خبرگزاری کار ایران

مجلسی در گفت‌وگو با ایلنا:

تسلیح و استفاده اسرائیل از شهرک‌نشینان، بحران در غزه را تشدید می‌کند/ تل‌آویو تبدیل به خریدار مصالحه با کشورهای عربی شده است

تسلیح و استفاده اسرائیل از شهرک‌نشینان، بحران در غزه را تشدید می‌کند/ تل‌آویو تبدیل به خریدار مصالحه با کشورهای عربی شده است

کارشناس مسائل بین‌الملل گفت: اسرائیل که مدعی تمایل به مصالحه است، نمی‌تواند شهرک‌نشینان افراطی را به میدان بفرستد و از آن‌ها برای پیشبرد نظامی‌گری استفاده کند.

فریدون مجلسی، کارشناس مسائل بین‌الملل در تشریح دلایل تسلیح گروه‌های تبهکار از سوی اسرائیل و استفاده از آنها در غزه علیه حماس در گفت‌وگو با ایلنا اظهار کرد: واقعیت این است که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل دو نگاه کاملاً متفاوت به نوار غزه و کرانه باختری دارد. از دید او، حماس در غزه بخشی از دولت فلسطینی نیست و به دنبال تقابل و نابودی اسرائیل است. از همین رو، اسرائیل حماس را دشمن موجودیتی تلقی می‌کند و نابودی آن را نه یک اقدام تهاجمی، بلکه وظیفه دفاعی خود می‌داند. در سطح بین‌الملل، اعتراضات به اسرائیل بیشتر به شیوه‌های فاجعه‌آمیز جنگی‌اش است نه به اصل درگیری با حماس؛ به گونه‌ای که انتقادات از قتل عام‌های وسیع و استفاده از نیروی مفرط است، جایی که برای هدف قرار دادن چند نفر از اعضای حماس، صدها غیرنظامی کشته می‌شوند. با این حال، اسرائیل در نابودی حماس درنگ نمی‌کند و اعلام کرده که این جنگ تا زمانی که مقاومت ادامه دارد، متوقف نخواهد شد. به همین دلیل است که اسرائیل حاضر به پذیرش آتش‌بس نیست؛ زیرا چنین توقفی مستلزم ورود کمک‌های بشردوستانه به غزه و نجات مردم گرفتار در فقر و گرسنگی است.

وی ادامه داد: در سوی دیگر، وضعیت کرانه باختری کاملاً متفاوت است. در این منطقه، اسرائیل خود وارد شده، حضور مستمر نظامی داشته و برخی را اخراج کرده است. در ادامه نیز، ادعا می‌کند که گام‌به‌گام زمینه بازگشت برخی فلسطینی‌ها را فراهم آورده، اما نه به معنای واقعی کلمه. در غزه، ساختار تدارکاتی حماس که بر تونل‌ها و جنگ چریکی در شرایط سخت استوار است، باعث شده اسرائیل هر چقدر هم که دست به عملیات نظامی بزند و ویران کند، باز هم با مقاومت تازه‌ای مواجه شود. این تفاوت، باعث شده که تل‌آویو در مقابل حماس، سیاستش را آشکارا اعلام کند که همان ادامه جنگ تا تسلیم بی‌قید و شرط حماس است. اما در کرانه باختری، اوضاع به‌شکلی دیگر است. اقدامات اسرائیل در این منطقه، تخطی آشکار از قطعنامه‌های شورای امنیت و نفی هویت به رسمیت شناخته‌شده دولت فلسطینی است. بر اساس این قطعنامه‌ها، باید دولت فلسطین به موازات اسرائیل تشکیل شود. دولت‌های مهم عربی نظیر عربستان سعودی، مصر و امارات نیز دیگر کوتاه نیامده‌اند. آنان بر تشکیل دولت فلسطینی به پایتختی قدس شرقی تأکید دارند و به صراحت از دو دولت موازی حمایت می‌کنند.

این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: در نتیجه، اسرائیل دیگر نمی‌تواند ادعای شکست‌ناپذیری داشته باشد. با ائتلاف جدید جهان عرب که در مسیر توسعه گام برمی‌دارد، قدرت اقتصادی و سیاسی آنها در حال افزایش است و اسرائیل، در این معادله، بیش از پیش در موضع ضعف قرار می‌گیرد. این توسعه، قدرت می‌آورد و قدرت، معادلات سیاسی را تغییر می‌دهد. از همین روست که اسرائیل به پیمان ابراهیم پناه برده و با کشورهای عربی وارد مسیر سازش شده، اما هنوز از اصول خود عقب ننشسته است. گاه امتیازاتی می‌دهد، زیرا می‌داند دیر یا زود باید از کرانه باختری عقب‌نشینی کند، شهرک‌ها را واگذار کرده و با کشورهای عربی درباره هزینه‌ها، غرامت‌ها و بازسازی‌ها وارد مذاکره شود. امنیت آینده اسرائیل، به توافق با کشورهای عربی با سیاست‌های میانه‌رو گره خورده است؛ کشورهایی مانند مصر، عمان، عربستان و حتی سوریه که با وجود سابقه سخت‌گیری، اکنون با کشورهای عربی دیگر هم‌صدا شده است. این روند نشان می‌دهد که نتانیاهو، دیر یا زود، باید بهایی برای خرید امنیت بپردازد؛ بهایی که با عقب‌نشینی از مناطق اشغالی و سازش با اعراب منطقه پرداخت خواهد شد. در غیر این صورت، مرحله تحریم اسرائیل از سوی جبهه کشورهای ثروتمند عربی فرا خواهد رسید. آن‌ها تهدید کرده‌اند اگر اروپا با اسرائیل معامله کند، شامل تحریم کشورهای عربی می‌شود. به عبارتی، سیاستی که غرب روزگاری علیه دیگران اعمال کرد، اکنون با چرخشی معکوس علیه خود غربی‌ها در حال اجرا است.

وی افزود: اروپایی‌ها نیز نیازمند حفظ بازار سنتی خود در خاورمیانه‌ هستند. اگر بازارهایی مانند ایران را به دلیل تحریم‌ها از دست داده‌اند و به چین واگذار کرده‌اند، ضرر مالی آن را چه کسی جبران خواهد کرد؟ این فشار اقتصادی و تغییر توازن بازار در منطقه، اسرائیل را تضعیف می‌کند و اسرائیلی‌ها بهتر از هر کسی موقعیت شکننده خود را درک می‌کنند و به همین دلیل، خریدار مصالحه هستند. در همین حال، روند تسلیح شهرک‌نشینان توسط اسرائیل که توسط وزیر امنیت داخلی، ایتامار بن‌گویر و دیگران حمایت می‌شود، روندی قدیمی ولی اکنون پررنگ‌تر شده است. اعزام این شهرک‌نشینان به غزه و حمایت نظامی از آن‌ها، پیامدهای سیاسی و میدانی زیادی خواهد داشت. از یک‌سو، این اقدامات به واکنش‌های رادیکال متقابل منجر می‌شود و ناامنی را گسترش می‌دهد. از سوی دیگر، با برنامه سازش اسرائیل با اعراب در تضاد است. اسرائیلی که مدعی تمایل به مصالحه است، نمی‌تواند در عین حال شهرک‌نشینان افراطی را به میدان بفرستد و از آن‌ها برای پیشبرد نظامی‌گری استفاده کند.

مجلسی در پایان خاطرنشان کرد: در بین کشورهای عربی، دو رویکرد وجود دارد. یک رویکرد تندرو که نابودی اسرائیل را مطالبه می‌کند، و دیگری، دیدگاه واقع‌گرایانه‌ای که خواهان اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل و بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ است. کشورهای عربی میانه‌رو، از دیدگاه دوم حمایت می‌کنند و حاضر نیستند بدون تحقق این اصول، وارد مصالحه‌ای با اسرائیل شوند. برای آنان، مصالحه بدون دستاورد برای فلسطینی‌ها، بی‌معناست. آن‌ها به اسرائیل نیازی ندارند که کالاهای خود را به آنان بفروشد و اصولاً خواهان رفع تنش منطقه‌ای هستند تا بتوانند روند توسعه خود را تسریع کنند. به همین دلیل، قدرت‌نمایی‌های اسرائیل، چیزی جز تلاش برای به‌دست‌آوردن امتیازات بهتر در سازش نهایی نیست. اما در مورد کرانه باختری و دولت واحد فلسطینی، کشورهای عربی عقب‌نشینی نخواهند کرد و خواهان تحقق کامل حقوق مشروع فلسطینی‌ها هستند. این معادله، اکنون تعیین‌کننده جایگاه نهایی اسرائیل در منطقه است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز