زرگر در گفتوگو با ایلنا:
ورود نتانیاهو به جنوب سوریه روند عادی سازی را به بنبست رساند/ابومحمد الجولانی توان اقدام یکطرفه به نفع تلآویو را ندارد
کارشناس مسائل منطقه گفت: تداوم بیثباتی در سوریه برای اسرائیل یک مزیت راهبردی محسوب میشود.
علیاصغر زرگر، کارشناس مسائل منطقه در تشریح دلایل و پیامدهای ورود نتانیاهو به خاک سوریه در گفتوگو با ایلنا عنوان کرد: زمانی که ابومحمد الجولانی در آمریکا حضور داشت و بهنوعی دیداری با ترامپ انجام شده بود، در آنجا نیز از او درباره موضوع عادیسازی و مذاکره با اسرائیل پرسشی مطرح شده بود. گفته میشود او در پاسخ صراحتاً اظهار کرده بود که تا زمانی که وضعیت بلندیهای جولان روشن نشود، امکان آغاز مذاکرات جدی با اسرائیل وجود ندارد. این موضع نشان میدهد که الجولانی، با وجود اینکه آمریکا و اسرائیل تا حدی او را تحت کنترل و در چارچوب منافع خود قرار دادهاند، حاضر نیست حتی آن اقدامی را که آمریکا انجام داد و جولان را رسماً بخشی از اسرائیل اعلام کرد، به رسمیت بشناسد و عادیسازی روابط را مشروط به تعیین تکلیف این منطقه میداند. در همین چارچوب، اکنون به نظر میرسد ورود نتانیاهو به بخش اشغالشده سوریه، در حکم نوعی پاسخ قاطع به اظهارات الجولانی قلمداد شود. پیامی که اسرائیل میخواهد بدهد این است که نهتنها درباره مناطقی که قبلاً تصرف شدهاند هیچ مذاکرهای نخواهد شد، بلکه بخشهایی را هم که پس از تحولات سالهای اخیر در کنترل ارتش اسرائیل درآمدهاند، جزو مناطق مورد ادعای دائمی خود میداند و خواهان باقی ماندن آنها تحت سیطره اسرائیل است.
وی ادامه داد: به نظر میرسد این اقدام پاسخی غیرمستقیم به موضع اخیر الجولانی درباره جولان باشد؛ منطقهای که اسرائیل و آمریکا آن را بخش جداییناپذیر خاک اسرائیل اعلام کردهاند. این مسأله نشان میدهد که رژیم صهیونیستی همچنان اشتهای سیریناپذیری برای تصرف سرزمینهای مجاور خود، بهویژه سوریه، دارد و مانعی جدی نیز در برابر این رویکرد مشاهده نمیکند. از سوی دیگر، وقتی الجولانی اعلام میکند که تا تعیین تکلیف جولان، مذاکرات یا عادیسازی معنایی ندارد، منظور او همان مناطقی است که اسرائیل در دوره ترامپ بهطور رسمی جزو خاک خود معرفی کرد. بر همین اساس، اکنون اقدام نتانیاهو را میتوان تلاشی برای ارسال این پیام دانست که نهتنها درباره آن مناطق بحثی وجود نخواهد داشت، بلکه مناطق جدیدتر نیز در «حاشیه امن» اسرائیل تعریف شدهاند و ارتش اسرائیل باید همچنان در آنها باقی بماند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: آنچه نتانیاهو نشان میدهد بر این مبنا است که مناطقی که پس از تضعیف دولت اسد به اشغال ارتش اسرائیل درآمدهاند، مناطقی هستند که اسرائیل قصد عقبنشینی از آنها را ندارد و آنها را الحاق شده به منطقه اشغالی جولان تلقی میکند. اما درباره تأثیر این اقدام بر روند عادیسازی باید گفت همانطور که اشاره شد، دستکم سه ماه پیش مقامات مختلف اسرائیل، امارات و حتی سوریه به مذاکرات پنهان میان دو طرف با وساطت امارات اشاره میکردند. با این حال، اقدام اخیر نتانیاهو و حضور او در خاک سوریه میتواند این روند را تحت تأثیر قرار دهد. از نگاه دمشق، چنین اقدامی نمیتواند بیاهمیت تلقی شود و ممکن است روند عادیسازی را به عقب براند. با وجود اینکه الجولانی اکنون رئیسجمهور خودخوانده سوریه است و سفرهای بینالمللی متعددی انجام میدهد اما او ناچار است افکار عمومی و واقعیتهای اجتماعی سوریه را نیز در نظر بگیرد. هرچند او و نیروهای تحت فرمانش قدرت عملی در اختیار دارند، اما در سوریه اقلیتها و گروههای مختلفی مانند کردها، دروزیها، شیعیان، سنیها و دیگران زندگی میکنند و بعید است او بتواند نظرات و حساسیتهای این گروهها را نادیده بگیرد.
وی افزود: مردم سوریه، با وجود تمام بحرانها، تعصبات ملی و حساسیتهای مرتبط با خاک و سرزمین خود را فراموش نکردهاند و الجولانی نمیتواند یکتنه درباره مذاکرات با اسرائیل و واگذاری امتیازات سرزمینی تصمیم بگیرد. اسرائیل نیز نشان داده که هر زمان احساس کند بخشی از توانمندیهای نظامی یا صنعتی در سوریه باقی مانده است، بدون تردید به آن حمله میکند. بنابراین حتی اگر دولت الجولانی به دنبال ثبات قدرت خود باشد، نادیده گرفتن افکار عمومی برای او ممکن نیست. همین مسئله باعث شده روند عادیسازی بسیار دشوار بماند. مسائل سرزمینی و حساسیتهای ملیگرایانه مردم سوریه چیزی نیست که الجولانی بتواند به راحتی از آن عبور کند و با سرعت به سمت پیمان ابراهیم حرکت کند. اگرچه فعلاً تنها قطر واکنش رسمی جدی به سفر نتانیاهو به جنوب سوریه نشان داده است، اما کشورهای عربی و بهویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس احتمالاً این اقدام نتانیاهو را با نگرانی دنبال میکنند؛ بهخصوص با توجه به درگیریهای اخیر لبنان و حملات پیشین اسرائیل به قطر؛ چراکه نگاه آنها به این مانور میدانی و رسانهای نتانیاهو، نگاهی همراه با بدگمانی است.
زرگر در پایان خاطرنشان کرد: این اقدامات عملاً ایجاد ثبات سیاسی و اقتصادی در سوریه را غیرممکن میکند. اعراب خواهان سوریهای با ثبات هستند تا بتوانند در آن سرمایهگذاری کرده و آن را به بخشی از نظم جدید منطقهای تبدیل کنند اما سیاستهای اسرائیل، بهویژه حملات و عملیاتهای میدانی، مانع تحقق چنین ثباتی است. با این وجود به نظر میرسد نتانیاهو عمداً به دنبال آن است که اجازه ندهد سوریه به یک دولت با ثبات تبدیل شود؛ چراکه چنین دولتی میتواند در آینده مطالبات سرزمینی خود را درباره مناطق اشغالی از جمله جولان مطرح کند. بنابراین تداوم بیثباتی برای اسرائیل یک مزیت راهبردی محسوب میشود. کشورهای عربی نیز، هرچند ممکن است از منظر منافع اقتصادی ناراضی باشند، اما بعید است در سطحی فراتر وارد مقابله با سیاستهای بیثباتکننده اسرائیل در سوریه شوند.