خبرگزاری کار ایران

«یک درد واقعی»؛ تاریخ‌نگاری با چاشنی کمدی-درام

«یک درد واقعی»؛ تاریخ‌نگاری با چاشنی کمدی-درام
کد خبر : ۱۶۳۴۷۹۵

فیلم سینمایی «یک درد واقعی» با حضور امیرابراهیم جلالیان و محسن سلیمانی فاخر، از نویسندگان و منتقدان سینما، در فرهنگسرای اندیشه اکران و نقد و بررسی شد.

به گزارش ایلنا، جلالیان در این نشست گفت: ژانر فیلم «یک درد واقعی» کمدی درام است اما درون‌مایه آن، یک مستند یا تاریخ نگاری محض است و آیزنبرگ با چاشنی کمدی، فیلم را از قالب مستندگونه درآورده است. آیزنبرگ با تأثیر از فیلم‌های وودی آلن به نوعی همان الگو را در آثار خود اعمال می‌کند. در واقع قصه‌گویی، شخصیت‌پردازی‌ها و ژانر کمدی درام برگرفته از سبک و تم وودی آلن است.

وی ادامه داد: اغلب فیلم‌های هالیوودی به‌خصوص در یکی دو دهه‌ی اخیر همانند اقتصاد دنیا، اصولاً بر دوش یهودیت می‌چرخد و آثار قابل‌توجهی به آن تبار پرداخته می‌شود و قابل انکار نیست؛ فیلم‌هایی مانند «فهرست شیندلر» استیون اسپیلبرگ یا «زندگی زیباست» روبرتو ‌بنینی که برنده‌ی اسکار ۱۹۹۷ شد و حتی شایع بود چون بنینی یهودی تبار است و بنابر پرداختن به هولوکاست، جایزه اسکار را کسب کرد اما چنین نبود.

وی تصریح کرد: کارگردان به‌درستی روی واقعیت‌های تلخ یهودستیزی در جریان هولوکاست دست گذاشته و جنایات آلمان نازیسم و کشتار جمعی که حتی غیرنظامیون و مذهبیون هم شامل شدند را در لابه لای قصه جا داده است.

این منتقد افزود: یک درد واقعی شاید اولین فیلم داستانی است که از اردوگاه هولوکاست و کوره‌های آدم‌پزی و اتاق‌های گاز و آن جنایات خوفناک، به شکلی رئالیستی تصویربرداری کرده و بدون هیچ ساختار و ماکتی از بقایا، روایت را پیش برده است. همین نکته برای برانگیختن احساسات مخاطب کافیست تا اعتباری برای فیلم و کارگردان باشد.

وی گفت: شخصیت‌پردازی مشخصاً بر دوش کرین کالکین بود. بازی مثال‌زدنی و قابل‌توجه او گاهی ریتم یکنواخت و تاریخی فیلم را تغییر می‌داد. او با کاراکتر و شخصیت لمپنیزم و رفتار لودگی توانست با ادا و اطوار و بیانی رک و جسورانه، در بخشی از سکانس‌ها شوکی به فیلم وارد کند. از طرفی نقطه ضعف فیلم در شخصیت‌پردازی سطحی و بی‌اساس دیگر بازیگران بود که نبود آن‌ها هم توفیری در روند داستان نداشت و البته خود جسی ایزنبرگ که گویی در فیلم هم به نقش کارگردان نظاره‌گر است و هیچ‌گونه اکشن و اکتِ قابل توجهی از او نمی‌بینیم. همچنین موزیک فیلم‌ دارای گپ است و تأثیرگذاری لازم را در مخاطب نداشت؛ اگرچه کارگردان با ذکاوت و دقت برای هارمونی در نوع قصه و اتفاقاتی که در آن اقلیم افتاده بود، از موتیف‌ها و نوای آهنگساز برجسته‌ی لهستانی فردریک شوپن استفاده کرد تا به‌نوعی موسیقی فیلم هم از یک لهستانی‌تبار باشد.

فیلم راوی رسیدن از «درد» به «درک» است 

سلیمانی فاخر نیز گفت: فیلم A Real Pain با روایتی شخصی و در عین حال جهان‌شمول، ما را وارد سفری می‌کند که هم در سطح روان‌شناختی و هم در لایه‌های عمیق‌تر جامعه‌شناختی معنا می‌یابد. این سفر تنها بازگشت به جغرافیای خاطره نیست؛ بلکه سفر به درون زخم‌های تاریخی، خانوادگی و شخصی است.

وی افزود: به نظر می‌رسد درون‌مایه اصلی فیلم «درد به‌مثابه میراث» است. فیلم نشان می‌دهد که چگونه دردهای نسلی، ترومای تاریخی و تنش‌های خانوادگی می‌توانند از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند، بی‌آنکه آگاهانه درک شوند. شخصیت‌ها با نوعی «درد موروثی» دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند که هم از هولوکاست نشأت می‌گیرد و هم از زخم‌های شخصی و ارتباطیِ فروخورده.

سلیمانی فاخر یادآور شد: پیرنگ فیلم ساده اما عمیق است؛ دو پسرعمو به سفری خانوادگی می‌روند که به‌ظاهر توریستی است، اما به‌تدریج به سفری روانی و احساسی بدل می‌شود و در طول مسیر، بستری برای کشف لایه‌های پنهان‌تر داستان فراهم می‌کند. داستان از نقاط عطف احساسی استفاده می‌کند تا به درک عمیق‌تری از هویت، فقدان و آشتی با گذشته برسد.

وی گفت: این فیلم شاید از اولین فیلم‌هایی باشد که در حاشیه به واقعه‌ی هولوکاست می‌پردازد و بی‌آنکه مانند فیلم‌هایی که این مضمون مشترک را دارند مستقیم و به‌صورت بازسازی وارد فاجعه شود، آن را در دل یک سفر و یک دغدغه‌ی شخصی مورد واکاوی قرار می‌دهد. فیلم به‌شکل ظریفی به میراث جمعی هولوکاست و تأثیر آن بر نسل‌های بعدی اشاره دارد. حافظه‌ی جمعی نه‌تنها در نهادها و ساختارها بلکه در بدن و رفتار انسان‌ها نیز ادامه می‌یابد.

این منتقد در ادامه گفت: پرداخت سطحی به زمینه‌های تاریخی و اجتماعی و تقلیل بحران‌های هویتی به روابط خانوادگی در عین حال که می‌تواند از برجستگی‌های فیلم باشد، از نقاط ضعف فیلم است.

وی در پایان گفت: A Real Pain به ما نشان می‌دهد که «درد واقعی» نه صرفاً رنجِ شخصی که ناتوانی در برقراری ارتباط معنادار با دیگری است. فیلم ما را دعوت می‌کند تا از ورای زخم‌ها و فاصله‌ها، به گفت‌وگو، به همدلی و به درک متقابل بازگردیم. چراکه شاید راه رهایی نه در فراموشی که در بازشناسی و روایت دوباره‌ی درد باشد تا آن را از «درد» به «درک» بدل کنیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز