میرکوشش در گفتوگو با ایلنا:
واشنگتن به دنبال مقابله همزمان با تهدیدات چین و روسیه است

کارشناس مسائل آمریکا گفت: روابط دوستانهای که رئیسجمهوری آمریکا در گذشته با همتای روس خود پیریزی کرده بود، اکنون جای خود را به یک رقابت استراتژیک و امنیتی داده است.
امیرهوشنگ میرکوشش، کارشناس مسائل آمریکا در تشریح ابعاد و دلایل دور جدید تنش میان ایالات متحده و روسیه در گفتوگو با ایلنا عنوان کرد: روابط آمریکا و روسیه ارتباطی با دولت جدید ترامپ و رویکردهای شخصی او ندارد. این روابط متغیر کلیدی در نظم بینالملل پساجنگ سرد محسوب میشود و همواره وجود داشته است. اگر به اسناد امنیت ملی ایالات متحده نگاه کنیم، میبینیم که روسیه و چین همواره بهعنوان تهدید تلقی شدهاند. کشورهایی مانند ایران، کره شمالی و برخی دیگر نیز در دسته کشورهای سرکش قرار گرفتهاند. بنابراین اگر اسناد رسمی آمریکا از دوره اوباما تاکنون را بررسی کنیم، میبینیم که این نگاه نسبت به روسیه ثابت بوده است. در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ نیز همین روند ادامه داشت. در واقع، ما با ساختار سیاست خارجی آمریکا مواجه هستیم که تحت تأثیر پنج عامل عمده اعم از محیط بینالملل، نقش آمریکا در نظم جهانی، ویژگیهای فردی رهبران، ساختار بوروکراسی، و سیاست داخلی و رسانهها قرار دارد.
وی ادامه داد: درست است که ترامپ نقش فردی پررنگی دارد و ویژگیهای شخصیتی او غالب است، اما جایگاه ریاستجمهوری او را وادار میکند در چارچوب وظایف نهادی خود عمل کند. در دور نخست ریاستجمهوری، موضع ترامپ در قبال روسیه تا حدی غیرسنتی بود. او نرمشهایی نشان داد و دیدگاه خوشبینانهتری نسبت به همکاری با پوتین داشت، اما از سال ۲۰۲۲ و با آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین، این وضعیت تغییر کرد و توازن میان ویژگیهای فردی ترامپ و الزامات نهادی ریاستجمهوری بیشتر برقرار شد. یکی از دلایل نزدیکی ترامپ به روسیه در دور اول، اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به ناتو بود. این انتقاد باعث شد کانالهایی برای تعامل با روسیه گشوده شود، هرچند تحریمهای وضعشده علیه روسیه در همان زمان حفظ شد. تمایل ترامپ برای بهبود روابط با مسکو بیشتر در سطح گفتمان دیپلماتیک بود. از دیگر ویژگیهای رفتاری ترامپ در قبال روسیه میتوان به انتقادش از گسترش ناتو اشاره کرد، که این موضوع به نفع روسیه تمام شد. به علاوه، در انتخابات ۲۰۱۶، روسیه دخالتهای سایبری گستردهای داشت، اما ترامپ با مواضع مبهم خود عملاً از واکنش جدی خودداری کرد. پیش از سال ۲۰۲۲ نیز او ورود چندانی به بحران اوکراین نداشت.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: اما باید در نظر گرفت که ترامپ بهتنهایی تصمیمگیرنده نیست. نهادهای مهمی مانند پنتاگون، کنگره و دستگاههای اطلاعاتی در آمریکا وجود دارند که مواضعشان نسبت به روسیه بسیار سختگیرانه است. در واقع، حتی در دوره اول ترامپ نیز اسناد امنیت ملی آمریکا رویکردی صریح و منتقدانه نسبت به روسیه داشتند. نقطه عطف روابط آمریکا و روسیه، جنگ اوکراین است. تهاجم روسیه به اوکراین، هرچند در زمان حضور بایدن در قدرت رخ داد، پیامدهای سیاسی مهمی برای آمریکا و جناحهای مختلف آن داشت. در حالیکه ترامپ بهکرّات ادعا میکرد اگر او رئیسجمهور بود، این جنگ هرگز رخ نمیداد یا در عرض چند روز آن را پایان میداد، واقعیتها خلاف این اظهارات را نشان میدهند. زمانی که او وارد کاخ سفید شد و وعده پایان دادن سریع به جنگ را داد، عملاً نتوانست تغییری در واقعیتهای میدانی ایجاد کند. به این ترتیب، نقش فردی ترامپ تضعیف و نقش نهادهای سیاسی و امنیتی آمریکا پررنگتر شد. از سوی دیگر، مقامات روسیه از جمله مدودف نیز اظهارات تند و تهدیدآمیزی داشتهاند. او حتی چندینبار اروپا را به حمله هستهای تهدید کرده است. در پاسخ، ترامپ و تیم امنیتیاش با لحنی ابهامآمیز اما تهاجمی صحبت کردند. برای نمونه، تهدید کردند که در صورت اقدام روسیه، واکنش آمریکا غیرقابل پیشبینی و قاطع خواهد بود.
وی افزود: این ادبیات، همراه با اقداماتی چون استقرار دو زیردریایی اتمی کلاس اوهایو در نزدیکی روسیه و شمال اروپا، نوعی نمایش قدرت بازدارنده از سوی آمریکا تلقی میشود. این پیام بهطور مستقیم به مسکو مخابره شده که در صورت استفاده از سلاحهای متعارف یا هستهای تاکتیکی، پاسخ آمریکا بسیار جدی و سریع خواهد بود. این اقدام همچنین به متحدان ناتو سیگنال میدهد که آمریکا همچنان متعهد به امنیت اروپا است. در واقع، آن «ماهعسل» روابط ترامپ و پوتین به پایان رسیده و رویکرد ترامپ بهسمت بازسازی قدرت نظامی آمریکا، تاکید بر بازدارندگی راهبردی و مقابله همزمان با تهدیدات چین و روسیه سوق پیدا کرده است. ادبیات ترامپ تهاجمیتر شده و حتی به روسیه مهلت ۱۰ روزه برای پایان دادن به جنگ داده است. نومحافظهکاران آمریکا که همواره مواضعی ضدروسی داشتهاند، نیز فشارهای خود را بر ترامپ و دولت وارد میکنند.
میرکوشش در پایان خاطرنشان کرد: روابط دوستانهای که ترامپ در گذشته با پوتین پیریزی کرده بود، اکنون جای خود را به یک رقابت استراتژیک و امنیتی داده است. فشارهای نهادهای سیاسی و نظامی آمریکا، ترامپ را ناگزیر کردهاند که به واقعگرایی در سیاست خارجی بازگردد؛ جایی که منافع ملی و امنیتی، بر روابط شخصی ارجحیت دارد. چشمانداز آینده نیز چند احتمال مهم را پیشرو قرار میدهد؛ به گونهای که تداوم جنگ اوکراین ممکن است به تشدید مسابقه تسلیحاتی بین آمریکا و روسیه بینجامد، یا حتی زمینهساز بحران موشکی جدیدی در اروپا شود. مهمتر از همه، بازگشت پررنگ مفهوم بازدارندگی هستهای و معادلات تازه در حوزه راهبردی خواهد بود.