وقتی ساعت کار بالا میرود، چرا پیشرفت نمیآید؟

با وجود آنکه ایرانیان بیش از میانگین جهانی کار میکنند، بهرهوری اقتصادی پایین است. چرا ساعت کاری زیاد، به توسعه منجر نمیشود و فاصله با کشورهای پیشرفته همچنان باقی است؟
آمارها نشان میدهد که ایرانیان یکی از بیشترین ساعات کاری در جهان را دارند؛ میانگین هفتگی ۴۶ ساعت کار در ایران، از میانگین کشورهای توسعهیافته و حتی از میانگین جهانی بالاتر است. این در حالی است که کشورهایی مانند آلمان با تنها ۲۹ ساعت کار هفتگی، از بالاترین سطح بهرهوری، نوآوری و تولید اقتصادی برخوردارند.
پرسش اصلی این است: چرا کار زیاد در ایران، به رشد اقتصادی منجر نمیشود؟ بر اساس دادههای مقایسهای، میانگین ساعت کاری در کشورهای توسعهیافته بین ۳۵ تا ۴۰ ساعت در هفته است. در مقابل، ایرانیان نهتنها بیشتر کار میکنند بلکه ۶۰ درصد شاغلان کشور بیش از ۴۸ ساعت در هفته در محل کار خود حضور دارند.
با وجود این حجم از کار، شاخص بهرهوری نیروی انسانی در ایران همچنان در رتبههای پایین جهانی قرار دارد و همین مسئله نشاندهندهی ضعف در ساختار اقتصادی، فناوریهای مدیریتی و نظام انگیزشی است. از سوی دیگر، بررسی روند تاریخی ساعت کار در ایران طی دو دهه اخیر حاکی از آن است که از سال ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۲، میانگین ساعات کاری شاغلان ایرانی از حدود ۴۴ ساعت به بیش از ۴۶ ساعت افزایش یافته است.
با وجود افزایش ساعات، رشد اقتصادی متناسبی در کشور مشاهده نشده است. اقتصاددانان علت این تناقض را در کیفیت پایین محیط کار، عدم تناسب دستمزد با بهرهوری، و ضعف فرهنگ سازمانی جستوجو میکنند. برای نمونه، در چین که میانگین ساعت کار ۴۴ ساعت است، بهرهوری نیروی کار طی دو دهه گذشته چند برابر شده است. این در حالی است که در ایران، کار بیشتر اغلب به معنای زمان بیشتر در محل کار است، نه الزاماً کار مفیدتر.
برخی کارشناسان معتقدند که ساعت کاری بالا در ایران بیشتر ناشی از چندشغله بودن، نبود امنیت شغلی و نیاز به درآمدهای جانبی است تا علاقه یا تعهد به کار. به همین دلیل، انرژی و تمرکز نیروی کار در طول هفته کاهش یافته و اثر معکوس بر بازدهی دارد. همچنین ساختار اقتصادی ایران بیش از اندازه بر حضور فیزیکی تأکید دارد؛ درحالیکه در کشورهای پیشرفته، بخش قابل توجهی از کارها به صورت دورکاری، پروژهای و با بهرهگیری از فناوریهای دیجیتال انجام میشود.
این تغییر نهتنها ساعات کاری مفید را افزایش داده، بلکه رضایت شغلی و انگیزه را نیز بالا برده است. به بیان دیگر، چالش ایران نه کمکاری، بلکه بهرهوری پایین در کار زیاد است. اگر سیاستگذاران اقتصادی کشور به جای تمرکز بر حضور طولانیتر کارکنان، به بهبود ابزارها، آموزش مهارتها، و ارتقای فناوری توجه کنند، میتوان انتظار داشت که حتی با ساعات کاری کمتر، تولید و کیفیت خدمات افزایش یابد. در نهایت، تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که توسعه اقتصادی با «هوشمند کار کردن» حاصل میشود نه با «بیشتر کار کردن».