ایلنا گزارش می دهد؛
تصمیم دولت برای «جمعآوری» کودکان کار/ فعالان اجتماعی: چرخههای بازتولید کار کودک را متوقف کنید

این گزارش نگاهی است به اظهارات رئیس سازمان بهزیستی کشور مبنی بر طرحی تحت عنوان «جمعآوری کودکان کار و خیابان» و دغدغهها و نگرانیهایی که در میان فعالان حقوق کودکان از بابت اجرای این طرح ایجاد شده است.
به گزارش ایلنا، رئیس سازمان بهزیستی کشور، سیزدهم مردادماه، از اجرای طرحی جدید برای ساماندهی کودکان کار در کلانشهر تهران خبر داده است.
هدف از اجرای طرح مشترکی که با مشارکت قوه قضاییه، شهرداری تهران و نیروی انتظامی از آغاز شهریورماه، اجرایی میشود، اینگونه عنوان شده است: ساماندهی نزدیک به هزار کودک کار و خیابان پایتخت و بهرهمند نمودن آنها از حقوق تحصیلی و اجتماعی.
در این طرح براساس ادعای رئیس سازمان بهزیستی کشور از والدین متخلف کودکان کار سلب حضانت میشود و این کودکان در سه مرکزی که برای این منظور فراهم می شود، نگهداری می شوند.
"انوشیروان محسنی بند پی" اظهار داشته است: در این طرح کودکان کار جمعآوری میشوند و تنها در صورت اثبات سهوی بودن اقدام خانواده، کودک به خانواده تحویل می گردد؛ در غیر اینصورت کودک در مراکز بهزیستی نگهداری خواهد شد و تمامی مراقبت های لازم از نگهداری، تامین غذا، مهارت آموزی، حرفه آموزی، اجتماع پذیری و تحصیل برایشان در نظر گرفته می شود.
اجرای این طرح که به گفته فعالان حقوق کودک بدون در نظر گرفتن آرا و نظرات کارشناسانه و مبتنی بر تجربه سازمانهای مردم نهاد در دستور کار قرار گرفته، فارغ از تخمین ظرفیت های عملیاتی شدن و بررسی امکانات زیرساختی سازمان بهزیستی، نگرانیهایی را برای فعالان حقوق کودک و همچنین کارشناسان حوزه روابط کار به وجود آوردهاست.
برخی از فعالان حقوق کودک، نگران نحوه اجرایی شدن این طرح هستند، خاطرات بسیاری در ضمیر آنها که تاریخ چندساله اخیر را به یاد میاورند وجود دارد که به این نگرانی دامن می زند. وقتی پای قوه قضاییه و شهرداری تهران در بحثی تحت عنوان "جمعآوری های شهری" به منظور زیبا سازی ظاهری و مبارزه با آسیبهای اجتماعی باز میشود، خاطره "علی چراغی"، دستفروشی که در درگیری ماموران شهرداری تهران کشته می شود، باز هم زنده میشود. علی چراغی هم به زعم آقایان مسئول شهرداری تهران از سطح شهر "جمع آوری" شد، حالا هم میخواهند کودکان کار را از خیابانهای پایتخت "جمعآوری" کنند و این اصطلاح نازیبا به شدت نگرانکننده است.
شبکه یاری کودکان کار در نامهای که بر بستر همین نگرانیها به وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی نوشته، و در شبکههای مجازی منتشر شده؛ آورده است: "این طرح، بسیار نگران کننده و سؤال برانگیز است. نگران کننده از این نظر که با توجه به آمار سازمان های مسئول بیش از ۸۵ درصد این کودکان، دارای خانواده هستند و بر اساس قوانین ملی و بین المللی حقوق کودک، زندگی با خانواده یکی از حقوق اساسی آنان است و جمع آوری و نگهداری این کودکان در مراکز، ناقض این حق اساسی است. نگرانی دیگر، کاربرد واژه های نادرستی است که پس از سال ها تلاش برای نفی آنها این روزها دوباره به کار برده می شود. از جمله “جمع آوری” که شامل مواد و موارد مادی است نه انسان به ویژه کودکان و اصطلاح “کودکان کار و خیابان” که به جای “کودکان کار در خیابان” به کار برده می شود به این معنا، این کودکان، متکدی و بی خانواده نیستند بلکه به علت اجبار به کار، در خیابان به کار می پردازند.
سؤال برانگیز به این علت که پس از سال ها اقدام به جمع آوری و صرف هزینه های بسیار و نتایج تجربی اثر بخش نبودن آن، بازهم جمع آوری این کودکان به عنوان راه حل مشکل کودکان کار مطرح می شود. پرسش دیگر این که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سالهای اخیر با رویکردی مثبت به مسایل این کودکان، آیین نامه حمایت اجتماعی از آنان را تدوین کرد و اینک تغییر نگرش سریع مسئولان محترم این وزارت از رویکرد حمایت اجتماعی به جمع آوری و نیز سرعت اقدام و اجرای این سیاست بر خلاف سایر سیاست ها از جمله اجرای آیین نامه حمایت اجتماعی از کودکان کار و خیابان که مدت دو سال است متوقف مانده است سؤال برانگیز است. سؤال دیگر مربوط به راه حل درست مشکل کار اجباری کودکان است که تدوین و اجرای برنامه های کاهش فقر توسط دولت است و نه جمع آوری و نگهداری آنان در مراکز بسته."
از طرف دیگر برخی از فعالان میگویند، در برخورد با آسیبهای اجتماعی، به جای اجرای زیرساختی و اصولی طرحهای اجتماعی، معمولا طرحهای نمایشی برای مدت کوتاهی در دستور کار قرار میگیرند و پس از آن به سادگی به فراموشی سپرده میشوند. در تدوین این طرحها، بسترهایی که کودکان کار را تولید کرده و چرخههایی که عامل بازتولید این آسیب اجتماعی است، همواره مورد غفلت قرار میگیرند. فعالان میگویند راهکار اصلی و تاثیرگذار، نه سلب حضانت از خانوادهها که رسیدگی به امور معیشتی جمعیت عظیم خانوارهای فرودست و یا به عبارتی فقرزدایی از آنهاست، خانوادههایی که نه قاعدتا بزهکارند و نه فرصت طلب، بلکه چارهای جز روانه کردن کودکان خود نه تنها به خیابانها بلکه به کارگاههای غیرقانونی بسیار برای درآمدزدایی ندارند.
"فرشته فرهمند"، فعال حقوق کودک نیز در نامه سرگشادهای دیگر که در حال دست به دست شدن در شبکههای اجتماعی است؛ با همین دردها و دغدغهها، خطاب به کودکان کار نوشته است: "بگذار این حقیقت را بگویم من امروز شرمنده توام. تو که در خیابان کار می کنی می خواهند برای زیبایی شهر، برای جدال قدرت مسؤلان، برای گرفتن سهم قدرت، تو را از خیابان بر دارند و حکم بدهند که خانواده ات کفایت نگهداری تو را ندارد و تو را از تنها کانونی که برای خود خودت بود جدا کنند. مسولان کشورمان اضطراب مادرت برای رسیدن تو از سر کار را ندیده اند، آنها شرمندگی پدرت را از سفره خالی تان ندیده اند، آنها سهم کوتاهی شان در انجام وظایف خودشان را ندیده اند تا سفره تو خالی نباشد، آنها دوستان تو را ندیده اند که در کارگاه ها چه جورها که نمی کشند، تنها با جمع آوری از تو یاد می کنند."
همه این نگرانیها و دغدغهها را اگر کنار آمارهای متناقض کودکان کار قرار دهیم به چشماندازی نگرانکننده تر برمیخوریم. طبق آمار رسمی دو میلیون و براساس آمار غیر رسمی، هفت میلیون کودک کار و خیابان در ایران وجود دارد. بخش عظیمی از این کودکان نیز در مناطق محروم و مرزی کشور در سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و کردستان، بدون شناسنامه وخارج از آمارهای رسمی به سر میبرند، دقیقا در همان مناطقی که آمار بیکاری بالاست، همانجاها که فقر و بیعدالتی چهره عریان تری دارد. حال باید پرسید راهکار رئیس سازمان بهزیستی کشور برای برخوردار نمودن این کودکان محروم از حقوق اجتماعی و تحصیلی چیست؟ آیا این غفلتها و نگاههای تقلیلگرایانه، جای آن ندارد که ادعا کنیم هدف از اجرای طرح به اصطلاح "جمعآوری" به جای رسیدگی اصولی به مشکلات کودکان بی بضاعت و محروم از تحصیل ، فقط و فقط زیباسازی ظاهری شهری است که در انظار جهانیان، پایتخت ایران کنهسال است.
نسرین هزاره مقدم