یک نویسنده و مدرس داستاننویسی تاکید کرد:
هوش مصنوعی مشاور خوبی است اما هنرمند نیست
هنوز هیچ ماشینی نمیتواند مثل انسان معنا را تجربه کند
یک نویسنده و مدرس داستاننویسی معتقد است هوش مصنوعی در خلق معنا و خلاقیت هرگز حریف انسان نمیشود.
یک نویسنده و مدرس داستاننویسی، معتقد است که ورود هوش مصنوعی به عرصههای فرهنگی و خلاقه، گرچه میتواند ابزار مفیدی باشد، اما هرگز جای خلاقیت انسانی را نمیگیرد. او در گفتوگو با خبرنگار ایلنا از نسبت میان هوش مصنوعی، ادبیات و آموزش خلاقه گفت و تأکید کرد: ماشین میتواند مشاور باشد، اما خالق نه.
چهره دوگانهی هوش مصنوعی
کاوه فولادینسب درباره رقابت هوش مصنوعی با انسان در تولید و خلق داستان بیان کرد: هوش مصنوعی مانند هر پدیده بشری چهرهای دوگانه دارد؛ وجهی روشن و مفید و وجهی تاریک که محل سوءاستفاده است. در هر حرفهای، از نویسندگی تا پزشکی، میتوان از این فناوری بهدرستی یا نادرستی استفاده کرد.
او افزود: واقعیت این است که هنوز در هیچ جای دنیا، از جمله ایران، قوانین روشنی برای نحوه استفاده از هوش مصنوعی در حوزههای فرهنگی تدوین نشده است. به همین دلیل، رفتارهای ناهنجار و گاه افراطی در مواجهه با این فناوری دیده میشود، اما با گذشت زمان، قواعدی برای استفادهی درست و نادرست آن شکل خواهد گرفت.
به باور فولادینسب، با وجود نگرانیها، هوش مصنوعی نمیتواند به ادبیات خلاقه آسیب جدی وارد کند. او گفت: نباید فراموش کنیم که نامش هوش مصنوعی است، نه آگاهی انسانی. کل ساختار و کارکردش بر پایهی دادهها و الگوریتمهایی است که انسان طراحی کرده است، بنابراین بازتاب همان چیزی است که بشر به آن آموخته است.
ماشین حسابی با قدرت ادبی؟
این نویسنده با اشاره به تاریخ علم و فناوری گفت: همانطور که با وجود پیدایش ماشینحسابها و کامپیوترهای پیشرفته، رشته ریاضیات از میان نرفت، هوش مصنوعی هم نمیتواند جای خلاقیت انسانی را بگیرد. هنوز نمیتواند به جای مریم میرزاخانی در ریاضیات بنشیند یا اثری در حد آلبر کامو خلق کند.
به گفته او، توانایی هوش مصنوعی در پردازش دادهها بسیار فراتر از انسان است، اما آنچه انسان را متمایز میکند، توانایی در «طرح پرسش» و «درک جهان از منظر تجربه و آگاهی» است. فولادینسب تاکید کرد: هوش مصنوعی محاسبه میکند، اما احساس ندارد؛ ترکیب میکند، اما معنا را تجربه نمیکند.
فرمولگرایی در داستان و مرزهای خلاقیت
فولادینسب در ادامه توضیح داد که برخی از گونههای داستانی، بهویژه ژانرهای فرمولمحور مانند عاشقانه، ملودرام یا جنایی، در آینده میتوانند بهوسیلهی هوش مصنوعی تولید شوند. در این نوع روایتها، پیرنگها و الگوهای ثابت وجود دارد؛ مثلا پسر پولدار و دختر فقیر، تضاد طبقاتی، یا کشف راز یک قتل. چنین ساختارهایی را میتوان به هوش مصنوعی سپرد تا روایتهای تازهای تولید کند.
او افزود: فرض کنید به هوش مصنوعی بگوییم داستانی در اصفهان دورهی صفوی بنویسد و موضوع داستان عشق میان دختر خادم مسجد و یکی از شاهزادگان اشرافی باشد. الگوریتم میتواند بر اساس این دادهها پیرنگی خلق کند، اما این فقط بازتولید فرمول است، نه خلاقیت. ادبیات بزرگ آنجاست که نویسنده از الگوهای متعارف عبور میکند و معنا را از تجربهی زیسته خود میآفریند.
به گفته فولادینسب، آثار متفکرانهای مانند «بیگانه» آلبر کامو حاصل نوعی آگاهی و تجربهی وجودی هستند که هیچ هوش مصنوعی قادر به بازتولید آن نیست.
خبرنگاری در عصر هوش مصنوعی
او درباره آینده خبرنگاری گفت: خبرنگاری از بین نخواهد رفت، اما شکل آن دگرگون میشود. فولادینسب معتقد است در آینده رباتهای خبرنگار میتوانند به مناطق جنگی اعزام شوند، همانطور که امروز پهپادها برای جمعآوری داده از ارتفاع استفاده میشوند.
او افزود: ربات خبرنگار میتواند در شرایطی کار کند که انسان توان حضور ندارد؛ مثلاً زیر آوار یا در میانه نبرد. اما تصمیم درباره زاویه نگاه، لحن گزارش و معنای انسانی واقعه همچنان به ذهن و حساسیت انسان نیاز دارد.
خلاقیت؛ برگ برنده انسان
فولادینسب با تاکید بر این امر که هوش مصنوعی هرگز نمیتواند خلاقیت را در داستاننویسی به کار گرفته و از تحیل استفاده کند، بیان کرد: در رقابت میان انسان و ماشین، خلاقیت برگ برنده انسان است. نویسنده، موسیقیدان، طراح یا پژوهشگری که بتواند جلوتر از الگوهای ازپیشتعریفشده حرکت کند، موقعیت خود را حفظ خواهد کرد. کارهایی که بر اساس فرمول انجام میشوند، دیر یا زود به ماشین سپرده خواهند شد.
او گفت: همانطور که ماشین در یک ثانیه ضرب دو عدد بزرگ را انجام میدهد، هوش مصنوعی هم میتواند طرح یک داستان را بسازد. اما آفرینش اثر خلاق، مانند طرح یک مسئله جدید در فیزیک یا فلسفه، از ذهن و آگاهی انسانی برمیخیزد.
هوش مصنوعی بهعنوان مشاور، نه خالق
امروزه برخی از داستانها با کمک هوش مصنوعی نگاشته میشوند و این فناوری نقش بسیار بزرگی در نگارش داستان دارد. بسیاری این امر را غیراخلاقی و بسیاری دیگر آنرا تهدید برای آینده کاری نویسندگان میدانند.
فولادینسب در اینباره گفت: هوش مصنوعی میتواند در فرآیند نوشتن، نقش مشاور داشته باشد نه خالق. همانطور که گوگل در پژوهش به ما کمک میکند، این ابزار نیز میتواند در جمعآوری دادهها و ایدهها مفید باشد. اما نویسنده باید خودش خالق متن باشد، نه صرفاً کاربر یک موتور تولید محتوا.
او افزود: در کارگاههای داستاننویسی دیدهام برخی هنرجویان، به جای نوشتن، دادههایی به هوش مصنوعی میدهند تا برایشان داستان بسازد. این کار شاید برای تمرین اولیه مفید باشد، اما ارزش ادبی ندارد. نویسنده زمانی نویسنده است که خودش خلق کند، نه آنکه از ماشین بخواهد بهجایش بنویسد.
ترجمه و ظرافت انسانی
فولادینسب درباره ترجمه و استفاده از هوش مصنوعی در ترجمه بیان کرد: همانطور که در ترجمه، ماشین نمیتواند جای مترجمان بزرگ را بگیرد، در نویسندگی هم چنین است. برای نمونه، ترجمه نجف دریابندری از رمان «بازمانده روز» فقط برگردان واژگان نیست، بلکه بازآفرینی زبانی و فرهنگی است. چنین ظرافتی در توان ماشین نیست.
او افزود: بله، هوش مصنوعی میتواند ترجمهای دقیق و لغتبهلغت ارائه دهد، اما هرگز به حس زبانی مترجم انسانی نمیرسد. شاید خود ایشیگورو اگر فارسی میدانست، از ترجمه دریابندری شگفتزده میشد.