ارزیابی فنی، اقتصادی و راهبردیِ قراردادی ۶۰۰ میلیون دلاری
۱۳ میلیون مترمکعب: معجزه گازی مدار یا قطرهای در دریای ناترازی

یک کارشناس مسائل انرژی گفت: قرارداد ۶۰۰ میلیون دلاری توسعه میدان گازی «مدار» در شرایطی امضا شد که ایران هر ساله با بحران ناترازی گاز در فصل سرما مواجه است. هرچند این پروژه با ظرفیت تولید روزانه ۱۳ میلیون مترمکعب گاز و ۴۰ هزار بشکه میعانات میتواند گامی در مسیر تأمین امنیت انرژی باشد، اما کارشناسان تأکید میکنند اثر آن در سطح ملی محدود و بیشتر برای صنایع بزرگ همچون فولاد مبارکه حیاتی خواهد بود.
قرارداد ۶۰۰ میلیون دلاری توسعه میدان گازی مدار، در شرایطی که کشور برای چندین سال متوالی با بحران ناترازی گاز در فصل سرما روبهرو بوده، میتواند نویدبخش افقی روشنتر در تأمین امنیت انرژی باشد، اما آیا این قرارداد با مشارکت شرکتهای اویک و فولاد مبارکه، واقعاً قادر است به وعدههایش عمل کند؟ از آنجا که شرکت ملی نفت ایران، امضای قرارداد و توسعه میدانهای گازی دیگری همچون خارتنگ را نیز برای امسال در دستور کار دارد، واکاوی مسیر پر چالش میدان مدار و اثر آن بر آینده انرژی ایران، نه فقط یک تحلیل پروژهمحور، که پنجرهای است برای روشن کردن نقاط کور و ظرفیتهای توسعه میدانهای گازی کشور! بهمنظور ارزیابی این موضوع خبرنگار ایلنا با «امیرحسین هاشمیجاوید؛ کارشناس مسائل انرژی» گفتوگو کردهایم که ماحصل آن اینک پیش روی شماست:
لطفا توضیحاتی درباره میدان گازی مدار و ویژگیهایی آن بفرمایید؟
میدان گازی مدار در استان هرمزگان واقع شده و در ۴۰ کیلومتری غرب پالایشگاه فازهای ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی و در مجاورت میدانهای عسلویهشرقی، تابناک و خیامغربی است که در سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) کشف شد. بر اساس اعلام رسمی، ذخیره گاز درجای این میدان در حدود ۸.۸ تریلیون فوتمکعب (معادل ۲۵۰ تا ۲۵۲ میلیارد مترمکعب) برآورد و طبق برنامه قرارداد، اوج تولید آن روزانه حدود ۱۳ میلیون مترمکعب گاز و برداشت ۴۰ هزار بشکه میعانات، پیشبینی شده است؛ سرمایهگذاری اعلامی هم ۵۹۵ تا۶۰۰ میلیون دلار برآورد شده و تولید تجمعی ۶۵ میلیارد مترمکعب گاز و ۱۲۷ میلیون بشکه میعانات گازی در دوره قراردادی ۲۰ ساله را هدف قرار داده است. حجم چشمگیر میعانات گازی، این میدان را از دیدگاه اقتصادی ارزشمند میکند.
این حجم تولید چه تأثیری بر ناترازی گاز کشور خواهد داشت؟
پیش از هر کس آمار و اعداد سخن میگویند؛ مصرف روزانه گاز در ایران حدود ۸۰۰ تا ۸۷۰ میلیون مترمکعب گزارش و کسری گاز برای زمستان امسال ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون مترمکعب پیشبینی میشود. در این مقیاس، ۱۳ میلیون مترمکعب در روز معادل تنها یکونیم درصد از مصرف روزانه کشور است، پس عملاً تأثیر بهرهبرداری از میدان مدار در کاهش ناترازی آن هم در آیندهای نزدیک، آدرس غلط است. با این حال اگر بخشی از تولید به شکل تضمینشده به صنایع بزرگی همچون فولاد مبارکه، اختصاص یابد، میتواند فشار بار تأمین گاز را از دوش یک بازیگر صنعتی بزرگ بردارد و از قطعی یا فراز و نشیب تولید در زنجیره صنعتی جلوگیری کند؛ یعنی اثر محلی یا بخشی آن مهم است، اما اثر ملی آن، اندک، و برطرفکننده بحران نیست!
گاز مدار کی به شبکه میرسد؟
شرح کار اعلامشده در طرح توسعه میدان گازی مدار شامل تکمیل ۲۰ حلقه چاه در چهار مجموعه (کلاستر)، ساخت تأسیسات سرچاهی، اجرای بیش از ۱۰۰ کیلومتر خطوط لوله جریانی و انتقال (اجرای ۷۰ کیلومتر خط انتقال و ۳۳ کیلومتر خط لوله در مجموعه پالایشگاهی) و ساخت تأسیسات اندازهگیری و نمزدایی و تصفیه آب همراه است.
تجربههای عمومی و پژوهشی نشان میدهد هر حلقه چاه گازی در پروژههای خشکی ممکن است از چند هفته تا چند ماه برای حفاری و تکمیل و نصب تجهیزات زمان ببرد و ساخت خط لوله از طراحی، برنامهریزی تا تست میتواند به شکل معمول بین ۲ تا چهار سال طول بکشد؛ با توجه به مقیاس و نیاز به همزمانسازی چاهها، تدارکات و نصب واحدهای سطحالارضی، یک بازه عملیاتی منطقی برای رسیدن به تولید تجاری بخشهایی از میدان بین ۲ تا ۳ سال (برای فازهای اولیه/راهاندازی) و برای رسیدن به تولید کامل، سه تا چهار سال یا بیشتر برآورد میشود، آن هم مشروط به تأمین مالی، نیروی انسانی، ماشینآلات، کالا، تجهیزات و تأییدیههای فنی و حقوقی، از این رو، بیان زمان ۲ تا سه سال برای اجرا، آن هم در شرایط کنونی کشور، شاید واقعگرایانه باشد، اما به شرط شتاب در اجرا، مدیریت کنترل پروژه حرفهای و برطرف کردن گلوگاهها!
اما نکته بحرانی، زمان بهرهبرداری است. با توجه به اینکه هنوز مصوبه شورای اقتصاد دریافت نشده است و پروژه به طی مراحل طراحی تفصیلی، تدارکات، تأمین مالی و اجرای فازهای ساخت نیاز دارد، حتی با خوشبینانهترین سناریو و فرض عدم بروز چالشی، دستیابی به تولید زودهنگام گاز دستکم سه تا چهار سال زمان خواهد برد، از این رو، ادعای «نداشتن دغدغه گاز از ۲ سال آینده» از سوی مدیرعامل فولاد مبارکه، بیشتر به یک آرمانگرایی خوشبینانه شبیه است تا یک برآورد فنی حسابشده! این پروژه راهحل کوتاهمدت نیست، بلکه یک سرمایهگذاری میانمدت برای تأمین بخشی از نیاز آینده است.
پروژه چه چالشهای فنی، مالی و مدیریتی پیشرو دارد؟
توسعه میدان گازی مدار با چالشهای متعدد فنی، مالی، حقوقی، قراردادی و اجرایی (توان پیمانکاران) روبهرو است؛ در حوزه فنی، تضمین ظرفیت تولید از ۲۰ حلقه چاه، مدیریت فشار مخزن و نیاز به تزریق یا فشارافزایی در صورت اُفت فشار، تجهیزات تفکیک، تصفیه و ذخیرهسازی میعانات و خطایابی در اتصال به پالایشگاه فازهای ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی از جمله چالشهای فنی است.
از سوی دیگر، اجرای بیش از یکصد کیلومتر خط لوله در منطقه حساس محیطزیستی خلیج فارس و تکمیل ۲۰ حلقه چاه، به فناوریهای روزآمد و مدیریت پروژهای قوی نیاز دارد. از سوی دیگر، هر گونه تأخیر در تأمین تجهیزات یا ناکامی در فناوری حفاری میتواند کل زمانبندی پروژه را تحت تأثیر قرار دهد.
در حوزه چالش تأمین مالی، با وجود سرمایهگذاری اولیه فولاد مبارکه، حجم کل سرمایه مورد نیاز برای پروژههایی از این دست بالا است. امکان افزایش هزینهها به علت تورم جهانی، نوسان قیمتها و تحریمها وجود دارد. توانایی کنسرسیوم در تأمین پایدار منابع مالی، یکی از نقاط کور این پروژه است.
تأمین ارز و نقدینگی بینالمللی، نوسان ارزی و تأمین تجهیزات دیرتحویل در شرایط تحریم و با وجود محدودیتهای حاضر و آتی، جریان نقدی پروژه و بازپرداخت سرمایه را به چالش میکشد.
از طرف دیگر، استفاده از مدل قراردادی IPC هرچند روی کاغذ میتواند مزیتهایی همچون انتقال فناوری، مدیریت ریسک و جذب سرمایه خارجی را به همراه داشته باشد، اما موفقیت این مدل به شفافیت، جذابیت اقتصادی برای پیمانکار و ثبات حقوقی وابسته است و به مصوبههای رسمی در زمینه سیاستها، الزامهای مالی، رویههای قراردادی و تأییدیه نهادهای بالادستی نیاز دارد. همچنین شفافیت در تخصیص ریسکها، تضمینهای عملکرد و مکانیزم حل اختلاف نیز از چالشهای حوزه حقوقی و قراردادی پروژه به شمار میرود.
نقش و توان اجرایی کنسرسیوم فولاد مبارکه و اویک در این پروژه را چگونه ارزیابی میکنید؟
فولاد مبارکه بهعنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد کشور شناخته میشود و ظرفیت مالی و صنعتی بالایی دارد. با توجه به ارزش بالای تضمین عرضه خوراک و تأمین انرژی واحدهایش، انگیزه کافی برای سرمایهگذاری و مشارکت در این پروژه را دارد. اما اگرچه این شرکت از نظر مالی توانمند است، اما تخصص اصلی آن در حوزه فولاد است و تجربه مستقیمی در اکتشاف و تولید نفت و گاز ندارد. موفقیت این شرکت در این پروژه به واگذاری امور فنی به شریک توانمند و نظارت دقیق وابسته است.
در عین حال، باید توجه داشت، ورود یک غول صنعتی مانند فولاد مبارکه به حوزه بالادستی نفت و گاز، میتواند الگویی پیشرو باشد. این حرکت استراتژیک دو اثر کلیدی دارد؛ تأمین پایدار خوراک و انرژی از طریق تخصیص بخشی از تولید میدان به فولاد مبارکه، امنیت انرژی و تأمین گاز کارخانه آن را که یک واحد صنعتی حیاتی است، تضمین میکند.
تزریق نقدینگی بخش خصوصی به صنعت نفت از طریق مشارکت شرکتی همچون فولاد مبارکه، مدلی است که میتواند راه را برای ورود سایر شرکتهای بزرگ صنعتی و سرمایههای خصوصی داخلی برای توسعه میدانهای نفت و گاز باز کند و از فشار مالی بر شرکت ملی نفت بکاهد.
در مقابل، شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت (OIEC) در سالهای اخیر با مشکلات مالی و تغییرهای فنی و مدیریتی چشمگیری روبهرو بوده و عملکرد آن در پروژههایش ابهام دارد. خروج نیروهای فنی و کارآزموده از این شرکت و اتکا به نیروهای بازنشسته در برخی لایههای سازمان (اگرچه دارای تجربه هستند)، اما ممکن است با خلأ دانش فنی روز و توان مدیریت پروژههای پیچیده به سبک جدید روبهرو شود. توانایی اویک کنونی برای هدایت فنی این پروژه به بازنگری جدی نیاز دارد.
هماکنون مدیریت ریسک و توان عملیاتی این شرکت، پایینتر از استانداردهای ایدهآل به نظر میرسد که جبران آن، به مکانیزمهایی همچون مشارکت فنی و مالی با پیمانکاران توانمند، ضمانتهای بانکی و مدیریت پروژه قوی، نیاز دارد. از سوی دیگر، در شرایط کنونی و با وجود تحریمها، جذب سرمایهگذار خارجی برای کنسرسیوم از سوی اویک، کاری بسیار دشوار خواهد بود، از این رو، احتمال تحقق مزیتهای کامل مدل قراردادی IPC در این پروژه ویژه، در کوتاهمدت پایین به نظر میرسد.
اجرای پروژه در منطقه حساس خلیج فارس چه ملاحظات محیطزیستی دارد؟
اجرای طرح توسعه میدان گازی مدار در منطقه حساس خلیج فارس، رعایت دقیق مقررات و موازین محیطزیستی را میطلبد. بر اساس شرح کار، ساخت تأسیسات جداسازی و تصفیه آب همراه گاز و میعانات پیشبینی شده که گام مثبتی است. با این حال، باید بر عملکرد کنسرسیوم در زمینه اجرای استانداردهای کاهش انتشار گاز (حداقل فلرینگ)، پایش کیفیت هوا، مدیریت پسماندها، جلوگیری از نشت آلایندهها و حفظ سلامت اکوسیستم خاک و آب، نظارت مستقل و دقیقی شود. این پروژه باید به فرصتی برای نمایش تعهد ایران به محیطزیست تبدیل شود، نه عاملی برای تخریب آن.
شفافیت در ارائه گزارشهای محیطزیستی و استفاده از فناوریهای نوین تفکیک و تصفیه آب همراه، امری ضروری و الزامی است که الگوهای IPC و مستندهای فنی بینالمللی میتواند معیارهای قابل اتکایی فراهم کند.
چه توصیههایی برای متولیان و مجریان پروژه دارید؟
میدان گازی مدار یک فرصت ملی است، اما تبدیل این فرصت به ثروت و امنیت انرژی، به نگاهی واقعبینانه، مدیریتی جسورانه و نظارتی دقیق نیاز دارد. وعده کاهش ناترازی گاز با این میدان، در بهترین حالت، به شرط اجرای بهموقع و بدون مشکل، محقق خواهد شد و آن هم نه پیش از زمستان ۱۴۰۵ یا ۱۴۰۶ ! موفقیت این پروژه میتواند مدلی برای مشارکت سایر صنایع بزرگ در توسعه میادین شود. این مدل باید به دقت مستندسازی شود و بهبود یابد.
این پروژه برای کاهش بخشی از فشار تأمین صنایع بزرگ مفید است، اما حل ملی ناترازی را تضمین نمیکند؛ پس باید انتظارات بهروشنی و به دور از شعار مدیریت شود. به افکار عمومی و صنعت باید با شفافیت درباره زمان واقعی بهرهبرداری از میدان اطلاعرسانی شود تا از ایجاد انتظارهای کاذب جلوگیری شود.
شفافسازی مالی، گزارشهای محیطزیستی و برنامه زمانبندی روشن برای اعتماد عمومی و جذب سرمایهگذاران بعدی ضروری است. فرآیند اخذ مصوبه شورای اقتصاد، تأمین مالی و اجرای پروژه باید شتاب بگیرد و با حداکثر شفافیت و تحت نظارت دقیق نهادهای ناظر قرار گیرد تا از هر گونه تأخیر یا سرریز هزینه (Cost Overrun) جلوگیری شود.
شرکت ملی نفت باید به شکلی فعال در تقویت توان فنی و مدیریتی کنسرسیوم، بهویژه شرکت اویک، از طریق مشاوره بینالمللی و استفاده از نیروهای جوان و متخصص وارد شود. اتکای صرف به ساختارهای گذشته پاسخگوی نیاز این پروژه نیست. ایجاد مشارکتی از پیمانکاران داخلی و خارجی توانمند، بهروز و خوشسابقه در مدیریت توسعه میدانهای مشابه الزامی است.
برای تضمین اثرگذاری عملی بر بازار گاز و ترغیب سرمایهگذاران خصوصی و صاحبان صنایع، باید بخشی از تولید با قراردادهای تضمینی یا تخصیص بلندمدت قفل شود تا منافع ملی و صنعتی همزمان محفوظ بماند.
توسعه میدان مدار نه یک برگ برنده، که یکی از چندین مهره ضروری در شطرنج پیچیده تأمین امنیت انرژی ایران است. موفقیت آن در گرو خرد جمعی، ارادهای فراجناحی، مدیریت علمی و عبور از شیوههای سنتی است. امید است متولیان، تصمیمگیران و مجریان با درک حساسیت این مأموریت، زمینه تحقق این پروژه ملی را فراهم آورند.