خبرگزاری کار ایران

یافته‌های سفالی مربوط به دورۀ هخامنشی، عصر آهن پایانی و عصر مفرغ در هگمتانه/ کشف پیال و بقایای مادّی دورۀ ماد

asdasd
کد خبر : ۹۴۱۵۵۹

گروه کاوش فصل بیست‌ودوم تپه هگمتانۀ همدان، پس از گذشت ۳۷ سال از آغاز کاوشها در سال ۱۳۶۲ و شش دهه از انتخاب محل تپه هگمتانه در بافت قدیمی شهر همدان کنونی برای جستجوی بقایای مادّی دورۀ ماد در دهۀ ۱۳۴۰، به مواد فرهنگی آن دوره در بافت و بستری نسبتاً مطمئن دست پیدا کرده است.

به گزارش ایلنا، همدان امروزی وارث نام و جایگاه جغرافیای تاریخی هگمتانۀ باستانی است؛ چونان که زبان‌شناسان پژوهیده‌اند هگمتانه به معنی «محل گرد آمدن» است، جایی و جایگاهی برای تجمع و تجمیع و وفاق و توافق، محلی برای هماهنگی و همراهی، مکانی برای یکی شدن، و این خود یکی از زیباترین و عمیق‌ترین معانی برای نام شهری کهن می‌تواند باشد و هست؛ شهری که می‌سازندش از برای پیوند و پیوستگی و همبستگی. هگمتانۀ باستان در روزگار برپایی‌اش نشانی بوده برای آغاز دورانی نو، نمادی برای شروعی دوباره؛ مادها سازندگان این شهر، هگمتانه را سرآغازی برای تاریخ خویش می‌شمردند، برای یکی شدن با هم، برای اتحاد، و برای قیام و خیزش علیه یوغ منفور امپراتوری آشور که چند سده ایران غربی را پایمال سپاهیان خویش کرده بود، بنابراین هگمتانۀ مادان نماد حریت و آزادی و آزادی‌خواهی و استقلال هم بود.

هگمتانه در تاریخ باستان و نزد باستانیان همان مقام را داشت که برای مثال شوش و بابل و آتن و رُم می‌داشتند؛ مگر نه اینکه پدر تاریخ، هرودُتوس هالیکارناسوسی، در تواریخ خویش، گرداگرد باروی هگمتانه را لابد به جهت نشان دادن اهمیت و اعتبار آن با باروی آتن می‌سنجید؟ مگر نه اینکه بعدتر قدمت و تاریخ بنایش را لابد به جهت نمایاندن کهنگی با رُم می‌سنجیدند، و هم شکل بنایش را باز با همان رُم و با هفت تپۀ آن شهر همسان و همساز می‌دیدند و می‌یافتند، و مگر نه اینکه تقریباً همۀ جهانگردان و پیشتازان و مسافران غربی که به جای جای مشرق‌زمین سرک می‌کشیدند به همان اندازه که در جستجوی شهر دانیال و دارالسلطنۀ داریوش در شوشان، و شهر ابراهیم و برج نمرود در بابل‌زمین بودند، هفت باروی رنگین‌کمانی هگمتانه را نیز می‌جستند. هگمتانه در کنار شهر پارسیان، تخت جمشید، مظهر همۀ توانمندیهای شهریاران ایران باستان بود.

هگمتانه، نیای همدان، همچنین چونان باراندازی امن و مطمئن، پایگاه و ایستگاهی مهم در طول شاهراه خراسان بزرگ، آن مسیر مبادلات بازرگانی شرق و غرب دنیای باستان، همچون یکی از مقاصد و منازل و معابر معتبر سفرهای تجاری روزگار باستان مابین ورارودان (ماورالنهر) در دوردستهای مشرق خویش از یک سوی و میانرودان (بین‌النهرین) در نزدیکیهای مغرب خویش از سوی دیگر عمل می‌کرده است؛ و کیست که نداند در این شط جاری و در این شاهراه مهم، و در این شریان و جریان عظیم مبادلاتی فقط و فقط مال‌التجاره میان مشرق و مغرب دست به دست نمی‌شد که اندیشه‌ها و انگاره‌ها و باورها و کیشها به اقصای دور و نزدیک جهان راه می‌جستند و مخاطبان و نیوشندگان خویش را می‌یافتند. پس هگمتانه طی حیات دیرینه‌سال خود در کنار جابه‌جا کردن مجموعۀ مال و منال و اموال مادی کاروانیان تاریخ همچنین در مقام امانتدار دارایی‌های معنوی و تأثیرگذار در حرکت و صیرورت تاریخ عمل می‌کرده و نقشی درخور خویش در فراز آمدن و برکشیده ‌شدن معنا و مفهوم بشریت و تمدن بشری ایفا کرده است.

بیست‌ودومین فصل کاوش های باستان‌شناختی تپه هگمتانه

مهرداد ملک زاده (سرپرست هیئت باستان شناسی) با اشاره به دستاوردهای فصل ۲۲ کاوشهای باستان‌شناختی تپه هگمتانۀ همدان، گفت: بیست‌ودومین فصل کاوشهای باستان‌شناختی تپه هگمتانه در شهر همدان که از سوی ادارۀ میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان همدان و پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری هگمتانه تعریف شده بود، با مجوز پژوهشگاه انجام گرفت .

این باستان شناس هدف از این کاوش را در وهلۀ نخست بازبینی در عرصه و حریم هگمتانه خصوصاً از طریق ساماندهی ضلع و جبهۀ جنوبی محوطه عنوان کرد ؛ جایی که با بخشی از بازار سنتی و قدیمی همدان موسوم به بازار آهنگران اتصال و اصطکاک پیدا می‌کرد و این خود از دیرباز از معضلات محیطی محوطه به شمار می‌آمد که خوشبختانه با پیمایش ها و سنجش ها و تکیه بر دانسته‌ها و آموخته‌های فصول پیشین و گمانه‌زنی هایی چند راهکارهای اجرایی و عملی برای حل این مشکل طرح و پیشنهاد شد.

ملک زاده خاطرنشان کرد: افزون بر آن هدف اداری و اجرایی، گروه کاوش تلاش کرد با استفادۀ بهینه از فرصت فراهم‌آمده، به پاره‌ای از اهداف علمی و پژوهشی خود نیز دست یابد.

او تصریح کرد: ناگفته پیداست به دلیل تنگناهای مالی موجود، گروههای باستان‌شناسی در سالهای اخیر با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان هستند، به تبع آن گروه کاوش فصل بیست‌ودوم در هگمتانه هم فقط توان به کار گیری تعداد بسیار محدودی نیروی کارشناسی و کارگری را در اختیار داشت با این وصف نتایج این فصل خرسندکننده و امیدبخش ارزیابی می‌تواند شد، چه آنکه گروه تقریباً به تمامی اهدافی که مدنظر می‌داشت دست پیدا کرد.

سرپرست هیئت باستان شناسی افزود: عملیات میدانی کاوش در چهار کارگاه چال‌ شترخواب،  برج و بارو، بازخوانی کاوش فصول ۱۹ و ۲۰ در نزدیکی دیوار جنوبی محوطه  و گمانۀ عمیق کارگاه مرکزی ساماندهی شد.

وی در تشریح  کارگاه چال‌ شترخواب گفت:در فصل سیزدهم کاوش، به سال ۱۳۸۴، به سرپرستی زنده‌یاد دکتر مسعود آذرنوش، نگارنده (مهرداد ملکزاده) در مقام معاون هیئت، با همکاری علی‌اکبر وحدتی و رضا ناصری، موفق به بازکردن یک گمانۀ پیشرو در کف چال شترخواب شده بود و در عمق ۳۰۰ سانتی‌متری به بقایای دیواری سنگی و در کنار آن سفالهای شاخص دورۀ هخامنشی، عصر آهن پایانی و قدیمتر دست یافته بود؛ متأسفانه این دستاورد بسیار مهم در آن زمان محل توجه سرپرست محترم کاوش قرار نگرفت.

ملک زاده افزود: در فاصلۀ بیش از پانزده سالۀ مابین ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۹ آن کارگاه بنا بر دلایل نادانسته توسط افراد یا اشخاصی ناشناخته ویران، منهدم، معدوم و با نخاله‌های ساختمانی و بعضاً زباله‌های متعفن پُر و از انظار ناپدید شده بود.

سرپرست هیئت باستان شناسی اظهار داشت:گروه کاوش فصل بیست‌ودوم با بازکردن سه گمانۀ ۵/۲ در ۵/۲ متر آن گمانۀ پیشرو را مجدداً گشود و در عمق ۳۲۰ سانتی‌متری موفق به کشف ادامۀ دیوار سنگی پیشگفته و محل برگشت و کنج ۹۰ درجۀ آن شد افزون بر آن تعداد بسیاری یافته‌های سفالی مربوط به دورۀ هخامنشی، عصر آهن پایانی، قدیمتر (و نمونه‌هایی احتمالاً از عصر مفرغ) به دست آمد.

این باستان شناس در ادامه با اشاره به فعالیت های صورت گرفته در کارگاه برج و بارو تصریح کرد: محمدرحیم صراف طی یازده فصل (۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹) بقایای معماری منظم و هندسی خاصی را در جای‌جای عرصۀ تپۀ هگمتانه کاویده است، ایشان با تبعیت از آن شبکۀ معماری با نظم مربعاتی، پس از کشف و کاوش بخشهای از بارو و دو برج، طرحی برای بازسازی و ادامۀ برج و بارو پیشنهاد کرده که در برخورد و مواجهۀ با بقایای معماری و خصوصاً پستی و بلندی های توپوگرافیک تپه عملاً ناموجود و احتمال وجودش ناممکن به نظر می‌آمد.

او با بیان اینکه گروه کاوش فصل بیست‌ودوم با ایجاد کارگاهی متکی و متناسب با توپوگرافی تپه در جایی که انتظار وجود بقایایی برجی در باروی باستانی را داشت موفق به کشف آن شد، از مهمترین یافته‌های سفالی این کارگاه را تکه‌ای از سفالینه‌ای معروف و مشخص در باستان‌شناسی عصر آهن پایانی اعلام کرد که اصطلاحاً ’پیالۀ مادی‘ (‘Median bowl’) نامیده می‌شود.

سرپرست هیئت باستان شناسی در ادامه در تشریح  کارگاه بازخوانی کاوش فصول ۱۹ و ۲۰ در نزدیکی دیوار جنوبی محوطه خاطرنشان ساخت که در این کارگاه برای مشخص کردن نحوۀ ارتباط معماری منظم مربعاتی معروف تپه هگمتانه با لایه‌های احتمالی زیرین و دیرین در پای یکی از دیوارهای یافت شدۀ فصول پیشین گمانه‌ای پیشرو ایجاد شد که نشان داد آن دیوارها مستقیماً بر روی خشتهایی تقریباً همسان ولی قدیمی‌تر بنا شده است.

ملک زاده فعالیت های صورت گرفته در گمانۀ عمیق کارگاه مرکزی را این چنین برشمرد:پس از گسترش خاکبرداری در کارگاه مرکزی طی فصل پنجم کاوش (۱۳۷۳) و فصول بعدی، که منجر به پیدایی آن معماری معروف منظم شبکه‌بندی‌شده (۱۷/۵ در ۱۷/۵ متر) شد  و در پی آن فهم پیمون‌بندی (modulation) حاکم بر آن شبکه‌بندی، آقای دکتر صراف تا واپسین روزهای حضور خویش در مقام سرپرستی کاوشها تمامی توان و همت خود را صرف یافتن و کاویدن بافتها و بخشهایی بیشتر از آن معماری در نقاط مختلف پهنۀ تپه هگمتانه کرد.

او گفت:در روزهای پایانی کاوش همان فصل پنجم (۱۳۷۳) که افتخار عضویت در گروه را داشتم، از ایشان خواستم جایی در معبر را بشکافیم و به زیر آن معماری منظم به جستجوی لایه‌های احتمالی زیرین و دیرین‌تر رویم، از این پیشنهاد استقبال نشد تا اینکه ایشان برای کاری اداری به تهران مراجعت کرد و من از فرصت (سوء)استفاده کردم و در بخشی از معبر کارگاه مرکزی گمانه‌ای پیشرو به عرض ۰/۵ و طول ۱/۵ و به عمق نزدیک به ۳ متر باز کردم.

او اظهار داشت: نتیجۀ آن گمانۀ پیشرو این بود که مشخص شد زیر آجرهای آن معماری منظم و در واقع به زیر آخرین رج پی آجری معبر، دیواری با حدود ۵ رج خشت وجود دارد و زیر آن را بافتار چینه‌مانندی (حدود ۰/۵ متر) پر کرده و زیر آن ۱۲ رج خشت دیگر قابل تشخیص است و آن مجموعه گویا به روی سازۀ سنگ‌چینی قرار گرفته است.

این باستان شناس افزود: بدین‌ترتیب برخلاف تصور آقای صراف (و پس از ایشان، زنده‌یاد مسعود آذرنوش که او نیز چنان می‌پنداشت) آن معماری معروف منظم نخستین سازۀ روی خاک بکر در هگمتانه نبود و نیست! آن گمانه و نتایج حاصله از آن مورد استقبال آقای صراف قرار نگرفت و به دستور وی پُر شد، ولی امسال، ۲۶ سال بعد، گروه کاوش فصل بیست‌ودوم به قرینۀ آن گمانۀ پیشرو قبلی، گمانه‌ای دیگر در کف معبر کارگاه مرکزی باز کرد و در عمق ۳۵۰ سانتی‌متری به دیواری سنگی شبیه همان سازۀ سنگ‌چین دست یافت به همراه مقادیری یافتۀ سفالین که در میان آنها نمونه‌های قابل تاریخگذاری به دورۀ هخامنشی، و عصر آهن پایانی دیده می‌شود.

او در پایان تصریح کرد: بدین ترتیب به نظر می‌رسد گروه کاوش فصل بیست‌ودوم پس از ۳۷ سال از آغاز کاوش ها در سال ۱۳۶۲ و پس از گذشت شش دهه از انتخاب محل تپه هگمتانه در بافت قدیمی شهر همدان کنونی برای جستجوی بقایای مادّی دورۀ ماد در دهۀ ۱۳۴۰، به مواد فرهنگی آن دوره در بافت و بستری نسبتاً مطمئن دست پیدا کرده است.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز