زرگر در گفتوگو با ایلنا تشریح کرد:
اهداف ترامپ از دیدار با ابومحمد الجولانی/ هدفگذاری آمریکا و اروپا در نقشه راه آینده سوریه
کارشناس مسائل منطقه گفت: تمرکز غرب و آمریکا بر ایجاد حکومتی قدرتمند اما دوست و تابع آنها در دمشق است.
علیاصغر زرگر، کارشناس مسائل منطقه با اشاره به دیدار «ابومحمد الجولانی» رئیس دولت موقت سوریه با «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: قبل از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که در صفحه شطرنج خاورمیانه، بازی قدرتهای بینالمللی با کشورهای منطقه همچون بازی با سربازان پیاده است؛ چراکه آنها مهرههایی هستند که برای پیشبرد اهداف قدرتهای بزرگ جابهجا میشوند. در این چارچوب، سوریه نمونه روشن از همین مسأله است و حالا ابومحمد الجولانی که پیشتر در گروههای تروریستی فعالیت داشت و مدتی نیز در بازداشت نیروهای آمریکایی بود، با حمایت مستقیم آمریکا، ترکیه و برخی کشورهای دیگر به قدرت رسید. در گذشته حتی برای دستگیری او جایزه چند میلیون دلاری تعیین شده بود، اما امروز بهعنوان چهره مورد حمایت همان قدرتها مطرح است. اکنون همان مهرهای که زمانی در زندان آمریکاییها بود، به عنوان ابزار سیاسی غرب در منطقه عمل میکند. دعوت رسمی او به آمریکا و پذیرایی گرم از وی نشان میدهد که واشنگتن و متحدانش قصد دارند موقعیت خود را در سوریه تثبیت کنند. این اقدام بخشی از همان راهبرد کلان آمریکا است؛ یعنی چینش مجدد مهرهها در «صفحه شطرنج ژئوپلیتیک خاورمیانه» بهگونهای که منافع غرب و اسرائیل تأمین شود.
وی ادامه داد: اگر سوریه به ثبات برسد، مرز مشترک آن با اسرائیل به منطقهای امن و تحت کنترل کامل غرب تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی، پیوستن دمشق به پیمان ابراهیم نیز دور از انتظار نیست. پس از آن، با سرمایهگذاری کشورهای عربی، آمریکا و متحدان غربی، سوریه به منطقهای آزاد برای تجارت و اقتصاد غربی تبدیل میشود. بهعبارتی، این کشور در ساختار سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی غرب ادغام خواهد شد. در این صورت، آسمان سوریه نیز زیر سیطره غرب قرار میگیرد و از شمال به ترکیه (عضو ناتو) و از جنوب به اسرائیل متصل میشود و چنین آرایشی، در واقع کمربند امنیتی جدید را برای غرب در شرق مدیترانه ایجاد میکند. پس از سوریه، عراق نیز بهعنوان مهره دیگر در این نقشه ژئوپلیتیکی مطرح است؛ کشوری که خاک و آسمانش عملاً تحت نفوذ واشنگتن قرار دارد و نتیجه هر انتخاباتی در عراق هرچه باشد، خروجی نهایی برای آمریکا به معنای تثبیت نفوذ کامل در سرزمینی است که مرزهایش تا نزدیکی ایران امتداد دارد. از نگاه واشنگتن، بهترین حالت این است که سوریه را همچون مهرهای مطیع در اختیار داشته باشند و گذشته تیره آن را نادیده بگیرند تا طرح نهایی خود را تکمیل کنند؛ طرحی که هدف آن ادغام کامل سوریه در نظام اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا، غرب و اسرائیل است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: با وجود این رفتوآمدها و گفتوگوها، پرسش اساسی آن است که این تحرکات برای مردم سوریه چه دستاوردی دارد؟ برخی بر این باورند که با رفع تدریجی تحریمها، شاید روندی کند اما پیوسته برای بازسازی و توسعه اقتصادی آغاز شود، اما بسیاری دیگر تردید دارند و میگویند نتیجه این روابط جدید چیزی جز بازتولید وابستگی سیاسی نخواهد بود. واقعیت این است که جامعه سوریه یکدست نیست. این کشور مجموعهای چندفرقهای و چندقومیتی است و شامل مسلمانان شیعه و سنی، دروزیها، مسیحیان و کردها میشود که هر یک از این گروهها طرفداران داخلی و حامیان خارجی خود را دارند. به عنوان مثال ترکیه نفوذ در مناطق کردنشین را دنبال میکند، دروزیها از حمایت اسرائیل برخوردار هستند، اهل تسنن بیشتر زیر نفوذ عربستان و امارات قرار دارند. بنابراین نمیتوان از «ملت واحد سوریه» سخن گفت که منافع مشترک و سرنوشت واحدی داشته باشند. به همین دلیل، بعید است اکثریت مردم سوریه از این روابط تازه با آمریکا و غرب نفع واقعی ببرند.
وی افزود: اصل ماجرا کنترل دولت مرکزی است؛ به عبارتی دیگر واشنگتن و متحدان آن میخواهند حکومتی نیرومند اما وابسته بر سر کار باشد و دولتی که بتواند سراسر خاک سوریه را زیر سلطه خود بگیرد و در عین حال منافع آمریکا، غرب و اسرائیل را تضمین کند در دمشق حضور داشته باشد. آنچه اکنون روشن است، تمرکز غرب و آمریکا بر ایجاد حکومتی قدرتمند اما دوست و تابع در دمشق است؛ حکومتی که هم امنیت اسرائیل را تضمین کرده و هم نظم مورد نظر غرب را در سوریه مستقر کند. در این مسیر اروپاییها نیز نگاه خاص خود را به این تحولات دارند. زمانی که الجولانی به قدرت رسید، نخستین مقاماتی که به دمشق رفتند و حمایت خود را اعلام کردند، نمایندگان و وزرای خارجه اروپایی، از جمله وزیر خارجه آلمان بودند. این واکنش نشان داد که اروپا از ابتدا در پی تثبیت نفوذ اقتصادی خود در سوریه بوده است.
زرگر در پایان خاطرنشان کرد: اگر آمریکا بتواند ثبات سیاسی، اقتصادی و نظامی در سوریه ایجاد کند، کشورهای اروپایی هم از این وضعیت سود خواهند برد. ثبات در سوریه نه تنها امنیت انرژی و مسیرهای تجاری اروپا را تقویت میکند، بلکه فرصتهای اقتصادی تازهای برای شرکتهای اروپایی در بازسازی این کشور فراهم میکند. حتی ترکیه نیز در این سناریو میتواند منتفع شود، زیرا ثبات سوریه به کاهش بحران پناهجویان و افزایش تجارت مرزی میانجامد. البته تفاوت نگاه آمریکا و اروپا در این است که واشنگتن معمولاً منافع استراتژیک و نظامی را در اولویت قرار میدهد، در حالیکه اروپا بیشتر منافع اقتصادی خود را محور تصمیمگیری میداند. در نتیجه، اروپا منتظر است تا ثبات نسبی سوریه به دست آید و آمریکا نقش تضمینکننده امنیت را بر عهده گیرد تا بتوانند در فضای امن اقتصادی آینده، از منافع خود بهرهبرداری کند.