/یادداشت/
مهارت پلیس در کنشگری هوشمند با مردم

دشمن صهیونی بدنبال ایجاد خلأ امنیتی در شهرهاو مرزها بود اما شبکه مویرگی امنیتی فراجا از کلانتریهای شهری تا پاسگاه های مرزی، در جنگ فیزیکی با عوامل آموزش دیده و حرفه ای موساد، تبدیل به مرجعیت ذهنی، روانی و رفتاری هموطنان شدند و ساختارمند وهدفمند سلولهای تروریستی را متلاشی کردند.
به گزارش ایلنا، محمدرضا طورانی؛ استاد دانشگاه در یادداشتی نوشت: رژیم صهیونی در جنگ ۱۲ روزه، به ۲ مزیت مطلق ایران یعنی قدرت موشکی و ساختار انتظامی بویژه فراجا، واقف شد که هر دو مؤلفه ضمن موفقیت در تغییر معادله به نفع کشور به محبوبیت فرا تصوری در بین ایرانیان دست یافتند.
واحدهای مخفی و سلول های خفته موساد بدنبال تکنیک (تسلسل درگیری) منتج به ناامنی و منتهی به آشوب های تحریکی در کشور بودند؛ لذا طراحی زنجیره ای از تنش های کوچک تا چالش های بزرگ را برنامه ریزی کرده بودند. عناصر وطن فروش در ۲ حیطه خشونت و آشوب خیابانی به خیالِ خامِ غفلت و انفعالِ نیروهای انتظامی و امنیتی، بدنبال پروژه (کشته سازی) بودند. اما بواسطه هم پوشانی، هم افزایی و همدلی برآمده از انسجام اجتماعی ملّی و هوشیاری پلیسِ ایران که از فضای مجازی تا مرز را رصدِ تحلیلی، برآوردی و عملیاتی کرده بود، مکانیسم (شورش، بحران، تجزیه) را غیرکاربردی کرد.
پیوستِ نا آرامی شهری و جنگ سرد امنیتی داخلی، در پازل ذهنی موساد جهت حمله به ایران، نقشِ قطعه اصلی را ایفا میکند. تا زمانی که ترفندِ (مشغول سازی) توسط رژیم صهیونی با استفاده از ۲ اصل (نفوذ و غافلگیری) و در ۲ بستر (جنگ روانی و تحریک اجتماعی) در ایران با درِ بسته مواجه می شود، هرنوع حمله پیشدستانه علیه ایران، تفکری سوخته و اقدامی پُر هزینه می باشد.
زاویه دیدِ اجتماعی پلیس ایران به مفهومِ امنیت ملی و دفاع چندلایه با پشتوانه شبکه یکپارچه و منسجم خبری و اقناعی، قابل توجه است .
افزایش سطح تاب آوری اجتماعی، ارتقاء ضریب انسجام ملی، تقویت دفاع هیبریدی،شناسایی ظرفیت های پنهان و نهان مردمی از نتایج ملموس و عینی تفکرِ پلیسِ مردمی است. دشمن صهیونی بدنبال ایجاد خلأ امنیتی در شهرهاو مرزها بود اما شبکه مویرگی امنیتی فراجا از کلانتریهای شهری تا پاسگاه های مرزی، در جنگ فیزیکی با عوامل آموزش دیده و حرفه ای موساد، تبدیل به مرجعیت ذهنی، روانی و رفتاری هموطنان شدند و ساختارمند وهدفمند سلولهای تروریستی را متلاشی کردند.
در مرحله بَعد، موساد بدنبال خلأ رسانه ای با استفاده از عملیات روانی پیچیده بود؛ که گزارش های کارآمد و روزآمد پلیس در رزم رسانه نیز موفق عمل کرد.
آنچه مهم است گذر از مرحله گزارشگری در ایام جنگ به روایتگری و مستتد سازی در منطقه خاکستری (نه جنگ، نه صلح) است. با تداومِ مقبولیت مردمی فراجا و افزایش حمایت فرابخشیِ حاکمیتی از تفکرِ اجتماعی محور فراجا، می توان به سمت تربیت نسل ماهر و باورمند راویان نبرد ۱۲ روزه با تراز و شاخصِ شهید مرتضی آوینی، حرکت کرد تا روح جمعی ایرانیان به گفتمان مقاومت ملی در مبارزه با ۲ قدرت هسته ای جهان مبدل شود.
بازیابی و بازگویی زوایا، ابعاد و مختصات جنگ ۱۲روزه توسط سربازان رسانه ای پلیسِ ایران، فرآیند انتقال سینه به سینهِ روایت ملیِ چنین پیروزیِ ماندگاری به نسل های آیندهِ این مرز وبوم را، حتمی و قطعی خواهد بود؛ چون رابطه مردم با پلیس به فرآیندِ کنشگریِ هوشمند ملی تبدیل شده است.