خبرگزاری کار ایران

در اولین نشست جشنواره منطقه‌ای سهند مطرح شد:

تدوین در سینما از تجربه‌های طبیعی الهام گرفته است

تدوین در سینما از تجربه‌های طبیعی الهام گرفته است
کد خبر : ۱۶۳۷۶۶۵

نشست تخصصی بخش فیلم با عنوان «نقطه برش در تدوین» با تدریس حسین جمشیدی گوهری در دومین روز جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان تبریز-سهند با حضور علاقه‌مندان و فیلمسازان حاضر در جشنواره برگزار شد.

به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، محور اصلی این نشست نسبت هنر تدوین با تجربه‌ی زیسته‌ی انسان بود؛ اینکه چگونه زندگی روزمره‌ با تمام جزئیاتش الهام‌بخش قواعد نانوشته‌ی تدوین شده است.

جمشیدی گوهری گفت: لحظه‌هایی از زندگی واقعی، مانند پلک زدن یا خوابیدن، به‌نوعی نمایانگر "نقاط برش" در زندگی هستند. این تجربه‌ها که در عین روزمره بودن، می‌توانند به لحظه‌های روایی قدرتمند تبدیل شوند، الهام‌بخش قواعد نانوشته تدوین در سینما هستند.

او افزود: تدوین در سینما نیز از همین تجربه‌های طبیعی الهام گرفته است؛ تجربه‌هایی که در عین روزمره بودن، می‌توانند به لحظه‌های روایی قدرتمند تبدیل شوند..

او با نمایش دو سکانس از فیلم‌های «آتابای» و «اجاره‌نشین‌ها»، تلاش کرد تا اهمیت انتخاب نقطه‌ی برش و ایجاد ارتباط چشمی بین شخصیت‌ها را از طریق تدوین توضیح دهد. به گفته‌ی او، اغلب تدوینگران حرفه‌ای، هنگام تدوین سکانس‌های دیالوگ‌محور، تلاش می‌کنند برش‌ها را در پایان واژه‌ها یا جملات بزنند تا تمرکز و حس مخاطب حفظ شود. برش در میانه‌ی کلمات، به‌ویژه در سکانس‌های احساسی، موجب گسست حس و درک جمله می‌شود. گرچه این قاعده استثناهایی هم دارد، اما در کلیت، بخشی از اصول نانوشته‌ی تدوین محسوب می‌شود.

در بخش دوم نشست، بحث بر سر یکی از چالش‌های همیشگی تدوینگران و کارگردانان شکل گرفت: اختلاف بر سر نقطه‌ی برش یا ترتیب سکانس‌ها. تجربه‌ها متنوع بود. برخی تدوینگران با استدلال، سعی می‌کردند کارگردان را قانع کنند؛ برخی دیگر به مشورت با افراد سوم متوسل می‌شدند تا نظر جمعی، تأثیرگذارتر باشد.

جمشیدی گوهری در ادامه به یکی از مهم‌ترین روش‌های مدیریت این اختلاف‌نظر اشاره کرد: روش «قانون سه‌مرحله‌ای»، که تدوینگر باسابقه‌ای مانند والتر مرچ (Walter Murch) نیز به آن پایبند است. طبق این روش، تدوینگر در سه نوبت با فاصله‌ی زمانی (مثلاً یک هفته یا یک ماه)، نظر خود را همراه با استدلال برای کارگردان تکرار می‌کند. اگر پس از سه مرتبه، نظر کارگردان تغییر نکرد، تدوینگر آن را می‌پذیرد و اجرای کامل نظر کارگردان را در پیش می‌گیرد.

در تحلیل این روش، یکی از شرکت‌کنندگان به نکته‌ای مهم اشاره کرد: این شیوه نه‌تنها به کارگردان زمان فکر کردن می‌دهد، بلکه خود تدوینگر نیز ممکن است پس از مدتی به اشتباه خود پی ببرد. تدوینگر، با دادن زمان، عملاً از لجبازی اجتناب می‌کند و مسیر گفت‌وگو را برای رسیدن به نتیجه‌ی بهتر هموار می‌سازد.

اهمیت دریافت حس در تدوین فیلم؛ تصویر خوب الزاماً فریم خوب نیست

اولین نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که وقتی تدوین یک پلان را آغاز می‌کنید، باید نگاهی فراتر از خود تصویر داشته باشید. سؤال اصلی این است: «آیا این لحظه، این فریم، حس درستی دارد؟» اگر پاسخ‌تان مثبت باشد، تازه کار تدوین شروع می‌شود. اما اگر نه، باید جست‌وجو را ادامه دهید. تدوین دقیقاً جایی است که این جست‌وجو برای حس، معنا پیدا می‌کند.

جمشیدی گوهری ادامه داد: درک حس درست در تصویر، یکی از سخت‌ترین و در عین حال حیاتی‌ترین بخش‌های کار تدوینگر است. شما ممکن است در میان ۲۴ فریم در هر ثانیه فقط به دنبال یکی بگردید که همه‌چیز را تغییر دهد. یافتن آن لحظه، یعنی رسیدن به نقطه‌ای که حس تصویر کامل می‌شود. این‌که کجا قطع کنید، چطور تصویر را به تصویر بعدی وصل کنید و چه‌طور اجازه بدهید حس جریان پیدا کند، همه از همین نقطه آغاز می‌شود.

او تاکید کرد: گاهی پیش می‌آید که مثلاً در میانه یک پلان دیالوگ، بخواهید از زاویه‌ای دیگر برش بزنید. این‌جا باید با دقت بالا، فریم به فریم جلو بروید و حس چهره بازیگر را در نقطه مناسب قطع کنید؛ نقطه‌ای که هنوز حس وجود دارد، نه جایی که حس از دست رفته و بازیگر فقط دارد جمله‌اش را تمام می‌کند. این تفاوت، می‌تواند سرنوشت یک صحنه را عوض کند.

جمشیدی گوهری افزود: یادتان باشد، مخاطب به‌طور ناخودآگاه این حس‌ها را دریافت می‌کند. اگر تدوینگر در انتخاب لحظه‌ها دقت نکند، مخاطب ممکن است احساس کند چیزی اشتباه است، حتی اگر نداند دقیقاً چه چیزی.

او در ادامه توضیح داد: در سینمای دیجیتال، برخلاف سینمای نگاتیو، وفور تصویر گاهی باعث می‌شود تدوینگر خسته شود یا احساس کند باید همه‌چیز را بررسی کند. اما هنر تدوین در انتخاب است؛ در این‌که از بین انبوه تصویرها، فقط آن‌هایی را انتخاب کنید که درست‌ترین حس را منتقل می‌کنند.

انتخاب نقطه برش؛ ریتم در تدوین فراتر از برش‌های فنی است

جمشیدی گوهری گفت: در فرآیند تدوین، انتخاب نقطه برش یکی از تصمیم‌های کلیدی تدوینگر است که مستقیماً بر ریتم روایت اثر تأثیر می‌گذارد. نقطه برش نباید صرفاً بر اساس پایان دیالوگ یا سکوت بازیگر تعیین شود؛ بلکه باید با درک درست از حس صحنه و نیاز روایت، در لحظه‌ای مناسب انجام گیرد؛ حتی اگر آن لحظه، در میانه‌ی یک جمله یا پیش از پایان کامل کلام باشد.

او افزود: در تدوین، حفظ ریتم اهمیت بالایی دارد. ریتم نه تنها به زمان‌بندی برش‌ها مربوط است، بلکه به انرژی صحنه و جریان روان روایت نیز وابسته است. تدوینگر باید با دقتی بالا تصمیم بگیرد که چگونه میان پلان‌ها جابه‌جا شود تا مخاطب درگیر بماند و احساس پرش یا ایست در روایت نکند.

جمشیدی گوهری تاکید کرد: نباید تدوین را با مونتاژ اشتباه گرفت. در مونتاژ، هدف انتقال یک مفهوم یا پیام از طریق کنار هم قرار دادن تصاویر مختلف است، اما در تدوین، پیوندهای روایی، احساسی و حسی بین نماها مهم‌تر از صرفاً چسباندن آن‌ها به یکدیگر است. تدوینگر موظف است به‌گونه‌ای پلان‌ها را به هم متصل کند که در ذهن مخاطب، این پیوستگی کاملاً طبیعی جلوه کند.

او ادامه داد: «برش‌هایی که تنها بر اساس فنی‌ترین معیارها (مانند اتمام دیالوگ یا سکون بازیگر) انجام می‌شوند، ممکن است به ریتم اثر لطمه بزنند. تدوینگر باید «جریان درونی صحنه» را احساس کند و بداند که مخاطب، این جریان را حتی اگر ناخودآگاه باشد، درک می‌کند.

تجربیات شخصی تدوینگر در پروژه‌های مختلف؛ چالش‌ها و دستاوردها

جمشیدی گوهری در انتها گفت: تدوین فیلم، فرآیندی است که بیش از هر چیز به خلاقیت، تجربه، و دانش فنی نیاز دارد. تجربیات شخصی تدوینگر در پروژه‌های مختلف می‌تواند بخش‌های مختلف این فرآیند را روشن کرده و به درک بهتر پیچیدگی‌های آن کمک کند.

او افزود: تدوینگران که در پروژه‌های مختلف سینمایی، مستند و تبلیغاتی فعالیت داشته‌اند، معمولاً با چالش‌ها و دستاوردهای متعددی روبه‌رو می‌شوند که هرکدام از آن‌ها به نوعی به غنی‌تر شدن دیدگاه و تجربه حرفه‌ای‌شان منجر می‌شود.

جمشیدی گوهری گفت: یکی از چالش‌های عمده‌ای که تدوینگران در پروژه‌های مختلف با آن مواجه می‌شوند، مدیریت زمان و منابع است. به‌ویژه در پروژه‌های سینمایی یا مستند با بودجه محدود، تدوینگر باید به‌طور مؤثری از هر ثانیه فیلم‌برداری استفاده کرده و بهترین نتیجه را با حداقل منابع به‌دست آورد.

او در پایان اشاره کرد: در نهایت، هر پروژه تدوین تجربه‌ای منحصر به فرد است که به تدوینگر فرصت می‌دهد تا مهارت‌های خود را در عمل آزمایش کرده و در نهایت به سطح بالاتری از تسلط در این هنر دست یابد.

جمع‌بندی این نشست، پذیرش یک اصل ساده اما مهم بود: تدوین، هنری مبتنی بر ارتباط و اعتماد است. تدوینگر باید تمام توان خود را برای شکل دادن به روایتِ ذهنی کارگردان به‌کار گیرد و در عین حال، در بزنگاه‌های اختلاف‌نظر، خِرد و گفت‌وگو را جایگزین تعصب و اصرار شخصی کند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز