یادداشتی از امیرمحمد تفتی؛
هنرمند مخاطب را فریب نمیدهد

امیرمحمد تفتی (خواننده) در یادداشتی درباره هنرمندان و فعالیت آنها با وجود مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نوشت: هنرمند واقعی کسی است که از اصول اولیه غافل نشده و با توجه به سطح دانش و توانمندی فردی خود بتواند سطح کیفی کار هنری خود را بالا نگه دارد و مخاطبان بیشتری را جذب نماید.
همیشه در طول تاریخ اندیشمندان و نخبگان جامعه جلوتر از زمان خود حرکت کرده و فکر میکردند و آثار و نوشتهها و کارهای آنان الگویی برای همنسلان و نسلهای بعدیشان بوده است، هر چند که خیلی از آنها در زمان حیات خود مورد بیمهری قرار میگرفتند اما چنان عاشقانه و خالصانه حرکت میکردند که تمام سختیها و دشواریها را پشت سر گذاشته و برای هدف والای خود از خودگذشتگیهای بسیار انجام میدادند. در زمینه فرهنگ و هنر به خصوص موسیقی نیز چنین بوده است. بزرگانی که با خون دل خوردن و دشواریهای گوناگون پیرامون خود توانستهاند آثار گرانبها و ارزشمندی را بهجای گذاشته و نسلهای متعددی را از هنر والای خود بهرهمند سازند شاید هیچ گاه در این سرزمین بستر مناسبی برای عرضه موسیقی به جز مقاطع کوتاه تاریخی وجود نداشته است و هنرمندان علیرغم مشکلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باز توانستهاند آثار خود را عرضه نمایند به خصوص از زمان اختراع وسایل ضبط و پخش موسیقی توانستهاند آثار خود را ثبت و ضبط کرده و گنجینهای از راز و رمزهای این هنر متعالی را به جای گذارند. هنرمندان این عرصه علیرغم مشکلات فراوانی که پیش رو داشتند هنر خود را تقلیل نداده و ارزش و بار فرهنگی آن را کاهش ندادند و همیشه سعی بر این داشتهاند که مخاطب را دنبال خود بکشانند و درصدد ارتقای سطح فکری و آگاهی مردم باشند و با استفاده از ظرفیت هنر ملی، سنتی، علمی و فنی جا مانده از گذشتگان آن را به زبان روز و با همان چهارچوبهای اصولی اجرا نمایند و چون به خروجی اقتصادی آن نمیاندیشیدند پس به همگانی شدن آن نیز فکر نمیکردند و شاید به همین دلیل هنری بودن اثرشان ترجیح داشته است بر معروفیت و شهرتشان در بین عوام و این سبب ماندگاری و جاودانگی هنرشان میشده است. آفتی که در هنر موسیقی هم اکنون سبب تنزل بخش هنری آن شده است درآمد اقتصادی خوب از این هنر و یا شهرت هر چه بیشتر هنرمندان این عرصه میباشد که هرچه سطح کیفی آن را پائین آورده و عامه مردم را نیز به مخاطبان خود اضافه نمایند درآمد بیشتری کسب کرده و هنر مردمیتر عرضه مینمایند. اینکه هنری مردمی باشد و همه از آن استقبال کنند بد نیست و کار پسندیدهای است اما به شرط آن که از اصول و قواعد و چهارچوبهای تعیین شده آن خارج نشود. به قول بزرگی که گفته بود هنری جاودانه میشود که خواص آن را بپسندد و عوام از آن خوششان بیاید اما چنانچه هنری را فقط عوام بپسندد و خوششان بیاید طبیعتا عامه پسند و سطحی و مصرفی میباشد. البته رسیدن به اینکه اثری هم عوام خوششان بیاید و هم خواص بپسندد کاری سخت و دشوار است و هنرمندی با ویژگی خاص میتواند در بستر زمانی مناسب به آن دست پیدا کند. هنرمند واقعی کسی است که از اصول اولیه غافل نشده و با توجه به سطح دانش و توانمندی فردی خود بتواند سطح کیفی کار هنری خود را بالا نگه دارد و مخاطبان بیشتری را جذب نماید و نوآوری هنری خود را با حفظ اصول انجام دهد و یا اینکه حداقل دچار خودفریبی و هم عوام فریبی نشود و شعار ندهد که اثرش یک کار هنری است و در عمل کاری عامهپسند عرصه کند و سعی بر فریب مخاطب خود داشته باشد.
هنر، آفرینش، خلاقیت، مکاشفه و تولید اثری است که تاکنون وجود نداشته است و مخصوصا در هنر موسیقی ساخت ملودی جدید و یا شیوه جدید اجرا با لحن و بیانی متفاوت است که میتواند تاثیرگذار و اثربخش باشد. همیشه مخاطب است که به دنبال هنرمند خلاق میباشد و هنر او را دنبال و از آن بهرهمند میشود. چنانچه جایگاه هنرمند و مخاطب عوض شود و هنرمند به دنبال سلایق مخاطب برود قطعا هنر خود را تنزل داده و به خاطر خوشایند مخاطبش اثری را ارائه میدهد که فاقد وجهه هنری و زیباییشناسی هنر میباشد. آفت دیگری که وجود دارد این است که هنرمندان این چنین در رقابت با هم تلاش میکنند که با رنگآمیزیهای متعدد و بعضا فریبنده و یا استفاده از ریتمهای مهیج گوی سبقت را از هم بربایند و در دام میان مایگی و هنر پیش پا افتاده و مبتذل قرار گیرند و هر کدام نیز درصدد توجیه کارخود برآمده و با شاهد گرفتن آثار دیگر هنرمندان هم نسل و یا نسل گذشته که به این راه رفتهاند سعی آن دارند که حرکت خود را توجیه نمایند.
همچنین ایراد دیگری که قابل توجه است شهرتی که بعضا بر اثر ارائه آثار عامه پسند به وجود میآورد باعث میگردد افراد دیگری که هنری بودن اثر خود را ترجیح میدهند به حاشیه رانده شده و یا منزوی شوند و این خود ضربهای جبران ناپذیر و آسیبی جدی به هنرمندان هنر موسیقی وارد میسازد و حتی باعث فریب جوانانی که در این راه قدم برداشتهاند میشود و آنان را نیز گمراه میسازد.
در این میان نقش اساتید برجسته و با تجربه و با سابقه در نقد آثار هنری این افراد بسیار مهم است که بتوانند مخاطبین موسیقی اصیل ایرانی را آگاه سازند که دچار خطا و اشتباه نشده و سره را از ناسره تشخیص دهند هر چند که هر از گاهی برخی از اساتید در این حوزه مطالبی را ذکر کردهاند اما این کافی نیست و فقدان نقد هنری باعث میشود که مخاطب نتواند نسبت به هنری و یا غیر هنری و بازاری بودن اثری آگاه شود. البته ضرورت نقد بر آثار موسیقی ایرانی مبحثی طولانی است که مجال دیگری را میطلبد تا به آن پرداخته شود.