قدرت بازیکن یا باشگاه؟ معمای پنهان بازار نقلوانتقالات

با وجود بسته شدن پنجره نقلوانتقالات، بحث قدرت واقعی در فوتبال مدرن همچنان ادامه دارد؛ آیا بازیکنان همیشه میتوانند جایی که میخواهند بازی کنند یا قراردادها همچنان حرف اول را میزنند؟
به گزارش ایلنا، پروندههای اخیر الکساندر ایساک، ویکتور گیوکرش و یوآن ویسا بار دیگر پرسشی قدیمی را زنده کرده است: در فوتبال امروز چه کسی حرف آخر را میزند، بازیکن یا باشگاه؟ هر تابستان ستارههایی دیده میشوند که نه برای تغییر تیم، بلکه به دلیل ماندن در قراردادهایی خبرساز میشوند که تصور میشد تاریخ انقضا دارند.
در یک دهه گذشته نمونههای متعددی از این تنشها رخ داده است. هری کین در سال ۲۰۲۱ برای انتقال به منچسترسیتی حتی تمرینات تاتنهام را ترک کرد اما باشگاه او را نگه داشت. پیشتر فیلیپ کوتینیو در ۲۰۱۷ درخواست خروج به بارسلونا داد اما لیورپول در زمستان او را فروخت. لوئیس سوارز نیز در ۲۰۱۳ با پیشنهاد آرسنال درگیر چنین کشمکشی شد. در فرانسه هم ماجرای طولانی کیلیان امباپه با پاریسنژرمن و تلاش نیمار برای بازگشت به بارسلونا نمونههای مشابهی بودند. حتی شرایط برعکس هم وجود داشته؛ مانند فرانکی دییونگ که در ۲۰۲۲ زیر فشار بارسلونا حاضر نشد راهی منچستریونایتد شود.
کارشناسان حقوق ورزشی تأکید میکنند که بازیکنان «همیشه آنجا که میخواهند» بازی نمیکنند. دیوید دیاز، وکیل ورزشی، در گفتوگو با مارکا توضیح میدهد: «قرارداد همچنان الزامآور است. تنها در شرایط استثنایی مانند عدم پرداخت یا دلایل موجه میتوان آن را فسخ کرد. در غیر این صورت، فشار بازیکن ممکن است به جریمه مالی یا انضباطی منجر شود.» او هشدار میدهد که هرچند باشگاهها ابزارهایی برای مدیریت دارند، مانند بهبود قرارداد یا تغییر نقش ورزشی، اما تنبیه شدید یا کنار گذاشتن غیرمنصفانه میتواند پروندههای حقوقی در فیفا یا CAS ایجاد کند.
با این حال، باور عمومی مبنی بر اینکه ستارهها «هر جا بخواهند بازی میکنند» چندان درست نیست. دیاز میگوید: «این نتیجه یک مذاکره موفق است، نه یک حق یکجانبه. هنوز هم بندهای فسخ، جریمهها و اختیار باشگاه برای پذیرش یا رد پیشنهادها پابرجاست.» نقش پررنگ مدیر برنامهها، خانواده و حتی فشار رسانههای اجتماعی نیز این روندها را پیچیدهتر کرده است.
در نهایت، کارشناسان خواستار اصلاحات حقوقی هستند؛ از جمله بندهای شفافتر، حلوفصل سریعتر اختلافات و هماهنگی بینالمللی. چرا که فوتبال بازاری جهانی است اما قوانین در کشورهای مختلف متفاوت اجرا میشود و همین مسأله بر نااطمینانیها میافزاید.
بازیکنان امروز بیش از گذشته قدرت دارند، اما این قدرت مطلق نیست. ستون اصلی رابطه همچنان قرارداد است و آینده بازار نشان میدهد که پیشگیری از تنشها و مذاکره هوشمندانه، کلید عبور از بحرانهایی است که هر تابستان تکرار میشوند.