نگاهی به نمایش "دیدن"؛
اثری با چالشهایی در کشف و شهود
محسن امین فرد (کارشناس رسانه و ارتباطات) در یادداشتی به تحلیل نمایش دیدن به کارگردانی حمید عبدالحسینی پرداخت و آن را اثری عنوان کرد که موجب میشود تماشاگرش خود را از عادتهای دیداری پیشین رها سازد.

در روزگاری که اکثریت قریب به اتفاق نمایشها یکسان و بر پایه دیالوگ به صحنه میآیند؛ نوشتن و ساخت کاری فاقد دیالوگ شهامت و خطرپذیری بالایی را میطلبد و کارگردان میبایست انتظار هر واکنشی را از مخاطب داشته باشد. دیدن با چنین شمایلی رنگ صحنه را به خود میگیرد: نمایشی روشنفکرانه، خاص و مفهومی که قطعا مخاطب مشخص و موردنظر خودرا میطلبد و در مواردی حتی ممکن است خیل تماشاگران عام را نیز از دیدناش سرخورده و پس بزند. دیدن بسیار تازه و تجربه نشده است و بینندگاناش را به چالش فرامی خواند: چالش کشف و شهود معنا و مفاهیم نهفته در پس هرموقعیت و قصه که علیرغم روبنای ساده و شاید ابتدایی، سرشار از عمیقترین نکات و ریزهکاریهای مضمونی و محتواییست. آنچه این قطعات نمایشی بیکلام را به هم پیوند میدهد عبارت است از وجوه تماتیک و درهمآمیزی مضمونی و البته فرمالیستی متاثر از شیوهی اجرایی چنین کاری درعین بیارتباطی هرکدام از قطعات.
نگاه کارگردان بسیار رادیکالتر از آن است که بخواهد از جاهطلبیهایش عدول کند پس ماحصل نمایش اثری تماما سهل پسندانه نیست بلکه پذیرش آن نیازمند صبر و حوصلهی بسیار از جانب مخاطب است که پیداست در یک تبادل دوطرفه ابتدا از طرف کارگردان به نمایشاش تزریق شده. لحن، ساختار و فضای دیدن نکتههای بسیاری برای توجه و تدبر دارد و حتی در شکل تکرار شوندهی موزیکها و نحوهی به کارگیری نور نیز میتوان یکنواختی تعمدی ناشی از چینش اجرایی و ساختاری اثر را ردیابی کرد.
دیدن به فراخور تاکید و تکیه بر عنصر تصویر میتواند به عنوان یک محصول فرهنگی بدون مرز مورد استفادهی تماشاگرانی از فرهنگها و زبانهای مختلف نیز قرارگیرد و حتی بینندگان ناشنوا را نیز شامل شود.
دیدن نمایشیست که در گسترهی تئاتر ما کمتر تجربه شده و برای دیدن شدن و تحلیل درست و منطقی آن نیازمند مجالی مبسوط و مناسب است و تماشاگرانی که میبایست قدری خود را از عادتهای دیداری پیشین رها سازند.
انتهای پیام/