خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از غلامرضا تاجگردون:

جامعه‌ای که حاکم بی‌تدبیر برگزیند٬ آسیب می‌بیند

رئیس کمیسیون و برنامه‌وبودجه مجلس در یادداشتی آورده است: امروزه بیش از هر زمان دیگری می‌طلبد آنانی که می‌خواهند برای جامعه خود تصمیم بگیرند تدبیرشان سرآمد باشد و نگاه جامعه آنان را بی‌خرد و کم تدبیر ندانند.

به گزارش ایلنا٬ غلامرضا تاجگردون در یادداشت خود چنین آورده:

این روز‌ها نمی‌توان به‌راحتی آنچه که به آن تمایل داری را تحلیل کرده و یا به عبارتی مکنونات علمی و قلبی خود را با نقش قلم یا حتی عمل بیان کرد.

جریان‌های دوسویه و چند سویه در تمامی لایه‌های سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی شرایطی را فراهم آورده که ناگزیر بر بیان مطلب با رعایت حدود بسیاری از قیودی هستی که بعضاً نه عقل‌پذیرایانه است و نه علم بر آن مهر صحت می‌زند.

عرف جامعه و تمایلات سنتی حاکم بر آن، جاده‌های تندروی مسیر را تبدیل به جاده‌های سنگلاخی و سختی کرده که هدف را دور از دسترس کرده و ناگزیر بر صرف زمان و هزینه بالاتری برای دستیابی به هدف می‌کند.

این مقدمه را بدین دلیل طرح نمودم تا به نخبگان و اهل فکر جامعه یادآوری شود دستیابی به آنچه مطلوب می‌دانند آن‌چنان‌که فکر می‌کنند سهل و آسان نیست.

این موضوع را در تمامی عرصه‌ها می‌توان یافت و اشاراتی داشت. نخبگان عرصه بین‌الملل می‌دانند راه عبور از بحران چیست ولی آنچه مطلوب می‌دانند الزاماً مطلوب آحاد جامعه نیست و همچنان که دیدیم و می‌شنویم. اقتصاد جامعه و تجهیز و مصرف بهینه منابع نسخه‌ای دارد که یقیناً اقشار جامعه و یا حتی نخبگان دیگر علوم‌‌ همان را نمی‌پذیرند.

در سیاست هم به همین منوال می‌توان مثال زد. رعایت حقوق شهروندی، آزادی بیان، حقوق بشر، آزادی قلم و نحوه حاکمیت تحزب بر جامعه نسخه‌هایی دارد که یقیناً با بسیاری از شرایط عمومی جامعه تطبیق نداشته و نمی‌توان آنان را در کنار هم گنجاند یا اگر بتوان نسخه‌ای پیچید مطلوب همگان نیست و نخبگان این عرصه نیز نگران‌اند. در عرصه فرهنگ و هنر بحث قدری پیچیده‌تر می‌شود.

جولانگاهی که نخبه و غیر نخبه خود را ذی‌صلاح بر اظهارنظر می‌دانند. نزد برخی موسیقی آرامش انسان را فراهم کرده و گوشه‌ای از عنایت الهی است و نزد برخی مذموم است و موجب انحراف و انحطاط شخص و جامعه می‌شود. برخی هنر را بیان زیبای آفرینش می‌دانند و برخی تفکر هنری را تفکری انحرافی. سیاسیون هنر را ابزاری برای نفوذ به جامعه می‌دانند و هنرمندان، سیاسیون را جماعتی غیرقابل‌اعتماد. اقتصاددانان مهندسان را عامل نامناسب بودن تجهیز منابع می‌دانند و مهندسان اقتصاددانان را عامل اتلاف منابع.

مخلص کلام اینکه انتخاب روشی که حداکثر مطلوبیت را برای جامعه فراهم کند ساده نیست. نقش حاکمان و تأثیرگذاران بر جامعه یا آنانی که تصمیم می‌گیرند بیش ازآنچه تصور می‌کنیم بوده و می‌بایستی جامعه به این موضوع توجه بیشتری داشته باشد. تصمیم‌سازان انبوهی از تصمیم‌ها را در عرصه تخصص و علاقه خود عرضه کرده و آنچه در جامعه تبلور می‌یابد تصمیم، تصمیم‌گیران است.

رییس‌جمهور وظیفه دارد آنچه صاحبان فکر می‌گویند بشنود و آنچه مطلوب جامعه است عمل کند. در عرصه اقتصاد فارغ از نگاه به حداکثر سود، حداکثر کردن مطلوبیت جامعه مدنظرش باشد و در عرصه سیاست بین‌الملل هم آنچه موجبات عزت و سرآمدگی جامعه‌اش می‌شود مدنظرش باشد. در یک استان و شهرستان هم‌چنین است و شاید سخت‌تر. آنجا که عرف جامعه و سنت حاکمیتش بیش و نقطه نظرات لایه‌های مختلف جامعه شفاف‌تر عرضه می‌شود. در این مسیر جاده سنگلاخ‌تر و صعب‌العبور‌تر و تصمیم‌گیران هم ناگزیر بر طی مسیر با کندی.

آنچه در این‌ بین تأثیرگذار‌ترین فاکتور در انتخاب بهینه است «تدبیر» بوده و صاحبان تصمیم می‌بایستی مدبر‌ترین جامعه باشند. افت جامعه از آنجا شروع می‌شود که منتخبان تدبیر نداشته یا پای تدبیرشان لنگ زند.

تدبیر به معنی به‌کارگیری مجموعه‌ای از توانمندی‌ها برای ارتقای سطح جامعه است. توانمندی‌ها از نیروی انسانی گرفته تا مجموعه امکانات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جامعه. آنانی که این تصور را دارند که می‌توانند بدون نگاه به دین، فرهنگ، هنر، سیاست، عرف و انتظارات جامعه را اداره کنند اشتباه کرده و با تصمیمشان جامعه را به انحطاط نزدیک می‌کنند.

امروزه بیش از هر زمان دیگری می‌طلبد آنانی که می‌خواهند برای جامعه خود تصمیم بگیرند تدبیرشان سرآمد باشد و نگاه جامعه آنان را بی‌خرد و کم تدبیر ندانند. جامعه اگر وکیلشان را صاحب تدبیر ندانند، استاندارشان یا فرماندارشان را فاقد تدبیر دانسته و مجموعه تصمیماتشان را هماهنگ با ارتقای سطح عمومی زندگی مردم ندانند آنجامعه از هدف فاصله خواهد گرفت.

حاکمی که بتواند اندیشه و تدبیرش را به‌درستی به جامعه‌اش برساند سربلند خواهد شد و جامعه‌ای که حاکم بی‌تدبیر برگزیند به دست خود آسیب می‌بیند.

در این روزهای ایران‌زمین، تفاوت برگزینی تدبیر و غیرتدبیر را به‌وضوح می‌توان مشاهده کرد. جامعه می‌تواند در هر عرصه‌ای وجود تدبیر را حس کرده و یا اینکه به‌وضوح اتلاف منابعی که ناشی از بی‌تدبیری باشد را ببیند.

هرگاه احساس کردیم اقتصادمان لنگ می‌زند، هنرمندمان از عدم امکان عرضه هنر مشروعش نگران باشد، دیندارمان از جامعه بی‌دین نگران شود، سیاسیونمان از آزادی قلم و بیان آزرده‌خاطر باشند و سرمایه‌های اجتماعی تلف شود و دنیا به ما جور دیگری نگاه کند، بدانید حاکمان جامعه مدبر نیستند و هیچ‌کس و هیچ‌چیز بهتر از نگاه مردم برای تشخیص تدبیر و غیر تدبیر نیست.

کد خبر : ۳۰۲۹۹۹