خبرگزاری کار ایران

زرگر در گفت‌وگو با ایلنا:

حمایت اروپا و آمریکا از اسرائیل ریشه اقدامات اسرائیل است/هیچ‌یک از بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از پیامدهای ادامه بحران در امان نخواهند ماند

حمایت اروپا و آمریکا از اسرائیل ریشه اقدامات اسرائیل است/هیچ‌یک از بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از پیامدهای ادامه بحران در امان نخواهند ماند

کارشناس مسائل منطقه گفت: اسرائیل به‌دنبال آن است که همه تهدیدات را بیرون از مرزهای خود کنترل کند و نقش بحران‌ساز و بحران‌گردان منطقه را ایفا کند.

علی‌اصغر زرگر، کارشناس مسائل منطقه با اشاره به حمایت ایالات متحده از اسرائیل در تجاوز به ایران در گفت‌وگو با ایلنا اظهار کرد: اسرائیل، هرچند در ظاهر تلاش می‌کند خود را مستقل و با سیاست‌های خاص خود در منطقه نشان دهد، اما واقعیت این است که عملکرد آن بدون حمایت‌های گسترده و همه‌جانبه‌ آمریکا و دولت‌های غربی قابل درک نیست. در حقیقت، اسرائیل در چارچوب یک نقشه و طرح بزرگ‌تر که سال‌هاست توسط قدرت‌های غربی برای خاورمیانه در نظر گرفته شده، فعالیت می‌کند. بنابراین نباید اسرائیل را به‌عنوان یک بازیگر مستقل و خودمختار در منطقه تلقی کرد؛ بلکه باید آن را ابزاری در دست آمریکا و اروپا دانست که مأموریت اجرای پروژه‌هایی خاص در خاورمیانه را بر عهده دارد. نقش اسرائیل در اجرای این پروژه‌ها به‌ویژه پس از آن برجسته‌تر شده که دولت‌های غربی توان خود را در مهار تهدیدهایی مانند حزب‌الله و سوریه تا حدودی بازیافته‌اند. اکنون اسرائیل، با تکیه بر پشتیبانی نظامی، سیاسی و اطلاعاتی قدرت‌های غربی، جنگ‌هایی چندجانبه را در منطقه پیش می‌برد. وقتی مقامات آمریکایی علناً اعلام می‌کنند که ما به اسرائیل تسلیحات پیشرفته می‌دهیم یا در عملیات‌هایش با آن همکاری داریم، معنای آن این است که آمریکا نه‌تنها پشتیبان اسرائیل است، بلکه نقش رهبری در طراحی اقدامات نظامی و سیاسی آن را نیز ایفا می‌کند.

وی ادامه داد: اگر به تاریخچه‌ اسرائیل بنگریم، از سال ۱۹۴۸ میلادی به بعد، می‌بینیم که موجودیت این رژیم همواره در بحران زیسته و بقا یافته است. جنگ‌های متعدد با کشورهای عربی، درگیری دائم با فلسطینیان، و حالا نیز مقابله با ایران، همگی نشان از آن دارد که اسرائیل برای حفظ موجودیت خود نیاز به بحران‌سازی دارد. این بحران‌سازی نه‌تنها یک تاکتیک امنیتی بلکه بخشی جدایی‌ناپذیر از سیاست کلان اسرائیل است. با گسترش مرزهای ژئوپلیتیکی بحران، اسرائیل می‌کوشد هم بقای خود را تضمین کند و هم به‌عنوان یک بازیگر ضروری برای غرب در منطقه مطرح بماند. در حال حاضر، بعد از تضعیف تهدیدهایی مانند سوریه و حزب‌الله، هدف اصلی، ایران است. اسرائیل با تحریکات مکرر، حملات موشکی و عملیات خرابکارانه، تلاش دارد ایران را وارد یک درگیری بزرگ کند؛ آن هم در شرایطی که مذاکره با غرب به بن‌بست رسیده و حتی در آمریکا، دولت‌هایی مانند دولت ترامپ بر اجرای گزینه‌های جایگزین نظامی تأکید دارند. این احتمال وجود دارد که در آینده نزدیک، زیرساخت‌های حیاتی ایران هدف قرار گیرند. این اقدام می‌تواند با دخالت مستقیم اسرائیل یا با حمایت لجستیکی و اطلاعاتی غرب انجام شود.

این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: از دیدگاه اسرائیل، این حملات یک توجیه دارد و «دفاع از خود» یا «دفاع از موجودیت» را بر آن نام نهاده، اما واقعیت آن است که چنین اقداماتی در چارچوب همان استراتژی بحران‌آفرینی قابل درک است. اسرائیل به‌دنبال آن است که همه تهدیدات را بیرون از مرزهای خود کنترل کند و نقش بحران‌ساز و بحران‌گردان منطقه را ایفا کند. این همان الگویی است که طی ۷۰ سال گذشته با موفقیت نسبی اجرا کرده و اکنون نیز به همان شیوه متوسل شده است. اما در این میان، نباید نقش و حمایت‌های علنی اروپا را نادیده گرفت. تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) همگی با مواضع خود، به شکلی آشکار یا پنهان از اقدامات اسرائیل پشتیبانی کرده‌اند. در حالی که برخی از این کشورها در ظاهر خواهان «خویشتنداری دو طرف» هستند، اما در عمل، موضع‌گیری آن‌ها از اسرائیل جانبداری کرده و رفتارهای آن را مشروع جلوه داده‌اند. حتی حمایت‌های تسلیحاتی و سیاسی غرب نیز به‌نوعی تکرار الگوی حمایت از اوکراین است؛ با این تفاوت که در مورد ایران، محدودیت‌های بیشتری برای واکنش وجود دارد.

وی افزود: امروزه شرایط به‌گونه‌ای است که ایران نمی‌تواند همانند اسرائیل به پایگاه‌های آمریکا در منطقه یا مراکز حیاتی آن‌ها حمله کند، چراکه طرف غربی با ادعای «عدم دخالت مستقیم در جنگ» خود را از پیامدهای آن مصون می‌داند. در حالی که همین کشورها موشک‌های ایران را رهگیری کرده و در عملیات‌های نظامی، اطلاعاتی و جنگ سایبری به اسرائیل کمک می‌کنند. به این ترتیب، در حالی که ایران به‌خاطر عدم ورود مستقیم غرب در جنگ، از واکنش آزادانه بازداشته می‌شود، طرف مقابل عملاً در یک جنگ ترکیبی همه‌جانبه مشارکت دارد. اگر این روند ادامه پیدا کند، منطقه وارد دوره‌ای از بی‌ثباتی عمیق و درگیری‌های غیرقابل پیش‌بینی خواهد شد. از طرفی، کشورهای عربی نیز، با سکوت معنادار و بی‌عملی آشکار خود، به‌نوعی فضا را برای اقدامات جسورانه‌ اسرائیل فراهم کرده‌اند. آن‌ها که روزی داعیه‌دار حمایت از فلسطینیان بودند، اکنون نه‌تنها هیچ موضع نظامی یا سیاسی قاطعی اتخاذ نمی‌کنند، بلکه بعضاً حتی تمایل دارند در محور آمریکا–اسرائیل قرار بگیرند؛ چراکه ایران را نه به‌عنوان متحد، بلکه به‌عنوان رقیب راهبردی خود می‌دانند.

زرگر در پایان خاطرنشان کرد: این در حالی است که تضعیف ایران، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین لنگرهای ثبات در منطقه، می‌تواند پیامدهای سنگینی برای کل خاورمیانه داشته باشد. اگر ایران در برابر این فشارها دچار بحران داخلی یا ناتوانی راهبردی شود، ساختار ژئوپلیتیکی منطقه دچار لرزش شدیدی خواهد شد. بنابراین عقلانیت سیاسی ایجاب می‌کند که کشورهای عربی مانند عربستان، امارات و سایرین، از منافع کوتاه‌مدت عبور کرده و برای آینده‌ای باثبات‌تر، تلاش کنند لابی‌های مؤثرتری را در برابر آمریکا و اسرائیل فعال کنند. در غیر این صورت، احتمال دارد منطقه وارد یک مرحله جدید از آشوب، درگیری‌های گسترده و تخریب زیرساخت‌های حیاتی شود که نه‌تنها امنیت خاورمیانه، بلکه امنیت انرژی جهان را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. به هر ترتیب روندی که امروز در خاورمیانه شاهد آن هستیم، ادامه همان سیاست بحران‌سازی اسرائیل است که در چارچوب حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم آمریکا و اروپا پیش می‌رود. این روند اگر با عقلانیت، دیپلماسی فعال و هم‌گرایی منطقه‌ای کنترل نشود، می‌تواند منطقه را به سمت زلزله‌ای سیاسی–نظامی سوق دهد که هیچ‌یک از بازیگران منطقه‌ای و جهانی از پیامدهای آن در امان نخواهند ماند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز