یادداشتی از محمدمهدی سیدناصری؛
تأثیرات جنگ بر کودکان کار در ایران

محمدمهدی سیدناصری (حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان) در یادداشتی درباره تاثیرات جنگ بر کودکان کار نوشت: کودکان کار، این فرزندان فراموششده وطن، امروز قربانیان خاموش سیاستهای تجاوزکارانه و تحریمها و بیعدالتیهای اقتصادیاند.
کودکان، تپشهای زلال قلب آیندهاند؛ تداوم امید و سرزندگی یک ملت در سیمای معصوم آنان متجلی است. در سرزمینی که هزاران سال پرچم فرهنگ، شعر، دانش و ایستادگی را بر بلندترین قلههای تاریخ برافراشته، کودکان، میراثداران اصلی هویت و شرافت ایرانیاند. اما این روزها، طوفانهای سیاسی و نظامی، حتی بیرحمانهتر از شمشیر دشمن، بر جان و روان این نسل نوخاسته فرود میآید. تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی و موجهای سنگین جنگ روانی، اضطراب و ناامنی را به درون خانههای ایرانیان کشانده است. کودکانی که باید در آغوش مدرسه، کتاب و بازی پرورش یابند، اینک در سایه تهدید، فقر و بیپناهی، در خیابانها به دنبال لقمهای نان سرگرداناند. کودکان کار، این فرزندان فراموششده وطن، امروز قربانیان خاموش سیاستهای تجاوزکارانه و تحریمها و بیعدالتیهای اقتصادیاند. آری، ایران سرزمین فردوسی و خیام، در تاریخ ایستاده است تا کودکانش بر خاک وطن قد بکشند، نه بر سیمان سرد خیابانها. امروز، دفاع از کودکان کار، دفاع از شرافت، هویت و آینده ایران است. این دفاع، سنگری است به بزرگی هر وجب از این خاک مقدس. تجاوز رژیم صهیونیستی بصورت مستقیم و غیرمستقیم به کشور عزیزمان ایران، باعث افزایش اضطراب و احساس ناامنی در میان کودکان شده است. روانشناسان هشدار میدهند که اطلاعرسانی بدون مدیریت احساسی، رعب و استرس را در ذهن کودکان تقویت میکند. بیثباتی اقتصادی، قطع کمکهای بینالمللی و افزایش هزینههای معیشتی، خانوادهها را برای تأمین زندگی مجبور به ارسال کودکانشان به بازار کار کرده است. کودکان کار، خصوصاً در جمعآوری زباله و مشاغل ناایمن، از آموزش و رشد مطلوب محروم میشوند؛ فقر و جنگ در کنار هم انرژی این نسل را در مسیر آسیبزایی سوق میدهد. تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه نمونه بارز نقض کنوانسیونهای بینالمللی، از جمله اصل جداسازی بین نظامیان و غیرنظامیان است. در داخل ایران، اگرچه دولت به معاهدات بینالمللی متعهد است، اما فقدان داده بهروز و سازوکار اجرایی قوی، به حضور غیرقانونی کودکان در بازار کار مشروعیت داده است. نیاز فوری به همبستگی ملی برای متوقف کردن چرخه فقر و بازسازی روحی و روانی کودکان وجود دارد. اجرای برنامههای حمایتی مالی، روانی و آموزشی متناسب با اصول حقوق کودک و قوانین بینالمللی ضروری است.
راهکارهای پیشنهادی چیست؟
۱- تقویت ساختارهای حمایتی و نظارتی: ارتقای اجرا و نظارت بر قوانین کار و حمایت از خانوادههای آسیبپذیر؛
۲- رفتار رسانهای مسئولانه: ارائه اخبار جنگ با تأکید بر واقعیات، اما همراه با راهنمایی برای والدین جهت کاهش اضطراب فرزندان؛
۳- برنامههای مشاوره روانشناختی: تیمهایی از روانشناسان متجرب برای کودکان کار در مراکز محلی تشکیل شود؛
۴- آموزش و توانمندسازی اقتصادی: ارائه آموزشهای فنی و حرفهای و ضمانت ورود به بازار کار پایدار برای نوجوانان؛
۵- ایجاد شبکه ملی همبستگی: همکاری دولت، نهادهای حمایتی، نخبگان حقوقی و رسانهها برای تصویب و اجرای سیاستهای جامع حمایتی.
تحلیل این بحران عمیق نشان میدهد که کودکان کار، در خط مقدم جبههای نامرئی ایستادهاند؛ جبههای که در آن فقر، جنگ، تحریم و بیثباتی، بیرحمانه علیه روح و جسم فرزندان این آب و خاک میجنگند. در چنین کارزاری، هر دستگیری از یک کودک، هر فرصت آموزشی، هر لبخند امن، تیر خلاصی است بر قلب جهل، فقر و خشونت. حمایت از کودکان کار، فراتر از یک وظیفه حقوقی یا اخلاقی، یک رسالت ملی است. رسالتی که شجاعت، عزم و اتحاد میطلبد. این دفاع، ادامه همان ایستادگی تاریخی ما در برابر مهاجمان و ظلم است؛ همان روحیهای که ایران را در طول تاریخ، از یورشها و تاراجها سربلند بیرون آورده است. اگر امروز نتوانیم کودکان کار را از چنگال جنگ، فقر و خیابان نجات دهیم، فردا ایران را بیپناهتر از هر زمان خواهیم یافت. این کودکان، پرچمداران فردای ایراناند؛ اگر این پرچم بر زمین بیفتد، ستونهای آینده این ملت فروخواهد ریخت. پس بیایید دوباره دست در دست هم، فارغ از اختلافات و شکافها، برای ساختن سرزمین فردا برخیزیم. آینده ایران، آیندهای که با خون دل شهیدان، عرق کارگران، و قلم دانشوران ساخته شده، در گرو صیانت از کودکان کار و بازگرداندن کرامت به آنان است. به یاد داشته باشیم: هر کودک ایرانی، یک پرچم برافراشته است؛ و وطن، جز با برافراشته ماندن این پرچمها، معنا نمییابد.