید، نه بیرون

محسن سلیمانی فاخر، کارشناس و منتقد سینما نیز در این نشست گفت: دراپ از لوکیشن‌های محدود، نورپردازی تند و میزانسن بسته بهره می‌برد تا حس اضطراب و خفگی را به بیننده القا کند. رستورانی در طبقه‌ی بالا، به‌تدریج تبدیل به زندانی دیجیتال می‌شود این تهدید در ابتدا با شروع تیتراژ و بعد واردشدن شخصیت در رستوران کدگذاری شده است.

وی افزود: نکته‌ی مهم در این فیلم، تغییر منشأ تهدید است. برخلاف بسیاری از تریلرها که تهدید بیرونی است، در اینجا تهدید از دل ابزارهایی برخاسته که قرار بوده به ما امنیت دهند. این نگاه باعث می‌شود فیلم عمق روان‌شناختی بیشتری پیدا کند. شخصیت مادر در این فیلم، نماد انسان مدرن تنها و مستأصل است؛ انسانی که می‌خواهد دوباره اعتماد کند اما در همین فرآیند، تهدید را تجربه می‌کند.

سلیمانی فاخر در نقد ساختار روایی فیلم نیز گفت: ریتم فیلم نامتعادل است. نیمه‌ی اول بیش از حد کند و بی‌اتفاق پیش می‌رود و در نیمه دوم، ناگهان شتاب می‌گیرد. در نتیجه، تصمیم‌های شخصیت‌ها در بخش انتهایی، غیرمنطقی و شتاب‌زده به‌نظر می‌رسند.

وی گفت: اثر «کریستوفر لندون» اگرچه در ظاهر یک تریلر روان‌شناختی معاصر است، اما به‌روشنی تحت تأثیر چهار فیلمساز بزرگ قرار دارد که سبک او را شکل داده‌اند. نخست، تأثیر «آلفرد هیچکاک» در خلق تنش‌های تدریجی و استفاده از فضاهای محدود کاملاً مشهود است. لندون نیز مانند هیچکاک از موقعیت‌های بسته‌ای چون رستوران یا آپارتمان بهره می‌برد تا حس تعلیق و اضطراب را به‌جای رویدادهای بیرونی، از درون روان شخصیت‌ها برانگیزد. دوم، ردپای «دیوید کراننبرگ» در فیلم دیده می‌شود؛ جایی که ابزارهای تکنولوژیک نظیر تلفن همراه، که معمولاً مایه‌ی آسایش‌اند، به تهدید روانی بدل می‌شوند. این همان رویکردی است که کراننبرگ در آثار خود به‌ویژه در نسبت بدن و فناوری دنبال کرده و لندون نیز آن را در بستری مدرن به‌کار می‌گیرد. سوم، شباهت‌هایی با سینمای «جوردن پیل» وجود دارد، چرا که Drop ترس را نه از موجودات افسانه‌ای بلکه از تنهایی، بی‌اعتمادی و شکنندگی روابط انسانی در دنیای دیجیتال بیرون می‌کشد، درست مانند آنچه پیل در فیلم‌هایش دنبال کرده است. نهایتاً، لندون در میزانسن و نورپردازی نیز متأثر از «دیوید فینچر» به‌نظر می‌رسد. استفاده از نورهای کم، سایه‌های تند، قاب‌های محدود و حس خفگی بصری در فیلم، یادآور فضای تاریک و کنترل‌شده‌ای است که فینچر در آثارش خلق کرده بود. بنابراین، «رهایی» ضمن حفظ استقلال و هویت خود، با بهره‌گیری هوشمندانه از عناصر سبک فیلمسازان مؤثر، به اثری تبدیل شده است که بین سنت سینمای تعلیق و دغدغه‌های روان‌شناختی و تکنولوژیک انسان معاصر، پلی برقرار می‌کند.

وی در پایان افزود: در دنیایی که تکنولوژی در هر لحظه به ما نزدیک‌تر می‌شود، این فیلم یادآوری می‌کند که گاهی بزرگ‌ترین تهدید، نه از بیرون، بلکه از درون فضای امن ذهن و روابط انسانی ما برمی‌خیزد و این ترس از تنهایی و از دست دادن کنترل است که «رهایی» را دشوار می‌سازد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز