مقامدان و مقامخوان خطه لرستان در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛
اگر میتوان «فلکافلاک» را صاف کرد؛ «موسیقی مقامی» را نیز میتوان حذف کرد!

ما برای انسان از لحظه تولد تا مرگ موسیقی داریم/ شاید از غرورم بگذرم اما از موسیقی منطقهام نه...
باباعلی جوزیپور یکی از مقامخوانهای خطه لرستان ضمن انتقاد از مسئولان به دلیل به توجهی به هنرمندان نواحی درباره موسیقی عزای لرستان میگوید: چمریانه را داریم که شامل مقامهای «سحری»، «رارا»، «پاکوتلی»، «شیونی»، «یاری» و «ظفر سلطانی» است.در شادیانهها مردان لر دست یکدیگر را میگیرند. در مقامهای شادیانه لرها از راست به چپ حرکت میکنند، اما در مقام «رارا» که برای عزاست، حرکت برعکس است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، تا به امروز از اهمیت موسیقی نواحی مختلف ایران بسیار گفته و شنیده شده؛ اما موضوعی که وجود دارد نواقص بسیار در نوع حمایت از هنرمندان عرصه موسیقی مناطق مختلف کشور است.
به طور واضح طی چند دهه گذشته هیچ حمایت درخور، واقعی و ادامهدار از موسیقی نواحی و فعالان این عرصه صورت نگرفته است. هر چه بوده بر اساس سلایق و برنامههای مقطعی مدیران دورههای مختلف رخ داده است. اما این رویه تنها به ضرر هنرمندان نیست و اتفاق بدتر این است که این عدم توجه، در مدت زمانی نه چندان طولانی موسیقی آیینی ما را به انزوا خواهد برد و به تحریف و فراموشی آن میانجامد. با تاکید بر اینکه اساس موسیقی نواحی مختلف ایران آیینها و رسومی است که گاه مذهبی هستند؛ گاه ملی و گاه هر دو. «مقامخوانی» و «مقامنوازی» را باید اصلیترین مولفه موسیقی نواحی مختلف کشور دانست و باید گفت این مولفهها به صورت سینه به سینه آموزش داده میشوند؛ به این معنا که نتی در کار نیست. همین عدم نتنگاریها (به درست یا غلط) تهدیدی برای موسیقی نواحی و چند و چون آموزش نسلهای بعدی خواهد بود.
پرداختن به رسوم موسیقایی در مناسبات مختلف نیز یکی دیگر از راههای زنده نگاه داشتن آیینهاست که به طور کم و بیش و نه مستمر وجود دارد. برگزاری رویداد «خیمه هنر» در دهه اول محرم امسال را باید اتفاق مثبتی دانست که بخشی از آن به اجرای موسیقی نواحی و برگزاری آیینهایی با محوریت محرم اختصاص داشت. نمایشنامهخوانی، تعزیه، شعرخوانی و اجرای هنرهایی چون نقاشی با محوریت محرم در نزد مخاطبان برخی دیگر از بخشهای «خیمه هنر» بوده است.
در این رویداد برخی از هنرمندان اعم از جوانان و پیشکسوتان شهرهای مختلف در پهنه رودکی تهران به اجرای آیینها و مناسک موسیقایی پرداختند.
بابا علی جوزیپور، یکی نوازندگان و پیشکسوتان اهل خطه لرستان، در روز دوم رویداد «خیمه هنر» به اجرای آثارش پرداخت. او در این اجرا به «مورخوانی» پرداخت و دو مقام «رارا» و «مور» را اجرا کرد؛ که اولی مقامی لری و دومی مقامی لکی بود.
باید گفت «مور» نوعی آواز حلقی و از نواهای کهن اقوام لَک در استانهای لرستان، ایلام و کرمانشاه است. «مور» بدون همراهی ساز اجرا میشود. واژه «مور» به معنای مویه است. این نوای باستانی، که با آوایی حزین و غمناک، و بدون ضربآهنگ، فقط در قالب یک بیت به مناسبت مرگ عزیز از دست رفته خوانده میشود، پیشینهای بس کهن دارد. به عقیده برخی «مور» گونهای از آواز «هوره» است
باباعلی جوزیپور به مناسبت اجرای مذکور با ایلنا گفتگو کرد.
بخشی از مورخوانی باباعلی جوزیپور در رویداد محرمی «خیمه هنر»
به عنوان سوال اول از فعالیتهای خودتان و همکاریهایتان با دوستان و شاگردان بگویید. و اینکه در حال حاضر کجا ساکن هستید؟
من در حال حاضر ساکن تهران هستم اما اهل لرستان هستم و سالهای سال روی موسیقی منطقهمان کار کردهام. به هرحال با هنرمندان خطه لرستان تعامل و همکاری دارم و در جریان موسیقی دیارمان هستم. خودتان میدانید که اساس موسیقی ما مقامی است. موسیقی مقامی پرداختی به رگ و ریشه و هویت فرهنگی هر منطقه است و فرق نمیکند متعلق به کردستان یا لرستان باشد. به طور واضحتر موسیقی مقامی، چه برای بلوچها چه ترکمنها، یا بختیاریها، شمالیها و جنوبیها اهمیت بسیار دارد به این دلیل که به ریشهها و هویتها میپردازد.
شما سالهاست که دغدغه موسیقی منطقهتان را دارید. با این حساب به نوازندگان و خوانندگان عرصه موسیقی نواحی و آنها که متعلق به نسلهای دیگر هستند، چه توصیههایی دارید؟
باید اینطور بگویم که کار ما حفظ اصالت و خدمت به پیشینه موسیقی و توجه به هویتمان است. این مسئولیت را بسیار مهم و با اهمیت میدانم. در کل وظیفه هنرمند عرصه موسیقی نواحی، همین مواردی است که گفتم. اما در میانه این بحث موضوع مهمی وجود دارد که باید به آن توجه شود. واقعیت این است که همه چیز محدود به هنرمندان و چند و چون فعالیتهای آنها نیست. نباید همه مسئولیتها را به گردن هنرمندان بیندازیم؛ لذا من امروز در اینباره از مسئولان گلایههایی دارم. آنها کمی نسبت به موسیقی اقوام کملطف هستند. پرمسلم است که مسئولان باید به موسیقی مناطق مختلف کشور بهای بیشتری بدهند و در این زمینه به بررسیهای بیشتری بپردازند چرا که این هنر و گونههای آن در هر منطقه هویت فرهنگی ماست. از سویی دیگر، هنرمند باید دلگرمی داشته باشد تا بتواند جایگاه خودش را پیدا کند. واضح است که هنرمند بدون حمایت نمیتواند دیده و شنیده شود. از طرفی به واسطه همین حمایتهاست که هنرمند میتواند به موسیقی قومیتی خودش خدمتی ارائه دهد.
موضوع این است که موسیقی نواحی را نمیتوان دارای چرخه مالی دانست.
دقیقا. البته گردش مالی وجود دارد اما چیزی عاید هنرمند نمیشود. کلیه موسیقی اقوام را اگر در نظر بگیرید (از آن بزرگانی که بدون هیچ بها و برداشت و منفعتی آمدند و خدمت کردند و رفتند تا آن جوانهایی که الان کار میکنند)، هیچکدام در حد فعالیتهایی که دارند و در ابعاد موسیقی قومیتی خودشان، هیچ گونه دریافتی ندارند! به طور مشخص درآمد درخوری برای هنرمندان موسیقی نواحی وجود ندارد تا به این واسطه بتوانند زندگی کنند. بله درست است، بیمهای هم وجود دارد اما بخشی از آن را (حدود سیچهل درصدش را) هنرمند باید خودش پرداخت کند!
منظورتان بیمه صندوق اعتباری هنر است؟
بله صندوق اعتباری هنر را میگویم. و اینکه در طول سال نیز هیچ حمایتی وجود ندارد و خدماتی هم به هنرمندان ارائه نمیشود. به طور مثال در دوران کرونا و ابتدای این بحران به هنرمندان «هنر کارت» ارائه شده بود که این حمایت نیز از جایی به بعد قطع شد. مسئولان باید این موضوع مهم مدنظر داشته باشند که نه فقط بنده، بلکه کلیه هنرمندان این عرصه در مناطق مختلف کشور، دوست دارند خدمت کنند و فعالیتهای مفید داشته باشند. موضوع این است که هرکدام از هنرمندان موسیقی نواحی با فرهنگ منطقه و جغرافیای خودش آمیخته شده است؛ یعنی این فرهنگ ریشه در زندگی آنها دارد. به همین دلیل است که به این دسته از فعالان باید بیشتر توجه شود چون آنها حامل و روایتگر فرهنگ و هویت منطقه و قومشان هستند.
موسیقی در لرستان نیز اهمیت زیادی دارد. البته اینکه طی چند سال اخیر مخاطبان و هنرمندان تا چه حد از آیینها و مناسک منطقهشان استقبال میکنند، سوال دیگری است.
بله موسیقی و فرهنگ لرها ریشه در زندگی آنها دارد. لرها و لکها از بدو تولد موسیقی دارند که در این زمینه میتوان لالاییها را مثال زد. زندگی کردن ما لرها در هر مقطع موسیقی دارد. حتی مشاغل و کارهایمان نیز موسیقی دارند. آن زمان که گوسفندداری و دامداری وجود داشته ما موسیقی داشتهایم. کشاورزی ما نیز موسیقی دارد که به مجموعه آنها موسیقیِ کار گویند.
که اصطلاحا به آنها کارآواها میگویند.
بله ما علاه بر موسیقی کار، موسیقی عزا نیز داریم. موسیقی شاد نیز بخشی از موسیقی ما لرستانیهاست.
چقدر به نسلهای جدید یعنی نوجوانها و جوانها برای مانایی موسیقی مقامی، امید دارید؟ آیا این درست است که بین همنسلان شما با نسلهای بعدی فاصله افتاده است؟
در حق بزرگان ما تا حد بسیاری کوتاهی و کم لطفی شده است. این کم لطفیها شامل حال من و هم سنهایام نیز شده است. این عدم حمایتها و کم لطفیها و ندادن امکانات مالی و اجرایی باعث شده جوانهای ما به سمت موسیقی بروند که در کلیت ماجرا هویت ندارند. شاید جوانترها در چنین آثاری از اشعار لری یا لکی هم بهره بگیرند، اما کافی نیست چراکه این نوع موسیقیها هویت محلی نخواهند داشت. من چنین آثاری را دارای هویت نمیدانم.
جدا از مقوله تکنیک و کیفیت ساخت، آنچه باعث مانایی آثار میشود حفظ هویتهاست. یکی از دلایل مهم تاریخ مصرفدار بودن اغلب آثار همینعدم توجه به هویتهای قومی است، درست است؟
بله قطعا. مقوله دیگری که آن را مهم میدانم اهمیت آهنگسازی و ملودیسازی در موسیقی نواحی است. آهنگسازی یک علم است و من آهنگساز باید سواد این کار را داشته باشم. اما ملودیسازی اینطور نیست. به قول استاد علیاکبر شکارچی نوازنده و آهنگساز خطه لرستان ملودیسازی بر اساس ذهنیت شخص است.
شیوه خودتان در ملودیسازی بر چه اساس است؟
ملودیهایی که من میسازم در راستای مقامهای رقص و مقامهای عزایمان است. هدف این است که آثار جدیدم نیز بر اساس مقامات گذشته ساخته شوند.
مسیر درست نوآوری هم پایبندی به قواعد کلاسیک موسیقی مقامی است.
بله همینطور است. به طور مثال در فلان اثرم مقام «دوپا» را مدنظر داشتهام. یا در اثری دیگر بر اساس مقام «سهپا» کار میکنم. میخواهم بگویم حتی در ساخت آثار جدید نیز باید چهارچوب خاصی داشته باشیم؛ که اساسش همان موسیقی ریشهدار گذشته است. در حدی که مخاطب زمانی که اثر را میشنود، متوجه شود اثر مثلا بر اساس مقام «دوپا» یا «سهپا» ساخته شده است؛ یا بگوید بله این «دوپا» است و آن دیگری «سهپا» است. در ساخت چنین آثاری تلاش دارم که آن راس شادیانه اثر فراموش نشود یا از دست نرود. آثاری هم داریم که شامل ریتیمی خاص در موسیقی لری یا لکی نیستند، اما بازهم به هویت و پیشینه موسیقی اشاره دارند.
در این میان مخاطبان چه نقشی دارند؟ به هرحال هنر تعامل دوسویه مولف و مخاطب است و لاغیر.
درست است. در اینباره باید بگویم متاسفانه و متاسفانه مردم بدپسند شدهاند. من اصلا با این موضوع مخالف نیستم که طرف بیاید و آثار لری و لکی را در قالب پاپ هم بخواند؛ مشکلی در این زمینه وجود ندارد؛ منتهی در این مسیر باید به قواعد و مولفههای موسیقی قومیتی هم توجه داشته باشیم.
و خب از گذشته این نوع موسیقیهای عامهپسندتر هم وجود داشته است؛ حال ماندگار شدهاند و خیلی دیگر از آثار به ورطه فراموشی رفتهاند.
همینطور است. ما باید همان طور که تاثیرپذیر هستیم؛ تاثیرگذار هم باشیم. به هر صورت ما نباید از آن موسیقیها و مقامهای اصلی دور بیفتیم. باید سعی کنیم از این اصول فاصله نگیریم.
هرچه نسلهای میآیند و میروند این حساسیت نسبت به موضوع جدی و جدیتر میشود؛ زیرا مبنای انتقال دادهها نه مکتوب؛ بلکه به صورت چهره به چهره و سینه به سینه است.
بله با شما موافقم.
با توجه به توضیحات و تاکیدهایتان، اساس اجراها و تولیدات خوانندگان و نوازندگان مقامی لرستان ، چه مواردی است؟
اکثر هنرمندان عرصه موسیقی ما، (خوانندگان بیشتر از نوازندگان) چه لر و چه لک فیالبداهه و بر اساس خصایصی که ذاتی در وجود آنهاست، به تولید و اجرای آثار میپردازند. اینکه میگویم خوانندگان بیشتر از نوازندگان بر اساس بداهه و خصوصیتها کار میکنند، دلیلش این است که نوازندگان بیشتر بر اساس علم موسیقی کار میکنند. هنرمندان عزیزِ ما، داشتههای قبلی را سینه به سینه حفظ کردهاند و با اضافه کردن مواردی آنها را به نسلهای بعدی انتقال میدهند. گذشتگان نیز همین کار را کردهاند و داشتههایشان را به ما انتقال دادهاند و ما نیز همین کار را میکنیم و آنچه آموختهایم را به جوانترها منتقل میکنیم.
با توجه به انواع ابزار و ادوات کامپیوتری و پلتفرمها و سمپلها نگران نیستید که آن موسیقی اصیل نواحی دستخوش اتفاقات و تحریفاتی شود؟
خیر. موسیقی با اصالت و هویت مسیر خودش را میرود همانطور که تا امروز چنین رویهای وجود داشته است. اتفاقا از بهرهگیری از سازهای جدید در موسیقی و اجراهایی که داریم، استقبال میکنم. شما حساب کنید لرستان چهار ساز اصیل دارد که عبارتند از سورنا، دهل، کمانچه (یا همان تال) و تنبک. میتواند به تعداد سازها و اعضای گروه اضافه شود و در این زمینه هیچ مشکلی وجود ندارد. حرفم این است که در این صورت، نباید به آن اصل و هویتهای پیشین و مقامهای موسیقی منطقه، ضربهای وارد شود.
در رویداد «خیمه هنر» که در دهه اول محرم امسال در پهنه رودکی مقابل تالار وحدت تهران برگزار شد به اجرای مقامهای عزا پرداختید. با توجه به این اتفاق، کمی از موسیقی عزا در خطه لرستان بگویید.
به همان اندازه که شادیانه برای مردم لر و لک مهم است؛ موسیقی عزا هم اهمیت دارد. در کل بخشی از موسیقی عزای ما با سورنا و دهل اجرا میشود. موسیقی «چمری» نیز بخشی از این موسیقی است.
بله عوام «چمری» را بیش از دیگر مقامهای عزا میشناسند.
درست است و باید بگویم چمریانه هم شامل چند مقام دیگر است. «سحری»، «رارا»، «پاکوتلی»، «شیونی»، «یاری» و «ظفر سلطانی» این مقامها هستند. این مقامها با سرنا اجرا میشوند. به طور مثال شیوه اجرای مقام عزای «رارا» ظاهرا مانند شادیانههاست. در شادیانهها مردان لر دست یکدیگر را میگیرند و در مقام «رارا» هم چنین است. اما در این میان تفاوتی وجود دارد. در مقامهای شادیانه لرها از راست به چپ حرکت میکنند، اما در مقام «رارا» که برای عزاست حرکت برعکس است؛ یعنی از چپ به راست. فردی که خواننده اصلی است بیتها را تکرار میکند و همه با هم بیت «رارا» را با او تکرار مینمایند.
درباره «مور» که آن را نوایی باستانی میدانند نیز توضیح دهید.
بله «مور» مقامی باستانی است و آن طور که میگویند برگرفته از اهورا مزدا است. این مقام مرسوم بوده و خاص مردمان لک و لر است.
این مقام در مناطق دیگر مرسوم نیست؟
در کردستان و کرمانشاه و ایلام «هوره» را داریم که آن هم دارای قدمت تاریخی بسیار زیاد است.
«هوره» و «مور» که هر دو از مقامهای عزا هستند، چه تفاوتهایی با هم دارند؟
هر دو از یک خانواده هستند. «هوره» کمی عامیانهتر است، در حالی که مقام «مور» آن حزن و اندوه را به طور کامل در خود دارد.
برای بهرهگیری از این مقامها در مناسبتهای رسمی چه باید کرد؟ خودتان میدانید که در ایام محرم و دیگر مناسبتهای مذهبی آثاری اجرا میشوند که گاه اشعار بدی دارند یا ملودی آنها از موسیقی پاپ کپی شده است. در چنین اوضاعی پرداختن به مقامهای اصیل تا چه حد مهم است؟
چه خوب میشد اهالی هر منطقه، از هر قومیتی، در مراسم عزا (چه محرم و صفر و چه مناسبات دیگر)، به هر نحو ممکن عقاید شخصی خودش را کنار بگذارد و نمایشگر و نماینده موسیقی عزای شهر و دیار خودش باشد. متاسفانه در حال حاضر اینگونه نیست. وضعیت معیشت و زندگی هنرمندان عرصه نواحی تا حدی بد شده که صرفا به مقوله مالی و دستمزد بالا فکر میکنند. البته حق هم دارند. در حال حاضر هنرمندان درتنگای بسیار و تنگدستیهای مالی قرار دارند و تمام این کمبودها و کاستیها باعث میشود که آنها انگیزهای نداشته باشند و از فعالیت زده شوند و دست از کار بکشند.
مقوله مالی برای خودتان تا چه حد مهم است؟ نمیتوان گفت اهمیتی ندارد.
من نمیگویم به لحاظ مالی وضعیت خیلی بدی دارم، اما در برخی رویدادها حاضر میشوم و اجرا میکنم. با خودم میگویم من باید موسیقی لرستان را اجرا کنم و برای معرفی و بقای آن بکوشم. خودم را ملزم میدانم به عامه مردم بگویم مردم لرستان در مواقع عزا چنین موسیقیها و مقامهایی دارند. حال کیفیت اجرا و خوب یا بد خواندن به شرایط زمانی و فضای موجود بستگی دارد و کلا موضوع دیگری است و از آن بگذریم. منظورم این است که بالاخره مسئولان باید به هنرمندان موسیقی نواحی لرستان و دیگر استانها کمک کنند و آنها را به هر طریق ممکن مورد حمایت قرار دهند.
معمولا انتقاد اهالی موسیقی نواحی مختلف ایران، اغلب گلایه از مسئولان فرهنگی است.
چند سال است که ما خواستههایمان را مطرح میکنیم و میگوییم حرفمان این است و شعارمان این است! اما این خواستهها و مطالبات به جایی نرسیده است. آنقدر که مسئولان ما به موسیقی ایرانی، ملی، ارکسترال و پاپ اهمیت میدهند به موسیقی مقامی توجهی ندارند؛ این یک واقعیت است که نمیتوان کتمانش کرد. باید گفت موسیقی مقامی چه در قالب شادیانه و چه عزا و چه موارد دیگر سندیت و وجهه و هویت تاریخی دارد؛ چه چیز از این مهمتر؟! مانند قلعه فلکالفلاک واقع در استان لرستان و شهر خرمآباد که بخشی از تاریخ است و سند دارد. آیا میتوان قلعه فلکافلاک را صاف کنیم و آن را از بین ببریم؟ آیا میتوانیم به جای این مکان تاریخی، ساختمانی شیشهای بسازیم و بگوییم این زیباتر است؟ خیر نمیتوانیم این را بگوییم چرا که آن هویت و ریشه موجود را از بین بردهایم. متاسفانه مسئولان ما به برخی موسیقیها بها میدهند که نباید بدهند! زمانی که بر میگردیم و به چنین موسیقیهایی مینگریم، متوجه میشویم قدمت آنها چند سال بیشتر نیست؛ ده سال، پانزده سال، بیست سال! در حالی که موسیقی منطقهای چون لرستان قدمتی چندهزار ساله دارد و آثار و نشانههای آن، بر پرچمهای منطقه لرستان مشاهده شده و به عینه وجود دارد.
یکی دیگر از اتفاقات مهمی که همواره از سوی هنرمندان عرصه نواحی مطرح شده؛ اختصاص سالنهایی در پایتخت برای اجرای موسیقی مقامی است. این در حالی است که نوازندگان و خوانندگان مناطق مختلف کشور به لحاظ مالی و معنوی افرادی بسیار کمتوقع هستند. آنها اهل چانه زدن نیستند!
بله حرفتان درست است. دلال بازیهای موجود چنین اوضاعی را رقم زده و موسیقی را مورد آسیب قرار داده است. افرادی را داریم که بین سالن و گروه اجرایی، رابط هستند و برای گرفتن اجرا، کارهایی شبیه دلالبازی انجام میدهند. وجود چنین جریاناتی نه تنها به گونههای موسیقایی، بلکه به هنرمندان نیز ضربه میزند و باعث بیانگیزگی و دلسردی آنها، خواهند شد. مثلا طرف صد میلیون میگیرد و ده، بیست تومان به نوازنده پیشنهاد کرده و میگوید با این مبلغ میآیی، اجرا کنی؟! اینطور بگویم که کار دست دیگران است.
سوالی که ظاهرا به این گفتگو ارتباطی ندارد این است که نظرتان درباره جشنواره موسیقی نواحی چیست؟ خودتان تجربه حضور در این رویداد را داشتهاید؟ به هرحال نمیتوان چنین رویداد مهمی را در ارتقاء یا تنزل موسیقی مناطق مختلف کشور نادیده گرفت.
به نظرم این جشنواره تنها رویداد مهمی است که موسیقی نواحی را به طور جدی پوشش میدهد. اتفاقا در هفدهمین دوره این جشنواره که چند ماه پیش در بندرعباس برگزار شد، حضور داشتم. البته این رویداد به دلیل انفجار اسکله شهید رجایی بندرعباس برگزار نشد. در گیر و دار برگزاری جشنواره موسیقی نواحی، ساعت ۱۰ صبح یکی از همان روزها به بندرعباس رسیدم. قرار بر این بود که اعضای گروهم نیز شب حرکت کنند تا فردای همان روز اجرا داشته باشیم. در ادامه نیز قرار بر این بود که اعضای گروهم فردای همان روز به شهر بوشهر بروند تا شب با آقای فرج علیپور به اجرای کنسرت بپردازند. در نهایت من ساعت ۱۰ صبح به بندرعباس رسیدم و ساعت دوازده و ده دقیقه ظهر بود که انفجار رخ داد. جشنواره برگزار نشد و دو روز بعد بود که بندرعباس را ترک کردم.
در چه دورههای دیگری از جشنواره نواحی یا رویدادهایی با محوریت موسیقی اقوام حضور یافتهاید.
من سال هشتاد در جشنواره نواحی حضور داشتم که استاد صدیق تعریف، آقای محمدی و سعید فرجپوری و برخی دیگر، داورانش بودند. سال هشتاد و یک نیز در خرمآباد جشنواره موسیقی اقوام برگزار شد که آنجا هم حضور داشتم. دیگر در رویدادی حضور نداشتم تا اینکه جشنواره موسیقی نواحی در بندرعباس برگزار شد که آن هم به مرحله اجرا نرسید.
کمی هم درباره کم و کیف جشنواره موسیقی نواحی صحبت کنیم. این رویداد و جشنوارههای مشابه چقدر اهمیت دارند؟
صحبت درباره کم و کیف جشنواره موسیقی نواحی موضوع دیگری است. اجازه دهید در اینباره مثالی ساده بزنم. شما در یک خیابان هستید و از مقابل یک مغازه یا بوتیک رد میشوید. زمانی که ویترین خالی است، شما بگو بهترین کت و شلوارها و زیباترین ژاکتها و دیگر البسه ته مغازه مورد نظر باشد! در این صورت وجود آن همه اجناس خوب و با کیفیت به چه کار میآید؟ ممکن است مثلا شما در مواجهه با چنین مغازهای اصلا داخل نروید تا ببینید چه اجناسی دارد. در نهایت از مغازه عبور میکنید. اما زمانی که ویترین به درستی و زیبایی چیده شده باشد، قضیه متفاوت خواهد بود. اگر در ویترین کت و شلوار و انواع اقلام دیگر قرار داده شود، مشتری میایستند و آن اجناس اصطلاحا چشمش را میگیرند. جشنوارهها نیز ویترین کاری ما محسوب میشوند. چنین رویدادهایی معرف هنرمندان و نسلهای جوانتر هستند. و اینکه جشنوارهها باید به صورت مستمر و همه ساله برگزار شوند. این مسئولان موسیقی هستند که باید به هنرمندان اهمیت دهند. به هرحال باید در رابطه با حضور استادان و پیشکسوتان استانها و مناطق مختلف دعوتهایی نیز صورت گیرد؛ که معمولا اینطور نیست. شاهدیم برخی جشنوارهها روی حساب دوستی و آشنایی و ارتباطات شخصی، دست به انتخاب هنرمندان میزنند که نباید اینطور باشد. سر رشته چنین رفتارهایی به همان دلالبازیهایی که گفتم، میرسد و باعث میشود حق خیلی از هنرمندان ضایع شود.
تمهیدی را در این زمینه در ذهن دارید؟
بهتر این است استانها در راستای وجدان کاری عمل کنند. مسئولان مربوطه میتوانند از هنرمندان وارد به موسیقی مقامیِ هر استان لیستی را تهیه نمایند و شماره تلفن آنها را در کنار اسامی قید نمایند. در این صورت معرفیها و دعوتهای بهتری صورت میگیرد.
با وجود آنکه طی این گفتگو به موضوعات مهم و متعددی پرداخته شد، اما ناگفتهای مانده که در پایان به بیانش بپردازید؟
سوال این است که من نوازنده چرا باید از میادین موسیقی نواحی دور شوم؟ من و دیگر دوستان میخواهیم برای موسیقی منطقهمان در رویدادهایی چون جشنواره نواحی حضور داشته باشیم. با اینکه میگویید باید برخی از هنرمندان تماس گرفته شود و از آنها دعوت به عمل آید، موافقم و حال در پایان گفتگو نیز روی آن تاکید میکنم. موضوع موسیقی منطقه، معرفی، ارتقاء و تدام آن است به همین دلیل است که موضوع اهمیت دارد. زمانی هست که من هنرمند از شخصیت و غرور خودم میگذرم ولی نمیتوانم از موسیقی منطقهمان بگذرم یا احیانا باعث افتش شوم. در پایان ضمن تشکر از شما مسئولان تهران و استانها را به توجه بیشتر به موسیقی نواحی و هنرمندان این عرصه دعوت میکنم.
گفتگو: وحید خانهساز