درباره منکران تغییرات اقلیمی

سه گروه از منکران تغییرات اقلیمی وجود دارد که اغلب ما حداقل در یکی از آنها جای میگیریم.
در میان واکنشهای نابههنجار به حضور گرتا تونبرگ در اجلاس اقدام اقلیمی سازمان ملل United Nation Climate Action Summit، گروهی از دانشمندان که خود را «دانشمندان برجسته» لقب داده بودند، نامهای سرگشاده به دبیر کل سازمان ملل آقای گوترش ارسال کردند که این گونه تیتر خورده بود: «اینجا اضطراری برای اقلیم نیست.» نویسندگان از گوترش میخواستند تا پیگیر سیاستی جدید باشد: «... یک سیاست اقلیمی بر پایه دانش، واقع بین از نظر اقتصادی، و نشانگر دغدغه واقعی به نفع کسانی که بهخاطر تلاشهای پر هزینه امّا غیرضروری که در جهت فرونشاندن تغییرات اقلیمی خرج کردهاند و از این بابت آسیب دیدهاند.»
گروه فوق که بهوسیله ۷۵ کسب و کار بزرگ در استرالیا حمایت میشوند به همراه سایرینی که از سراسر جهان، اجماع علمی دانشمندان را درباره بدیهیات تغییر اقلیم انکار میکنند، این بار تاکتیک دیگری بکار گرفتهاند که مستقیما اقدامات منجر به فرونشاندن تغییرات اقلیمی را هدف گرفتهاست.
زبان منکران تغییر اقلیم و بهانهها برای انفعال در فرونشاندن آن تفاوت کرده است. در حالت جدید انکار تغییر اقلیم بطور کلّی جایگزین شده است با این قاب جدید که تغییرات اقلیمی فرایندی طبیعی است پس هر اقدامی جهت فرونشاندن آن غیرضروری خواهد بود.
به هر حال این تنها یک راه دیگر برای نادیده گرفتن حقایق و پیامدهای آن برای ماست. انکار میتواند شکلهای مختلفی بگیرد.
سایبان انکار
پدیده دوقلوی انکار و انفعال به یکدیگر نسبت داده میشوند، حداقل در محدوده تغییر اقلیم این گونه است. آن دو همچنین درهمتنیده و عقده شده هستند. هم در معنای کلّیاش، بغرنج و پیچیده و هم در معنای روانشناختی و فنّیاش «عقده» که به گروهی از احساسات و اضطرابهای سرکوبشده اطلاق میشوند که در کنار هم منجر به رفتار غیرطبیعی میشوند.
در کتاب "پایگاههای انکار" استنلی کوهن روانکاو و جامعهشناس فقید سه نوع انکار را توصیف میکند. اگر چه چارچوب تجزیه و تحلیل او از نسلکشی و سایر قساوتها ساخته شدهاست، اما دقیقا در مورد بیتحرّکی فردی و جمعی ما در برابر شواهد علمی تغییراتاقلیمی ناشی از فعالیتهای انسان، نیز صدق میکند.
اولین شکل از انکار، «انکار لفظی» است. به سادگی نادیده گرفتن، امّا ملتفت و آگاهانه. با اینکه آشکار است اتفاقی افتاده و یا اتفاق میافتد. انکار به معنای دروغ گفتن. مانند سناتورهای استرالیایی پایولین هانسون و مالکوم رابرتز، و دیگرانی از آن دست که در یک بازه زمانی خاص این موقعیت را حفظ کردهاند که تغییرات اقلیمی در حال وقوع نیست. اگرچه سناتور هانسون اکنون ممکن است تغییرات را بپذیرد اما هرگونه دخالت انسانی را انکار میکند.
امّا جالب است که نخست وزیر پیشین استرالیا، مالکوم تورنبل، اخیرا منکران تغییرات اقلیمی در دولت خود را مقصر دانسته است، چرا که مانع هر گونه تلاش برای رویارویی با تغییرات اقلیمی شدند و در نتیجه امروز عملکردشان به طور متناقضی منجر به افزایش قیمت انرژی شده است.
سوق دادن و یا متمایل شدن به انکار ممکن است بخاطر کینه توزی، بدخواهی و یا حماقت فردی وسوسه انگیز شود و گاهی ممکن است این گونه شده باشد. با این حال وقتی نگران کنندهتر و ترسناکتر است که سازمانی اجتماعی برای دروغپراکنی و نفی لفظی در علم تغییرات اقلیمی وجود دارد. شواهد زیادی در مورد تبلیغات دروغین و مخفیانه از طرف صنایع منسوخ(فسیلی) وجود دارد. اگر کسی به دنبال توطئه در تغییرات اقلیمی است، این نه از بابت ساخت و پاخت هزاران دانشمند و سازمان های بزرگ علمی است.
شکل دوم انکار، «انکار تفسیری» است. در اینجا مردم شواهد را به چالش نمیکشند بلکه آنها را به روشهایی تفسیر میکنند که معنا یا اهمیت آنها را تحریف میکند. به عنوان مثال میتوان گفت تغییرات اقلیمی فقط نوسانهای طبیعی هستند یا تجمع گازهایگلخانهای یک پیامد و نه یک دلیل برای افزایش دماست. این همان چیزی است که ما در نامه به سازمان ملل دیدیم.
موذیانه ترین شکل از انکار
سومین و موذیانه ترین شکل از انکار، از جنس مشمول شدن است. شواهد تغییرات اقلیمی نه انکار می شوند، و نه به عنوان چیز دیگری تفسیر میشوند. آن چیزی که انکار میشود و یا کوچک شمرده میشود، پیامدهایی روانشناختی، سیاسی و اخلاقی برای ما دارد. ما در واکنش از پذیرفتن مسوولیت کوتاهی میکنیم؛ ما وا ماندهایم، وقتی اطلاعات و دادهها به ما میگویند باید عمل کنیم.
البته بعضی از ما قادر به پاسخگویی نیستیم، از نظر مالی یا چیزهای دیگر، اما برای بسیاری «انکار تلویحی» نوعی واکنش جداییطلبانه است. نادیدهگرفتن ضرورت اخلاقی جهت اقدام، به اندازه هر شکلی از انواع انکار، نفرتانگیز و ناپسند خواهد بود و چهبسا ناپسندتر و نفرتانگیزتر باشد.
رفتار با گرتا تونبرگ یادآور قدرتیست که از آن مردمیست که ترجیح آنها آن است که با مساله روبرو نشوند. این مورد با مثال برای ما «انکار تلویحی» را توضیح میدهد. اغلب ما گناهکاریم و درگیر تکذیب انکارمان هستیم. در موضوع تغییراتاقلیمی، انکار محرمانه این امکان را به ما میدهد تا از فنجان قهوه قابل استفادهی مجدد (به جای یک بار مصرف) استفاده کنیم، پلاستیک خود را بازیافت کنیم و یا گاهی اوقات اتوبوس سوار شویم و به این ترتیب وانمود میکنیم که بخش خودمان را انجام میدهیم.
تقریبا هیچکدام از اعمال فردی ما آن چیزی نیست که دانش تغییرات اقلیمی میگوید باید باشد. امّا این به آن معنی نیست که ما نمیتوانیم در آینده اعمالمان را تغییر دهیم. در واقع مطالعات اخیر نشان میدهد، «انکار تلویحی» بطور فزایندهای موقعیت روانشناختی ناپایداری میسازد.
در عین آنکه وسوسهانگیز و آرامشبخش خواهد بود تمسخر واکنشهای «منکران لفظی» و «منکران تفسیری» تغییرات اقلیمی به گرتا تونبرگ، امّا ما به همان اندازه بر روی نقش ذاتی و اصلی خود در واکنش به تغییرات اقلیمی تعمّق خواهیم کرد.
به عنوان مثال ما مایل هستم فکر کنیم ما بیشتر برای سیارهمان نسبت به اطرافیانمان کارهایی انجام میدهیم. و ما در این باره نمیتوانیم تماما محقّ باشیم. همچنین ما مایل هستیم گمان کنیم منکران تغییر اقلیم بسیار بیشتر از آن هستند که در واقع وجود دارند.
اینها تنها دو مثال از استراتژیهای متداولی هستند که ما برای انکار مسوولیت و البته مشمولیتمان در مجازات برمیگزینیم. اینها به ما احساس بهتری میدهند وقتی که در واقع کارهای خیلی کوچکی برگزیدهایم. و یا به خود تبریک میگوییم که علم را پذیرفتهایم. امّا در نهایت این توهّمات خود به خود فرو میریزند. به جای اینکه به خودمان تبریک بگوییم که با واقعیتهای اساسی دانش تغییراتاقلیمی موافق هستیم، باید خود را به سمت عمل و اقدام سوق دهیم.
*این مقاله در نشریه The Conversation به قلم Iain Walker & Zoe Leviston و در تاریخ October ۱۵, ۲۰۱۹ منتشر شده است و در دنباله ضمیمهای هم برای انواع اقدامات و عمل دارد.
مترجم: امید رستمیان مقدم