طاهری در گفتوگو با ایلنا تشریح کرد:
پیامدهای آشکار و پنهان پیمان دفاعی عربستان و پاکستان/ امکانسنجی شکلگیری سازوکار همکاری امنیتی کشورهای اسلامی

رایزن پیشین ایران در افغانستان گفت: عربستان از شرایط فعلی احساس خطر کرده و به همین دلیل به سمت پاکستان رفت و این دیپلماسی بهاحتمال زیاد اشتباه نبوده است.
عبدالمحمد طاهری، رایزن پیشین ایران در افغانستان در تشریح دلایل و ابعاد پیمان دفاعی عربستان سعودی و پاکستان در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: واقعیت این است که نمیتوانیم انکار کنیم که عربستان از منظر اقتصادی و اعتقادی برای کشورهای اهل سنت تاثیرگذار و قدرتمند است و بر همین اساس این پیمان را هم پاسخی به اقدام اخیر صهیونیستها در قطر میدانم و هم واکنشی در برابر خیانتهایی که آمریکاییها مرتکب شدند، و نهایتاً نیز ناشی از ارزیابی دیپلماتیک خود عربستان بوده است. سعودیها دستکم به دو دلیل به سراغ پاکستان رفتند؛ نخست اینکه هر دو کشور به نوعی پیش از این وابستگی به آمریکا داشتهاند و در عین حال از آمریکا کینه به دل دارند؛ چراکه هر زمان آمریکا خواسته، پاکستان را تحت فشار یا آزمایش قرار داده است. بنابراین ممکن است عربستان در محاسبات دیپلماتیک خود به این نتیجه رسیده باشد که در این شرایط پاکستان، بهویژه به دلیل داشتن توان هستهای، میتواند آلترناتیوی برای سعودیها باشد. ریاض میداند که تا حد زیادی تحت نفوذ آمریکاییها است و بنابراین بهخاطر قابلیت هستهای پاکستان به سمت اسلامآباد رفتهاند.
وی ادامه داد: دوم اینکه سیاست دولت عربستان میتواند پیامی هم به اسرائیل و هم به قطر ارسال کند و بگوید که ما در کنار کشورهای اسلامی هستیم. طبیعی است که عربستان نمیتوانست پیمانی با قطر ببندد؛ زیرا توان نظامی قطر در واقع ناشی از حمایت نظامی آمریکاست و وقتی اسرائیل با اجازه آمریکا قطر را هدف قرار میدهد، مشخص است چه اتفاقی رخ میدهد که این نکته مهم است. در این راستا اقدامی که اسرائیلیها انجام دادند ممکن است به نزدیکی بیشتر کشورهای عربی و مسلمان منجر شود. با وجود اینکه پاکستان، امارات و قطر پذیرش چشمگیری نسبت به برخی تحولات نشان دادهاند و مراودات اقتصادی قابل توجهی داشتهاند، تجربه اخیر نشان داد که چگونه برخی کشورها در نهایت تحت فشار قرار گرفتند و حتی اجازه بمباران یا تجاوز به خاک یک کشور عربی داده شد. این رویدادها میتواند منشأ تحولی جدید باشد که کشورهای عربی و مسلمان را وادار به همگرایی کند؛ اگرچه بلافاصله کشورهای مسلمان دور هم جمع شدند و حتی ایران در نشستهایی حضور یافت.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: یکی از مشکلات فعلی، شکاف میان مسلمانان است؛ امروز این شکاف روشنتر از همیشه آسیبپذیری را نشان میدهد؛ چراکه بخشهایی از مسلمانان روزبهروز مظلومتر میشوند اما هیچ اتفاق جدی رخ نمیدهد. پس از این رویدادها دیدیم که واکنش جهانی علیه ما هم تشدید شده است؛ اروپاییها و آمریکاییها اعلام کردند راهی ندارند جز اعمال فشار بیشتر بر ایران تا آن را تسلیم کنند. به همین دلیل شرایط منطقه اکنون منحصر بهفرد است و دیگر هیچ کشوری در غرب آسیا و بهویژه کشورهای عربی احساس امنیت کامل نمیکنند. سوریه هم وضعیتی دارد که بازیگران مختلف در حال تاثیرگذاری بر آن هستند و به هر حال ممکن است کشورهای منطقه به تشکیل اتحادهای جدید و عملیاتی تن بدهند. بر این اساس عربستان احساس خطر کرده و به همین دلیل به سمت پاکستان رفته است و این دیپلماسی بهاحتمال زیاد اشتباه نبوده است. بنابراین فکر میکنم دیپلماسی پاکستان در این شرایط با محاسبه و حسابشده بوده و معادلهای در حال شکلگیری است.
وی افزود: شاید این پرسش مطرح شود که آیا صرفاً توان هستهای باعث شده عربستان به اسلامآباد نزدیک شود یا عوامل دیگری هم دخیلاند؟ پاسخ این است که علاوه بر قدرت هستهای، دلایل دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال پاکستان ارتشی قوی و جمعیتی بزرگ دارد و تشابهات ایدئولوژیک آن با عربستان نسبت به دیگران بیشتر است. از قدیم روابطی میان این دو وجود داشته و پاکستانیها از جهت ایدئولوژیک نگاه ویژهای به مکه و مدینه داشتهاند. همچنین باید دانست گروههای مسلحی که از دل سازمانهای اطلاعاتی پاکستان بیرون آمدهاند، در مناسک و حمایتهای ایدئولوژیک به عربستان نظر داشتهاند؛ بنابراین منافع مادی و ایدئولوژیک نیز در این رابطه نقش دارند. در مجموع، به نظر میرسد که انتخاب سعودیها محاسبهشده بوده است؛ اما هر استراتژی پیامدهای آشکار و پنهان دارد. پیامدهای آشکار را میتوان تا حدی مشاهده کرد؛ مثلاً نزدیکی دو کشور و ارسال پیام به اسرائیل، آمریکا و دیگر کشورهای مسلمان پیامد آشکار است، اما پیامدهای پنهان ممکن است تحت تأثیر متغیرهای دیگر قرار گیرند و قابل پیشبینی دقیق نیستند.
طاهری در پایان خاطرنشان کرد: ممکن است روابط آمریکا و عربستان به دلیل انعقاد چنین پیمانی تحت تأثیر قرار گیرد یا پیامدهایی برای روابط با اسرائیل بروز کند و این موضوعات متغیرهایی است که باید مشاهده شوند. تحلیل مسلمی که میتوان ارائه کرد این است که این اتفاق ممکن است پیمان ابراهیم را زیر سوال ببرد. همچنین این رخداد میتواند فرصتی باشد تا کشورهای مسلمان به خود بیایند و راهحلهای کاربردیتری برای مواجهه با اسرائیل اتخاذ کنند؛ و شاید بتواند بخشی از فشارها بر ایران، لبنان و غزه را کاهش دهد. این موضوعات پیامدهای پنهانی هستند که ممکن است از بطن این تحول برآیند.