برای سختتر کردن بازنشستگی کارگران تلاش میشود؛
از افزایش سنوات محاسبه مستمری تا حذف بازنشستگی پیش از موعد/ حقوقزدایی از طبقه کارگر برای پایداری تامین اجتماعی؟!

مدیرعامل تامین اجتماعی قصد دارد با حذف حقوق قانونی کارگران، از جمله حذف بازنشستگی پیش از موعد و کاستن از سطح مستمری ها، این صندوق بیمهگر را نجات دهد؛ در حالیکه راه حل اساسی خروج از بحران، اصلاح ساختار تامین اجتماعی و خروج این نهاد از زیرمجموعه دولت، پرداخت بدهی سنگین هزار همتی دولت به این صندوق، جلوگیری از حیف و میل و اختلاسهای کلان در شرکتهای زیرمجموعه این نهاد و مقابله با کارفرمایان خاطی و فرارهای بیمهای است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رویکردهای اخیر مقامات عموماً ضد کارگری است و نتیجهای جز ضربه زدن به حقوق بیمهای و دستمزدی کارگران ندارد؛ تامین اجتماعی دچار بحران جدی منابع و مصارف است و گویا قرار است حل این بحران به قیمت از دست رفتن حقوق حقه کارگران تمام شود.
برخورداری از یک بازنشستگی آرام و یک رفاه نسبی در زمان سالمندی، حق کارگران است؛ کارگرانی که در زمان اشتغال و بازنشستگی، مزد و حقوق کافی ندارند و آنچه پایان هر ماه میگیرند، خوشبینانه برای هزینههای ده روز تکافو میکند؛ کارگرانی که از ایمنی و بهداشت کار محروماند و قربانی حوادث روزافزون شغلی میشوند و کارگرانی که با وجود سی سال بیمهپردازی و انباشت یک سوم حق بیمه ماهانه در صندوقی به نام صندوق درمان تامین اجتماعی، در صورت بیماری باید بیش از ۵۰ تا ۷۰ درصد هزینههای درمان را از جیب بپردازند، نباید بیش از این سوژهی حقوقزدایی شوند و تحت فشار قرار بگیرند.
اما در روزهای اخیر، ادعاهایی در تعارض با حق قانونی کارگران در برخورداری از یک بازنشستگی شایسته، از سوی مقامات مسئول شنیده میشود؛ باید پرسید آیا پس از افزایش سن و سابقه بازنشستگی که با تعجیل بسیار از فروردین امسال اجرایی شد، نوبت به تغییر مبنای محاسبه مستمری و اصلاح ضد کارگری آیین نامه مشاغل سخت و زیانآور رسیده است؟
کافیست به چند اظهار نظر، نگاهی بیندازیم؛ ۲۰ خرداد، مدیرعامل سازمان تأمیناجتماعی گفت: مسئله درج مزد غیرواقعی در لیست بیمه باید با سازوکاری دقیق اصلاح شود. ملاک تعیین حقوق بازنشستگی، میانگین دو سال آخر پرداخت حق بیمه است و افزایش صوری دستمزد در این مدت، منصفانه نیست.
سالاری در بخشی دیگر از صحبت هایش، به شرایط بازنشستگی در سایر کشورها اشاره کرد و گفت: در بسیاری از کشورها، میانگین بلندمدت پرداخت حق بیمه ملاک بازنشستگی است. ما نیز در حال بازنگری در این زمینه هستیم تا هم عدالت رعایت شود و هم بیمهپرداز متضرر نگردد. با اجرای این اصلاحات، از حجم بازرسیهای سازمان کاسته خواهد شد؛ زیرا ارتباط مستقیم و سازندهتری میان کارگر و کارفرما شکل میگیرد.
اما آیا در آن «بسیاری از کشورها» که مبنای ادعای آقای مدیرعامل قرار گرفته، حقوق و مستمری یک سوم یا یک چهارم خط فقر است و با آن نمیتوان ده روز از ماه زندگی کرد؟ از این گذشته آیا آن کشورها هم تورم سنگین و فزاینده دارند به گونهای که حقوق ۵ سال پیش کارگر، امروز دیگر پول توجیبی هم حساب نشود؟! چطور میخواهند مبنای محاسبه را میانگین بلندمدت پرداخت حق بیمه قرار دهند در حالیکه ارزش حقوق ناچیز کارگران در طول گذشت سالها به طور جدی تنزل یافته و حقوقی که کارگر مثلاً ۵ سال قبل میگرفته امروز پول یک کیسه گونی برنج ده کیلویی هم نیست!
ولی ماجرای حقوقزدایی به تلاش برای تغییر مبنای محاسبه مستمری بازنشستگی ختم نمیشود؛ همان بیستم خرداد، مدیرعامل سازمان تأمیناجتماعی گفت: در حال حاضر، افراد میتوانند در مشاغل سخت و زیانآور در سنین پایین، حتی ۳۶ سالگی، بازنشسته شوند. او تاکید کرد که «اصلاح آیین نامه مشاغل سخت و زیانآور با مشارکت نمایندگان کارگران، کارفرمایان، وزارت بهداشت، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان تأمین اجتماعی تدوین شده است».
پیش از آن نیز در روزهای اول خرداد، نشستی در اتاق بازرگانی با هدف اصلاح ضد کارگری آیین نامه مشاغل سخت و زیانآور برگزار شد که در آن به جای اعمال فشار بر کارفرمایان برای حذف سختی کار و ایمنسازی کارگاه، تصمیم بر این گرفته شد که برخی مشاغل حتی مشاغل معدنی از زمره مشاغل سخت و زیانآور خارج شوند و تغییراتی در دبیرخانه مشاغل سخت و زیانآور به ضرر کارگران و به نفع تامین اجتماعی و کارفرمایان صورت پذیرد.
«محمد» یکی از کارگران بیکارشده فولاد قروه در کردستان است که سالها کار سخت آنها در کارخانه بعد از انحلال این واحد فولادی نادیده گرفته شده؛ او میگوید: بازنشستگی پیش از موعدِ من بعد از بیش از بیست سال کار در کوره ذوب پذیرفته نشد؛ ناچاراً من و همکارانم با وجود بیماریهای سخت شغلی و فرسودگی جسمی سراغ کار جدید رفتیم… بعد از بیست و چند سال کار سخت، چند سال دیگر هم با جسم خسته و بیمار کار کردیم تا بازنشست شدیم.
او اضافه میکند: البته یکی دو تا از همکاران ما بعد از انحلال کارخانه و پیدا کردن کار جدید، جان خود را در اثر حوادث شغلی از دست دادند؛ برای نمونه، چند سال قبل، یکی از همکارانمان در آتش سوزی یکی از غرفههای میدان میوه و تره بار تهران دچار سوختگی شدید شد و جان خود را از دست داد…
سختی کار بسیاری از کارگران مشاغل سخت، همین امروز هم به رسمیت شناخته نمی شود؛ کارگران فولاد، نفت و گاز و البته پیمانکاری معادن، سالها دربدر واریز ۴ درصد مشاغل سخت و برخورداری از بازنشستگی پیش از موعد میشوند و کارفرما واریز حقوق قانونی آنها را بر گردن نمیگیرد. متاسفانه قرار است شرایط برای این کارگران بازهم سختتر شود.
«حسین حبیبی» فعال کارگری با بیان اینکه راه برون رفت از بحران تامین اجتماعی، حذف حقوق حداقلی کارگران نیست؛ گفت: مدیرعامل تامین اجتماعی قصد دارد با حذف حقوق قانونی کارگران، از جمله حذف بازنشستگی پیش از موعد و کاستن از سطح مستمری ها، این صندوق بیمهگر را نجات دهد؛ در حالیکه راه حل اساسی خروج از بحران، اصلاح ساختار تامین اجتماعی و خروج این نهاد از زیرمجموعه دولت، پرداخت بدهی سنگین هزار همتی دولت به این صندوق، جلوگیری از حیف و میل و اختلاسهای کلان در شرکتهای زیرمجموعه این نهاد و مقابله با کارفرمایان خاطی و فرارهای بیمهای است.
او تاکید کرد که «تامین اجتماعی باید حافظ منافع بیمهای طبقه کارگر باشد نه اینکه خودش حقوق قانونی کارگران را پایمال کند».
افزایش سن و سابقه بازنشستگی از ابتدای امسال اجرایی شد و حالا به نظر میرسد، آستینها را بلافاصله و بیدرنگ بالا زدهاند تا مبنای محاسبه مستمری را به ضرر کارگران تغییر دهند و بازنشستگی پیش از موعد را برای کارگران مشاغل سخت، سختتر سازند؛ و نکته اینجاست که همه اینها برای حفظ بقای تامین اجتماعی صورت میگیرد؛ چرا کارگران باید حقوق خود را از دست بدهند تا تامین اجتماعی سر پا بماند؟ چرا مقصران اصلیِ بحران تامین اجتماعی تاوان نمیدهند؟!
گزارش: نسرین هزاره مقدم