خبرگزاری کار ایران

خباز در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

تشریح راهکارهای افزایش اعتماد و مشارکت مردم/ بازنگری در قانون اساسی به ترمیم شکاف بین‌نسلی کمک می‌کند

asdasd
کد خبر : ۱۲۰۷۹۸۸

یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: اگر واقعیت‌ها را به مردم بگوییم، شفاف‌سازی کنیم، شورای نگهبان دلایل رد صلاحیت افراد را بگوید و رسانه‌ها نترس باشند اعتماد عمومی مردم آرام آرام بازخواهد گشت.

محمدرضا خباز فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که راهکار افزایش اعتماد و مشارکت مردم در امور کشور چیست و چه نهادهایی باید این راهکارها را اجرایی کنند، گفت: باید بگوییم، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران کشور باید برای بازگرداندن اعتماد از دست رفته باید چند راهکار را عملیاتی کنند. اول اینکه باید ایرادات کاری که در گذشته انجام دادند را بپذیرند. یعنی تا زمانی که ما نپذیریم، اشتباه کردیم و از مردم عذرخواهی نکنیم، زمینه اعتماد فراهم نمی‌شود.

وی افزود:‌ به عنوان مثال در همین برجام، کسانی که امروز حامیان برجام شدند، تا ۷ ماه گذشته مخالف درجه یک آن بودند. بنابراین این موضوع مردم را قانع نمی‌کند که قصد آقایان حل مشکل برجام است. مگر آنکه به مردم بگویند ما در گذشته تصوری داشتیم که از گود خارج بودیم حالا که وارد گود شدیم، می‌بینیم اصلاح مشکلات اقتصادی کشور بدون رفع تحریم ممکن نیست. بنابراین مردم، اگر در گذشته برجام را آتش زدیم و آن را جسد متعفن می‌دانستیم که باید دفن شود، آن حرف‌ها از سر ناآگاهی بود و حالا فهمیدیم می‌شود از برجام برای استفاده در مجامع بین‌المللی و استفاده از ظرفیت قانونی استفاده کرد و تحریم را از بین برد و به کشور صدمه وارد نکرد.

خباز ادامه داد: اولین راه، بیان واقعیت‌ها به مردم است و باید این را از طریق صدا و سیما انجام داد. امروز صدا و سیما ۴۰ تا ۵۰ درصد بر روی مردم نفوذ دارد. اگر برنامه‌های خود را اصلاح کرده و از همه نخبگان و دلسوزان کشور دعوت کند، میزگردی تشکیل دهد، مشکلات را برای مردم به وضوح و شفافیت بیان کند، این مسیر اعتمادزاست و مردم دیگر به اخبار بیگانه توجه نخواهند کرد. اما تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد و با صراحت و شفافیت با مردم سخن نگوییم، آن اعتماد از دست رفته آهسته آهسته به جوی برنخواهد گشت. البته این موضوع یکباره اتفاق نخواهد افتاد. یعنی بیماری به خروار، شفا به مثقال.

وی تصریح کرد:‌ در مدت ۴۰ سال گذشته، بدقولی، بدعهدی و وعده‌های بی‌اساسی گفته شده یا اظهارنظرهای غیرکارشناسی انجام شده که غلط از آب در آمده و سپس، کم کم روی هم جمع و تبدیل به عدم اعتماد مردم به دستگاه‌ها به ویژه صدا و سیما شده است. این بی‌اعتمادی به خروار به وجود آمده است اما باید به مثقال و آهسته آهسته آن را اصلاح کرد. حالا اینکه مسئولان کشور آمادگی این کار را دارند یا خیر؟ نمی‌دانم. اما راه اول این است.

این فعال سیاسی در ادامه گفت: راه دوم، شفاف‌سازی در همه چیز است. نباید مردم را نامحرم بدانیم. صاحبان مملکت، مردم هستند. هر کسی در هر پست و مقامی که حضور دارد، وکیل مردم است. هیچکس به تنهایی مالک کشور نیست. این کشور مال بیش از ۸۰ میلیون جمعیت است و هرکس در هر جایی چه انتخابی یا انتصابی است، نماینده مردم است که در آنجا اضهارنظر می‌کند. اما زمانی که وکیل نخواهد حرفی را به موکلش بگوید، این موکل چه طور می‌تواند به او اعتماد کند؟ باید واقعیت‌ها را به غیر از مسائلی که از نظر امنیتی به ضرر کشور است به مردم گفت. در مورد مسائل امنیتی هم باید به مردم گفت به دلیل سواستفاه دشمن از گفتن این مسائل به شما معذوریم.

خباز تصریح کرد: مورد سوم این است که رسانه‌ها باید بدون هیچ گونه ترس و وحشتی اظهارنظر کرده و نترسند. یعنی رسانه‌هایی که مخاطبان زیاد دارند، چه آن‌هایی که سایت، روزنامه و هفته‌نامه دارند باید بتوانند نظرات خودشان را بیان کنند.

خباز در ادامه تصریح کرد: موضوع بعدی به دستگاه‌های نظارتی از جمله شورای نگهبان بازمی‌گردد. شورای نگهبان باید درباره رد صلاحیت‌ها هرکسی را که رد می‌کند، بر اساس سیاست‌های ابلاغی رهبری،‌ دلایل رد صلاحیت او را بگوید. چراکه بعد از نامه‌هایی با آقای لاریجانی رد و بدل شد، خیلی از مسائل پشت پرده برملا شد و مشخص شد بعضی از دستگاه‌ها اطلاعات ناقص و غلط در اختیار تصمیم‌گیران کشور  داده‌اند.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: کسانی که به این دستگاه‌ها اعتماد می‌کنند باید بدانند که خودشان نیز باید تحقیق و تفحصی داشته باشند و با حیثیت مردم بازی نکنند. به طور مثال در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شورای شهر انحصارگرایانه عمل شد که باید به مردم بگویند و شفاف عمل کنند. شفاف‌سازی این موارد در صدا وسیما باعث می‌شود تا این رسانه از حالت «میلی» به حالت «ملی» بازگشته و خود را رسانه همه مردم بداند نه اینکه رسانه یک جمعیت خاص محدود که نزدیک به صدا و سیما هستند.

وی گفت: اگر این اتفاقات بیافتد، زمینه برای ایجاد اطمینان آرام آرام فراهم خواهد شد و مردم به مرور زمان نسبت به دستگاه‌های تصمیم‌گیر اطمینان خواهند کرد.

خباز درباره اینکه شکاف میان نسل‌ها را به چه شکلی می‌توان ترمیم کرد، گفت: امام خمینی (ره) در لحظه ورود به بهشت زهرا گفتند دیگران برای ما قانون اساسی نوشتند و برای ما تصمیم گرفتند حالا باید ما برای خودمان تصمیم بگیریم. امروز نسل جوان ما می‌گوید به ما اجازده دهید تا بتوانیم نسبت به قانون اساسی اظهارنظر کرده و رای دهیم. به نظر من بازنگری در قانون اساسی می‌تواند به ترمیم این شکاف نسلی کمک کند. نسل امروز ما می‌خواهد در تدوین و تصویب قانون اساسی نقش داشته باشد. 

وی افزود: شکاف بین نسل را هم می‌توان از طریق اصلاح قانون اساسی و گرفتن رای از مردم به دست آورد.

خباز تصریح کرد: به نظر می‌رسد، تبلیغ دین، اسلام و بیان احکام از روش قدیمی برای نسل جوان دیگر جواب نمی‌دهد. باید مبلغانی که از نظر علمی فقط منحصر به فقه نباشند را در اختیار داشته باشیم. آشنایی صرف به مسائل فقهی دیگر کافی نیست فقه یکی از قسمت‌های دین ما است. فلسفه، عرفان، تفسیر قرآن بخش‌های دیگر فقه هستند. کسانی که می‌خواهند از مسائل تبلیغی برای مردم سخن بگویند، باید آشنایی کامل به همه قسمت‌های دین اسلام داشته باشند تا حرفشان موثر واقع شود.

وی افزود: امروز صحبت‌های قدیمی که گاهی بر مبنای خواب و روایات معجول است برای جوانانی که تحصیلکرده هستند و از طریق فضای مجازی اطلاعات خود را به روز می‌کنند، تاثیری ندارد. باید به دنبال این مسیر برویم که نسل جوان ما چه انتظاری از دین دارد تا انتظارش را بهینه کنیم. صدا و سیما می‌تواند از اندیشمندان فراوانی که در کشور وجود دارد دعوت کند و از طریق آنان با مستندات سطح اعتقادات مذهبی و دینی مردم را افزایش دهد.

خباز در پاسخ به این سوال که نقش اصلی حاکمیت در این ماجرا چیست، گفت: نقش اصلی برای حاکمیت است. یعنی اگر حاکمیت نباشد همه این حرف‌ها بی‌نتیجه است. حاکمیت باید شکاف نسل را بپذیرد. حاکمیت باید بپذیرد اعتماد امروز مردم نسبت به اول انقلاب تفاوت زیادی دارد. اول این مسائل را به عنوان درد بپذیرد، سپس به دنبال مداوای آن بروند. اگر درد را درک نکند دنبال مداوای آن نمی‌رود.  

وی تاکید کرد: ممکن است کسی در حاکمیت باشد که بگوید وضع از اول انقلاب بهتر است و اطمینان مردم بیشتر شده، این مورد به نظر «نرود میخ آهنی در سنگ» است و دیگر فایده‌ای ندارد. اتفاق دوم این است امروز نسل جوان پای رادیو و تلویزیون کشور کم می‌نشیند و آن را قبول ندارد. اگر آقایان این درد را بپذیرند باید به دنبال درمان آن بروند.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز