طراح گریم نمایشهای «ذرات آشوب» و «دویل» در گفتگو با ایلنا مطرح کرد,
«گریم» لایهای نامرئی از روایت است/ سختترین بخش گریم ایجاد تعادل بین خلاقیت و محدودیتهای اجرایی است

در «دویل»، چهرهها مرز انسان و خیال را شکستند/ «ذرات آشوب»، نقطه تلاقی واقعگرایی و آشفتگی در طراحی گریم
طراح گریم نمایشهای «ذرات آشوب» و «دویل»، با اشاره به تفاوتهای بنیادین گریم سورئال و رئال، از چالشهای تکنیکی، تعامل با کارگردان، و نقش گریم بهعنوان یک زبان مستقل در روایت سخن گفت.
به گزارش خبرگزار ایلنا، گریم همواره یکی از مولفههای مهمی است که در پرداخت شخصیتها نقش با اهمیتی دارد، اما با این حال کمتر از دیگر بخشها به آن پرداخته میشود؛ چه در سینما و چه در تئاتر این نادیدهانگاری وجود دارد.
شبنم روزبهانه (طراح گریم سینما و تئاتر) که طراحی گریم نمایشهای «ذرات آشوب» و «دویل» آخرین فعالیتهای او محسوب میشوند درباره نقش گریم در تئاتر با ایلنا گفتگو کرد.
شبنم روزبهانه، در ابتدا، با اشاره به نقش بنیادین گریم در عرصه هنر و بخصوص تئاتر بیان کرد: طراحی گریم هر نمایش بر اساس فیلمنامه، کارگردانی و سبک کلی اثر شکل میگیرد. ابتدا باید متن نمایشنامه را دقیق بررسی کرد تا ویژگیهای شخصیتها، فضای داستان و حالوهوای کلی نمایش مشخص شود. سپس با کارگردان و طراح صحنه مشورت میشود تا گریم با دکور، نور و لباس هماهنگ باشد.
توضیحاتی درباره عوامل تاثیرگذار در انتخاب سبک گریم
وی افزود: عوامل تأثیرگذار در انتخاب سبک گریم شامل ژانر نمایش (تاریخی، فانتزی، رئالیستی)، دوره زمانی داستان، شخصیتپردازی و حتی فاصله مخاطب از صحنه است. در تئاتر، به ویژه در سالنهای بزرگ به دلیل فاصله زیاد تماشاگران، اغلب از گریم اغراقشده استفاده میشود تا ویژگیهای چهره بهتر دیده شود.
طراح گریم باید اصول متعادلسازی و نامتعادلسازی بداند
روزبهانه درباره گریم در سینما نیز گفت: اما در سینما، گریم باید ظریف و طبیعی باشد، زیرا دوربین جزئیات را به خوبی ثبت میکند. به عنوان طراح گریم، شناخت اصول متعادلسازی، نامتعادلسازی و شخصیتسازی ضروری است تا بتوان با تکنیکهای درست، چهره بازیگر را به شخصیت موردنظر نزدیک کرد و داستان را از طریق چهرهپردازی بهتر روایت کرد.
طراح گریم نمایش «دویل» درباره این اثر نیز به ارائه توضیحاتی پرداخت.
وی گفت: در نمایش «دویل»، گریمهای سورئال را با رویکردی ترکیبی طراحی کردم تا هم اغراق هنری در آن حفظ شود و هم شخصیتها با هویت و داستان خود هماهنگ باشند. برای رسیدن به این تعادل، از موادی ویژه که ترکیبی از عناصر گیاهی و سازگار با پوست بود، روی صورت بازیگران استفاده کردم. این مواد، ظاهری شبیه به گِل خشکشده ایجاد میکرد، اما در واقع برای سلامت پوست ایمن بود و هدف اصلی آن ایجاد بافتی ترکخورده و کهنه بود که حالتی کابوسگونه و فرا واقعی به چهرهها میبخشید.
او در ادامه توضیحاتش بیان کرد: پس از ایجاد بافت مذکور، روی آن طراحی و کاراکترسازی کردم تا ویژگیهای هر شخصیت مشخصتر شود. برای برخی از بازیگران جهت تغییر ساختار چهره از قطعاتی مثل بینی یا گوشهای بزرگ استفاده کردم، در حالی که برای برخی دیگر از تکنیکهای لاتکس بهره بردم تا جلوهای چروکیده و یا تاسی ایجاد شود. همچنین برخی شخصیتها با ترکیب ویژگیهای حیوانی (مثل خوک، میمون و …) شکل گرفتند که هر کدام استعارهای از ذات درونی کاراکترهای نمایش بود. این روش باعث شد که هر شخصیت نهتنها از نظر بصری جذاب باشد، بلکه بیانگر هویت و نقش او در داستان باشد.
گریم در نمایش «ذرات آشوب» بر پایه واقعگرایی است
این هنرمند سینما و تئاتر خاطرنشان کرد: در نمایش «ذرات آشوب»، گریمها بر پایهی واقعگرایی طراحی شدند، اما با در نظر گرفتن سبک و فضای اجرا، عناصری از گریم مدرن نیز در آن به کار رفت. هدف من این بود که چهرهها هم زمان با حفظ هویت رئال، تأثیر بصری قویتری داشته باشند و بتوانند لایههای عمیقتری از شخصیتها را به نمایش بگذارند. برای این کار، از تکنیکهای متعادلسازی و شخصیتپردازی دقیق استفاده کردم تا گریم نه تنها باورپذیر باشد، بلکه در هماهنگی کامل با حس و فضای اثر قرار بگیرد. این تلفیق کمک کرد که گریمها ضمن حفظ رئالیسم، جلوهای ویژه داشته باشند که با سبک اجرایی نمایش همخوانی داشته باشد.
چرا گریم یکی از سختترین کارهاست؟
وی عنوان کرد: سختترین بخش اجرای گریم، پیدا کردن تعادل بین خلاقیت و محدودیتهای اجرایی است. از نظر تکنیکی، هر طراحی گریم چالشهای خودش را دارد، چه ظرافتهای یک گریم رئال که باید بینقص و باورپذیر باشد، چه جسارت یک گریم مدرن که باید پیام بصری مشخصی را منتقل کند. از نظر زمانی، هماهنگ کردن دقت در اجرا با فشردگی پشتصحنه همیشه یک چالش است. اما شاید پیچیدهترین بخش، هماهنگی گریم با بازیگران باشد، جایی که گریم نهتنها باید به درستی روی چهره بنشیند، بلکه بازیگر با آن احساس راحتی کند و بتواند نقش را با تمام وجود اجرا کند. گریم یک لایهی نامرئی از روایت است که اگر درست انجام شود، تماشاگر آن را نمیبیند اما کاملاً حسش میکند.
لازمه اجرای زنده، گریم ماندگار و انعطافپذیر است
طراح گریم نمایش «دویل» بیان کرد: در اجرای زنده، گریم باید هم ماندگار باشد و هم انعطافپذیر، طوری که نه تحت تأثیر نور، تعریق و تحرک بازیگران از بین برود و نه دست و پاگیر باشد.
او در پاسخ به این سوال که برای تداوم و ماندگاری گریمها چه تمهیدی اتخاذ کرده، گفت: برای تضمین دوام گریمها، از ترکیب متریالهای حرفهای، تکنیکهای لایهبندی و فیکسکنندههای قوی استفاده کردم تا با حفظ کیفیت، امکان اجرای طولانیمدت را داشته باشند. اما اجرای زنده همیشه زنده است؛ هیچچیز صددرصد ثابت نمیماند. در لحظاتی لازم بود که اصلاحات جزئی انجام شود، مثلاً بازسازی سایهها، مات کردن برق پوست یا ترمیم نواحی حساس، تا گریمها نهتنها در اولین لحظه، بلکه در تمام مدت اجرا بینقص باقی بمانند.
استفاده از پروتز در نمایش «دویل»
وی ادامه داد: در هر دو نمایش از تکنیکهای خاص و متریالهای متنوع برای رسیدن به فضای کار استفاده شد. در «دویل»، برای خلق چهرههایی که بُعدی فراتر از واقعیت داشته باشد، از پروتزهایی مانند گوش، بینی و لاتکس و سیلیکون استفاده کردم تا تغییرات ساختاری در چهره بازیگران ایجاد شود و شخصیتها بُعدی اغراقشده و سورئال پیدا کنند. این طراحی به فانتزی بصری نمایش کمک کرد و در نمایش ذرات آشوب فضایی ترکیبی از رئال و مدرن دارد، اما همچنان نیاز به جزئیاتی دقیق برای تکمیل شخصیتپردازی بود.
روزبهانه اذعان داشت: برای بعضی از بازیگران از پروکهای موی طبیعی و بافتهشده استفاده کردم که کاملاً با فرم صورت و حرکات آنها هماهنگ باشد و در نهایت، هر دو نمایش، با وجود تفاوتهای سبکی، به واسطهی این تکنیکها، گریمهایی داشتند که نهتنها تکمیلکننده بازی بودند، بلکه خود به عنصری زنده در روایت تبدیل شدند.
گریمهای سورئال و رئال زبانی متفاوت دارند
طراح گریم نمایش «شیزوفرنی» بیان کرد: گریم سورئال و گریم رئال، هر دو روایتگر داستاناند، اما هرکدام به زبانی متفاوت. در گریم رئال، هدف، بازآفرینی واقعیت با تمام جزئیات آن است، چین و چروکها، سایههای طبیعی، و بافتهایی که شخصیت را به زندگی روزمرهاش پیوند میزنند. در ذرات آشوب، گریم باید نامرئی به نظر برسد انگار که اصلاً وجود ندارد، اما در عین حال، باید تمام احساسات، رنجها و تجربههای شخصیتها را در خود منعکس کند؛ اما در گریم سورئال، مانند دویل، دیگر پایبند واقعیت نیستیم، اینجا گریم تبدیل به یک عنصر بصری قدرتمند میشود که در کنار متن و اجرا، یک دنیای تازه خلق میکند. در این سبک، میتوان فرمها را تغییر داد، ویژگیهای چهره را اغراق کرد و حتی دست به بازطراحی آن زد تا حس و فضای نمایش را تقویت کند. در دویل، از این آزادی برای خلق چهرههایی استفاده کردم که مرز بین انسان و موجودات ذهنی را کمرنگ میکنند. در نهایت، تفاوت اصلی در این است که گریم رئال، واقعیت را بازتاب میدهد، اما گریم سورئال، واقعیت را بازآفرینی میکند، یکی تلاش میکند نادیده گرفته شود، دیگری میخواهد تماشا شود.
لازمه گریم رئال شناخت عمیق از آناتومی چهره است
وی افزود: هر دو سبک گریم، رئال و سورئال، چالشهای خاص خود را دارند و نمیتوان بهطور مطلق گفت کدامیک سختتر است، زیرا هرکدام به مهارتها و دقت متفاوتی نیاز دارند؛ در گریم رئال، تمرکز روی جزئیات ظریف، هماهنگی دقیق با ویژگیهای طبیعی چهره و استفاده از تکنیکهایی است که نتیجهای کاملاً طبیعی و واقعی ارائه دهند. کوچکترین اشتباه در این نوع گریم میتواند باعث شود نتیجه غیرواقعی به نظر برسد، به خصوص در سینما که دوربین تمام جزئیات را ثبت میکند. بنابراین، گریم رئال نیازمند دقت بالا و شناخت عمیق از آناتومی چهره، رنگها و بافت پوست است.
گریم در اثر سورئال به تخیل قوی و درک عمیق نیاز دارد
این هنرمند عنوان کرد: اما در گریم سورئال، چالشها بیشتر به جنبههای خلاقانه و هنری مربوط میشود. در این سبک، طراح گریم باید علاوه بر دانش فنی، تخیل قوی و درک عمیقی از مفاهیم فلسفی و روانشناختی داشته باشد؛ تا بتواند تصویری بسازد که فراتر از واقعیت عادی باشد و احساسات و مفاهیم پیچیده را منتقل کند. علاوه بر این، تکنیکهای استفاده شده اغلب شامل مواد و متریالهای غیرمعمول، پروتزهای بزرگ یا عجیب و دستکاریهای ساختاری چهره است که همگی نیازمند مهارت و تجربه بالایی هستند تا نه تنها جلوهای باورپذیر داشته باشند، بلکه برای بازیگر هم قابل تحمل و اجرایی باشند.
گریم سورئال از رئال سختتر است
شبنم روزبهانه تاکید کرد: به طور خلاصه، گریم رئال نیازمند ظرافت و مهارت فنی بسیار بالا برای بازسازی واقعیت است، و گریم سورئال نیازمند خلاقیت هنری و مهارتهای ساختاری و ترکیبی برای خلق دنیایی خیالی و بیمانند.
او در پایان گفت: اگر بخواهم بر اساس تجربه شخصیام صحبت کنم، گریم سورئال به دلیل گستردگی امکانات و آزادی عمل هنری، دشواریهای خاص خودش را دارد که گاهی فراتر از مهارت فنی است و نیازمند تیمورک قوی و هماهنگی دقیق با کارگردان، بازیگران و طراحان دیگر است تا نتیجه نهایی منسجم و باورپذیر باشد.