خبرگزاری کار ایران

طاهری در گفت‌وگو با ایلنا تشریح کرد:

دلایل و ابعاد تنش افغانستان و پاکستان/ امکان سنجی بازپس‌گیری پایگاه بگرام توسط آمریکا

دلایل و ابعاد تنش افغانستان و پاکستان/ امکان سنجی بازپس‌گیری پایگاه بگرام توسط آمریکا

رایزن پیشین ایران در افغانستان گفت: پاکستانی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که از چند گروه آسیب جدی می‌بینند و بر همین اساس به دنبال حذف آنها هستند.

عبدالمحمد طاهری، رایزن پیشین ایران در افغانستان در تشریح دلایل تنش میان افغانستان و پاکستان در گفت‌وگو با ایلنا اظهار کرد: قبل از هر چیز باید توجه داشت که آمریکایی‌ها زمانی که حامد کرزی را برای جایگزینی طالبان به افغانستان آوردند، او را به تپه‌های قندهار که طالبان در آنجا در دهه ۹۰ میلادی اعلام موجودیت کرده بود منتقل کردند و تا مدت‌ها آمریکایی‌ها مأموریت حفاظت از میدان نبرد را بر عهده داشتند و به‌تدریج با سیاست انتقال مسئولیت‌ها به طرف دیگر، امور را به نیروهای محلی سپردند. اکنون که مرکزیت و فرماندهی طالبان در قندهار باقی مانده بود، عملیات روز اول از همان‌ ولایت آغاز شد. به هر ترتیب در ۵۰ سال گذشته و به‌ویژه در ۴۰ سال اخیر، هرگز این‌ حد تعارض میان پاکستان و طالبان مشاهده نشده بود که دو دلیل عمده برای این تغییر وجود دارد؛ نخستین دلیل این‌ است که پاکستانی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که از چند گروه آسیب جدی می‌بینند؛ از جمله لشکر طیبه، درگیری‌های مربوط به کشمیر، و ارتباطات و تنش‌هایشان با طالبان افغانستان و طالبان پاکستان. 

وی ادامه داد: این درگیری‌های متعدد، حضور گروه‌های معارض را به تهدیدی برای موجودیت پاکستان تبدیل کرده است. بنابراین یک نکته مهم این است که پاکستان می‌خواهد خود را از شر گروه‌هایی نجات دهد که بخش مهمی از تولید و رشد آنها در آن کشور موجب شده است. ثانیاً شک ندارم که آمریکا در این قضیه نقش دارد. در سفر نخست‌وزیر و وزیر خارجه پاکستان به کاخ سفید، رئیس‌جمهوری آمریکا تعهداتی از آن‌ها گرفته است که این گروه‌ها را جمع‌آوری کنند. به‌علاوه، چند روز قبل از آن، آمریکا رسماً اعلام کرد که در صورت لزوم خواهان حضور مجدد در بگرام است؛ حتی اگر کار دشوار باشد. اگر بگرام به دست آن‌ها نیفتد، تسلیحات، هواپیماها، بالگردها و امکانات لجستیکی و اطلاعاتی به‌جای‌مانده، می‌تواند همچنان مورد استفاده قرار گیرد؛ هرچند بخش‌هایی از این امکانات مانند سیستم‌های الکترونیکی یا برخی هلیکوپترها ممکن است قابل استفاده نباشند، اما سلاح‌های رزمی و برخی تجهیزات دیگر همچنان کارایی دارند. بنابراین آمریکایی‌ها با توجه به وجود امکانات لجستیکی و اطلاعاتی و همزمان پراکندگی گروه‌های مسلح، اگر بخواهند به‌تنهایی وارد عمل شوند کار دشواری خواهند داشت؛ روشن است که از پاکستان به‌عنوان متحدی که سال‌ها است با کمک‌های مالی قابل‌توجه از سوی آمریکا برخوردار بوده، انتظار دارند وارد عمل شود.

این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: این در حالیست که در نشست شرم‌الشیخ، نخست‌وزیر پاکستان به‌صورت علنی و پرستش‌آمیز از ترامپ تجلیل کرد و حتی گفت که پیش‌قراول جریانی است که می‌خواهد جایزه صلح نوبل به او اعطا شود و این نشان‌دهندهٔ نزدیکی و هماهنگی بالای مقامات پاکستان با آمریکا در این موضوع است. بنابراین احتمال توافق مشترک آمریکا و پاکستان دربارهٔ مسأله بگرام بسیار بالا است. این‌که چه زمانی درگیری دو کشور تمام می‌شود، به میزان توافق پاکستانی‌ها با آمریکایی‌ها و دریافت چراغ سبزِ واشنگتن بستگی دارد؛ تا زمانی که این دو طرف به خواست خود نرسند، بعید است جریان خاتمه یابد. افزون بر این، دولت کابل با نیروی فعلی خود به‌سختی می‌تواند در برابر ارتش منسجم پاکستان مقاومت کند. هرچند ارتش هند از نظر توانایی عددی و تجهیزاتی بسیار قوی‌تر از پاکستان است، اما پاکستان در نزاع‌های مرزی گذشته عملکرد موفقی از خود نشان داده است؛ بنابراین سرکوب گروه‌های معارضی که دولت مرکزی پاکستان را تهدید می‌کنند برای ارتش پاکستان چندان بعید نیست، مگر آن‌که مصالحه‌ای سیاسی صورت گیرد. احتمالاً آن مصالحه بخشی شامل تحویل بگرام و بخشی شامل تحویل نیروهای باقی‌ماندهٔ مسأله‌ساز به دولت پاکستان خواهد بود.

وی افزود: در این شرایط، اشاره به هند و پیامد سفر امیرخان متقی به دهلی‌نو اهمیت دارد. سفر یک مقام طالبان به هند پس از چندین سال، از دو زاویه قابل‌خوانش است؛ اول اینکه طالبان می‌خواهد نشان دهد که بازیگران منطقه‌ای را نیز در اختیار دارد و دوم اینکه به دنبال کسب حمایت یا حداقل کاهش خصومت از سوی دهلی است. اما به نظر نمی‌رسد دولت محافظه‌کار هند تمایلی داشته باشد وارد همراهی آشکار با طالبان شود؛ اگرچه پیوندهای تاریخی، فرهنگی و اقتصادی میان افغانستان و هند وجود دارد و کمتر از یک درصد جمعیت افغانستان را هندوها تشکیل می‌دادند که در کابل زندگی می‌کردند، اما این جامعه در گذشته هدف تعرض و فشار قرار گرفته است. بنابراین چندان خوشبین نیستم که هند بخواهد برگ سبزی به طالبان نشان دهد. نکتهٔ دیگری که باید به آن توجه داشت، نقش سایر بازیگران منطقه‌ای مثل عربستان و قطر است؛ مواضع آن‌ها معمولاً معطوف به حل‌وفصل دیپلماتیک مسائل است، اما در نهایت همهٔ این بازیگران تحت تأثیر حضور پررنگ دولت آمریکا عمل خواهند کرد.

طاهری در پایان خاطرنشان کرد: در خصوص احتمال تحویل بگرام به آمریکایی‌ها باید گفت که آمریکایی‌ها بعید است از دستیابی به اهداف استراتژیک خود صرف‌نظر کنند؛ یکی از انگیزه‌ها این است که منتقدان داخلی در آمریکا تلاش می‌کنند نشان دهند اقدام قبلی در ترک بستر نظامی در افغانستان اشتباه و زیان‌بار بوده و تصرف دوبارهٔ برخی تأسیسات می‌تواند این ابهام را پاسخ دهد. بنابراین پس گرفتن بگرام برای آمریکایی‌ها مسأله‌ جدی است و به‌احتمال زیاد از طریق همکاری با پاکستان دنبال خواهد شد. از منظر جغرافیایی و تاریخی نیز حضور طالبان و گروه‌های مرتبط در کوه‌های اطراف بگرام و ولایت پروان اهمیت استراتژیک دارد و کنترل این مناطق به سود ثبات نسبی در شمال افغانستان خواهد بود و از این منظر هم برای بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای اهمیت دارد. در مجموع، به‌نظر می‌رسد افغانستان امروز مانند قطعه‌ای از یک پازل بزرگ‌تر در نقشهٔ ژئوپلیتیک است؛ هر تغییری در این قطعه می‌تواند آثار قابل‌توجهی در منطقه و فراتر از آن داشته باشد. در نتیجه حضور فعال‌تر بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای (به‌ویژه آمریکا) و هماهنگی با متحدان منطقه‌ای مثل پاکستان، تعیین‌کنندهٔ مسیر پیش‌رو خواهد بود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز