خبرگزاری کار ایران

ایلنا گزارش می‌دهد؛

دیپلماسی در وقت اضافه؛ ناجی پرونده هسته‌ای ایران

دیپلماسی در وقت اضافه؛ ناجی پرونده هسته‌ای ایران

دیپلماسی ایران در وقت اضافه در نیویورک، نه تنها برای پرونده هسته‌ای، بلکه برای جایگاه ایران در نظم نوین جهانی و آینده دیپلماسی چندجانبه، در حال رقم زدن سرنوشتی حیاتی است.

در حالی که سازمان ملل متحد هشتادمین سالگرد تأسیس خود را پشت سر می‌گذارد، نه تنها نتوانسته به وعده‌های اولیه خود در زمینه صلح، امنیت و رفاه جهانی عمل کند، بلکه جهان امروز با موجی از بحران‌ها و ناامنی‌ها دست و پنجه نرم می‌کند. سازمانی که قرار بود مانع از تکرار فجایع جنگ جهانی دوم شود، اکنون در برابر موجی از جنگ‌های منطقه‌ای و رشد افراط‌گرایی، عملاً ناتوان به نظر می‌رسد و زمزمه‌هایی از نگرانی برای احتمال قریب‌الوقوع بودن جنگ جهانی سوم نیز به گوش می‌رسد. در این بستر متلاطم جهانی، دیپلماسی ایران در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل، درگیر نبردی سرنوشت‌ساز برای نجات پرونده هسته‌ای خود از تهدید بازگشت تحریم‌هاست؛ نبردی که نه تنها آینده یک ملت، بلکه اعتبار دیپلماسی چندجانبه را نیز به چالش می‌کشد.

بحران مشروعیت سازمان ملل: از غزه تا افراط‌گرایی

بحران‌های متعدد دهه‌های اخیر، به‌ویژه در خاورمیانه و پیرامون آن، آزمون جدی برای سازمان ملل بوده‌اند. از جنگ‌های پی‌درپی در لبنان و سوریه و تراژدی غزه که به بحران انسانی تبدیل شده است، تا درگیری‌های مستقیم علیه ایران و قطر و تهدید کشورهای حوزه خلیج فارس، همگی گواهی بر ادعای شکست این سازمان در مأموریت جهانی آن است. این رخدادها نه تنها صلح و امنیت منطقه‌ای را متزلزل کرده‌اند، بلکه بی‌عملی یا واکنش‌های متناقض سازمان ملل باعث شده اعتماد افکار عمومی جهانی به این نهاد به شدت کاهش یابد.

محمد شریف، استاد حقوق بین‌الملل، در گفت‌وگو با ایلنا، با تأکید بر اینکه «سیر حوادث به گونه‌ای پیش رفت که حقوق بین‌الملل و به تبع آن حقوق سازمان‌های بین‌المللی و سازمان ملل متحد به قهقرا کشیده شد»، به صراحت از بی‌عملی شورای امنیت در برابر تجاوزات نظامی، به‌ویژه در مورد اسرائیل، انتقاد می‌کند. او وتوی ایالات متحده را مانعی برای اجرای ماده ۳۹ منشور ملل متحد و احراز تجاوز نظامی آشکار می‌داند. این وضعیت، قبح جنگ را از بین برده و به گروه‌های تروریستی فرصت گسترده‌تری برای فعالیت داده است. گروه‌هایی چون داعش و القاعده، و شاخه‌های جدیدتر افراطیون، نشانه‌ای از ناکامی سازمان ملل در تحقق رسالت بنیادین خود هستند. ناتوانی این نهاد در هماهنگ‌سازی قدرت‌های بزرگ و ایجاد یک سازوکار عملی برای مقابله با ریشه‌های خشونت، جهان را به جای نزدیک‌تر شدن به صلح پایدار، بیش از پیش گرفتار چرخه خشونت، آوارگی و بی‌ثباتی کرده است.

هشتاد سال پس از تولد، این پرسش جدی مطرح است که آیا سازمان ملل هنوز توانایی و مشروعیت لازم برای ایفای نقش اصلی در مدیریت بحران‌های جهانی را دارد، یا باید انتظار اصلاحات بنیادین و بازتعریف مأموریت آن را داشت؟ واقعیت این است که آنچه امروز در جای‌جای منطقه و جهان مشاهده می‌شود، فاصله عمیق میان وعده‌های اولیه سازمان ملل و واقعیت تلخ عملکرد آن است. این بحران مشروعیت، بستر را برای پیچیدگی‌های بیشتر در پرونده‌های حساس بین‌المللی، از جمله پرونده هسته‌ای ایران، فراهم آورده است.

 رقص بر لبه تیغ مکانیسم ماشه

در پس‌زمینه این سفر دیپلماتیک و بحران مشروعیت سازمان ملل، خطر بازگشت تحریم‌های سازمان ملل موسوم به مکانیسم ماشه یا همان «اسنپ‌بک» قرار دارد. سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) روندی را برای فعال‌سازی یا بازگشت محدودیت‌ها آغاز کرده‌اند که اگر تا پایان ضرب‌الاجل‌ها گشایشی حاصل نشود، امکان اعاده تحریم‌ها جدی است. این تحرکات، در روزهای اخیر، در سطح بین‌المللی و داخلی واکنش‌های زیادی را به دنبال داشته است.

از منظر حقوقی و زمانی، این ضرب‌الاجل بر پرونده هسته‌ای ایران سایه افکنده است. بنابراین، نه تنها این ماه، بلکه این هفته برای آینده پرونده هسته‌ای سرنوشت‌ساز خواهد بود. شورای امنیت در تلاشی برای جلوگیری از بازگشت برخی مقررات نتوانست قطعنامه‌ای را تصویب کند و به عقیده بسیاری از کارشناسان، این شکست دیپلماتیک بین‌المللی بار دیگر نشان داد که «پنجره فرصت، کوتاه و پرمخاطره است». این وضعیت، دیپلمات‌های ایرانی را در مجمع عمومی سازمان ملل با چالش‌های بی‌سابقه‌ای مواجه کرده است.

 تقابل دیدگاه‌ها و جستجوی راه حل

در چنین شرایطی، هیئت ایرانی به ریاست مسعود پزشکیان، رییس‌جمهور با کوله‌باری از انتظارات و چالش‌ها، در نیویورک حضور دارد. هدف اصلی، رایزنی‌های فشرده دیپلماتیک برای جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه و یافتن راه‌حل‌های دیپلماتیک است. عراقچی در دیدار با وزرای امور خارجه انگلیس، آلمان و فرانسه و کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ضمن تبیین مواضع اصولی و گام‌های عملی ایران طی چند ماه اخیر برای رفع هرگونه شائبه یا بهانه پیرامون برنامه هسته‌ای ایران، حملات غیرقانونی و جنایتکارانه علیه تأسیسات هسته‌ای ایران را «نقطه‌ای تاریک و خطرناک در تاریخ رژیم منع اشاعه» توصیف کرد.

او با اشاره به جدیدترین اقدام مسئولانه ایران در انعقاد تفاهم با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی جهت ایفای تعهدات پادمانی ایران در وضعیت جدید، بر ضرورت اقدام متقابل و مسئولانه از سوی طرف‌های اروپایی در این زمینه تأکید کرد. در این نشست، برخی ایده‌ها و پیشنهادها برای تداوم دیپلماسی مطرح شد و مقرر گردید رایزنی‌ها با همه طرف‌های دخیل ادامه یابد.

این در حالی است که رهبر معظم انقلاب روز گذشته اعلام کرده‌اند که «مذاکرات با آمریکا نه تنها سودی ندارد بلکه در شرایط فعلی ضررهایی هم برای کشور دارد» و ملت ایران هرگز اجازه نخواهد داد دستاوردهای بزرگ هسته‌ای کشور از بین برود. ایشان بر عدم قصد ایران برای ساخت بمب هسته‌ای تأکید کرده‌اند، اما در عین حال بر حفظ دستاوردهای غنی‌سازی پافشاری دارند.

در مقابل، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در سخنرانی خود در مجمع عمومی بار دیگر با طرح ادعاهایی بی‌اساس ایران را «بزرگ‌ترین حامی تروریسم در جهان» خواند و مدعی شد که «هرگز نباید اجازه داده شود ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد». او حتی ادعا کرد که «هیچ کشور دیگری در جهان جز آمریکا قادر نبود تأسیسات هسته‌ای ایران را نابود کند»، که نشان‌دهنده رویکرد تقابلی و تهدیدآمیز واشنگتن است.

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نیز در این میان، با بیان اینکه ایران هنوز تعلیق رسمی توافقات قاهره را اعلام نکرده، بر لزوم شفاف‌سازی تأکید کرده است. او یادآور می‌شود که ایران عضو معاهده عدم اشاعه است و این پایه کار بازرسی‌های آژانس است. این اظهارات، در حالی که آژانس به دنبال دسترسی بیشتر به اطلاعات است، پیچیدگی‌های فنی و حقوقی پرونده را دوچندان می‌کند.

 اجماع و عمل‌گرایی در «وقت اضافه»

در داخل کشور هم صداهای مختلفی درباره نحوه مواجهه با «وقت اضافه دیپلماسی» شنیده می‌شود. جلال رشیدی‌کوچی، نماینده سابق مجلس، در گفت‌وگو با ایلنا، بر «ضرورت برخورد عمل‌گرایانه و اجماع داخلی» تأکید کرده و این سفر را فرصتی برای رئیس‌جمهور می‌داند تا نقشی بسزا ایفا کند. او امیدوار است که از این زمان محدود به نفع مردم و کشور استفاده شود. کوروش احمدی، دیپلمات پیشین سازمان ملل، کار اصلی هیئت ایرانی را «مذاکره با سه کشور اروپایی» می‌داند و امکان دستیابی به توافق در لحظات آخر را منتفی نمی‌داند.

چهره‌هایی چون علی مطهری نیز پیشنهاداتی عملیاتی از جمله مذاکره وزیر خارجه با سه کشور اروپایی، نحوه نطق در مجمع عمومی و حتی پذیرش دیدارهای غیرمترقبه را مطرح کرده‌اند که نشان‌دهنده استراتژی دوگانه آمادگی برای گفت‌وگو در عین حفظ خطوط قرمز است. این دیدگاه‌ها بر این نکته تأکید دارند که در شرایط کنونی، دیپلماسی باید با انعطاف‌پذیری و هوشمندی، راه را برای برون‌رفت از بحران باز کند.

سناریوهای پیش رو و راه حل‌های احتمالی

اکنون، در این «وقت اضافه» حساس، سه سناریوی محتمل پیش روی دیپلماسی ایران قرار دارد که هر یک راه حلی متفاوت را برای پرونده هسته‌ای ترسیم می‌کند:

۱.  سناریوی مطلوب (توافق در وقت اضافه): این سناریو، مطلوب‌ترین راه حل برای برون‌رفت از وضعیت فعلی است. در این حالت، مذاکره‌کنندگان ایرانی و اروپایی در حاشیه مجمع عمومی به تفاهمی تاکتیکی دست می‌یابند که روند بازگشت تحریم‌ها را به تأخیر می‌اندازد یا از شدت آن می‌کاهد. این تفاهم می‌تواند در قالب «برداشتی حقوقی یا گزارش اجمالی» باشد که اروپایی‌ها بتوانند آن را به‌عنوان گشایش توجیه کنند. این مسیر، همان‌طور که کوروش احمدی اشاره کرد، دشوار اما ممکن است و نیازمند انعطاف‌پذیری هر دو طرف و ارائه تضمین‌های متقابل است. راه حل در این سناریو، حفظ کانال‌های دیپلماتیک و یافتن یک راهکار موقت برای عبور از ضرب‌الاجل فعلی است.

۲.  سناریوی میانه (بازگشت بخشی از سازوکارها): در این راه حل میانی، شورای امنیت نمی‌تواند به قطعنامه‌ای قابل‌اتکا برسد. در نتیجه، برخی از محدودیت‌ها با شکاف و در سطحی پایین‌تر بازمی‌گردند. روند دیپلماسی ادامه پیدا می‌کند، اما ابزارهای فشار بین‌المللی افزایش می‌یابند و پیچیدگی‌های بیشتری ایجاد می‌شود. این سناریو، اگرچه مطلوب نیست، اما به معنای بن‌بست کامل نیست و فرصت‌های محدودی برای ادامه مذاکرات و تعدیل شرایط باقی می‌گذارد. راه حل در اینجا، مدیریت بحران و جلوگیری از تشدید کامل وضعیت است.

۳.  سناریوی نامطلوب (فعال‌سازی کامل اسنپ‌بک): در این صورت، اگر ضرب‌الاجل‌های حقوقی عمل کنند و چاره‌ای نیابیم، پرونده به وضعیت قبل از برجام نزدیک یا بازگردانده می‌شود. این سناریو پیامدهای اقتصادی، نظامی و سیاسی طولانی‌مدتی خواهد داشت. بازگشت کامل کنترل پرونده به بازیگران دارای وتو و به‌خصوص ایالات متحده، فرآیند حل‌وفصل را به مراتب پیچیده‌تر و دشوارتر خواهد کرد. این بدترین راه حل ممکن است که می‌تواند به انزوای بیشتر ایران و تشدید تنش‌ها در منطقه منجر شود.

بایدها و نبایدها در وقت اضافه

برای عبور موفق از این گردنه حساس و رسیدن به راه حل‌های مطلوب، «بایدها و نبایدهایی» وجود دارد. در وهله اول، یکپارچگی و صدای واحد داخلی، همراه با اجماع حداقلی سیاسی و دیپلماتیک، یک ضرورت انکارناپذیر است. اگر پیام واحدی درباره اهداف سفر و خطوط قرمز وجود نداشته باشد، فرصت‌ها از دست خواهند رفت.

در عین حال، دیپلمات‌ها باید تمرکز خود را بر اروپا به‌عنوان «پل میانی حل پیچیدگی پرونده هسته‌ای ایران» قرار دهند. گفت‌وگو با سه کشور اروپایی و هماهنگی با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا باید اولویت هیئت ایران باشد؛ چراکه به گفته کارشناسان، این کشورها هنوز توان مانور حقوقی و سیاسی برای عقب انداختن یا تعدیل تصمیمات را دارند. یوهان وادفول، وزیر امور خارجه آلمان، با وجود نزدیک بودن به اجرای تحریم‌ها، تأکید کرده که «درهای مذاکره به روی ایران باز خواهد بود» و این نشانه‌ای از وجود فرصت برای دیپلماسی است.

هم‌زمان با رایزنی‌ها، دولت باید طرح‌های اقتصادی و سیاستی برای تاب‌آوری در برابر تحریم‌های احتمالی آماده کند و آماده‌سازی برای هر سناریو را در دستور کار خود داشته باشد. این آمادگی داخلی، اهرم فشار دیپلماتیک ایران را تقویت خواهد کرد.

نطق رئیس‌جمهور در مجمع عمومی نیز باید هوشمندانه باشد؛ هم صدای حقانیت سیاسی ایران را منتقل کند و هم زمینه‌های فنی مذاکره را باز نگه دارد. بررسی پیشنهادهایی مانند شفاف‌سازی درباره حملات یا پذیرش دیدارهای غیرمترقبه – در صورتی که منافع ملی ایجاب کند – می‌تواند به پیام‌رسانی هوشمند بین‌المللی و منطقه‌ای کمک کند.

چشم‌انداز آینده در  انتخابی ملی و راهبردی

جاوید قربان‌اوغلی، دیپلمات بازنشسته، در گفت‌وگو با ایلنا بر اهمیت استفاده از «فرصت باقیمانده» برای جلوگیری از ورود ایران به «یک فاز بسیار شدید امنیتی» تأکید کرده است. در حقیقت  شرایط امروز جهانی و به‌ویژه ناکامی‌هایی که بسیاری از ناظران در عملکرد سازمان ملل می‌بینند، صحنه جهانی را به فضایی پیچیده و دردناک کشانده است. اما همین پیچیدگی، «وقت اضافه‌ای» را نیز به وجود آورده که اگر با خرد سیاسی، انسجام داخلی و تمرکز دیپلماتیک مدیریت شود، می‌تواند از آسیب‌های بیشتر جلوگیری کرده و برگ برنده از دست‌رفته را تا حدی بازیابی کند.

اگر این فرصت از دست برود، پیامدها فراتر از یک پرونده هسته‌ای خواهد بود و می‌تواند ثبات منطقه و حتی جهان را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین، انتخاب راه، اکنون دیگر یک انتخاب ایدئولوژیک صرف نیست، بلکه انتخابی ملی و راهبردی است که آینده کشور را رقم خواهد زد. دیپلماسی ایران در نیویورک، نه تنها برای پرونده هسته‌ای، بلکه برای جایگاه ایران در نظم نوین جهانی و آینده دیپلماسی چندجانبه، در حال رقم زدن سرنوشتی حیاتی است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز