مروری بر موسیقی معاصر ایران؛
هویت فرهنگی در آثار حسین اصلانی حفظ شده است

چهارم شهریور تالار استاد ناصری خانه هنرمندان شاهد برگزاری بیست و ششمین نشست پلک تهران با موضوع «موسیقی معاصر ایران با نگاهی به آقای استادحسین اصلانی» بود.
به گزارش ایلنا؛ چهارم شهریور ماه ۱۳۹۴، تالار استاد ناصری خانه هنرمندان شاهد برگزاری بیست و ششمین نشست پلک تهران با موضوع «موسیقی معاصر ایران با نگاهی به آقای استادحسین اصلانی» بود. این نشست که به کوشش نشر موسیقی ارغنون و همکاری خانه هنرمندان صورت گرفت با حضور حسین اصلانی و تنی چند از موسیقیدانان و کارشناسان و جمعی از مدعوین برگزار شد.
نادر مشایخی، مهران پورمندان، دکتر بیژن ظلی، علی احمدیفر و سروش ریاضی سخنرانان این نشست بودند. همچنین بخشهایی از آثار استاد حسین اصلانی بصورت سمعی و بصری برای حضار پخش شد. درواقع این نشست به بررسی و تحلیل آثار این آهنگساز پیشکسوت پیرامون انتشار آلبوم «حس نمادین» در سبک موسیقی قرن بیستم میپرداخت که طی چند ماه گذشته در مجموعهای حاوی ۲ لوح سی دی، توسط نشر موسیقی ارغنون انتشار یافت و به همین منظور جلسهای پژوهشی همراه با حضور اساتید برجسته به مبحث موسیقی معاصر پرداخته شد.
در بخش اول دکتر حمید اردلان، معاونت فرهنگی و هنری خانه هنرمندان از طرف آن خانه و شورای عالی، تقدیر نامهای با امضاء دکتر محمد سریر به حسین اصلانی تقدیم و اهداء شد.
پس از آن قطعهای برای پیانو و ارکستر از آثار این آهنگساز پخش شد. این قطعه در سال ۱۳۵۰ توسط ارکستر رادیو ایران به رهبری فریدون شهبازیان اجرا شده و به گفته آهنگساز، این اثر به تاثیر از تعلیمات استاد خود، هوشنگ استوار ساخته شده بود.
در ادامه برنامه، فایل تصویری از صحبتهای محمد سریر در رابطه با شخصیت انسان دوستانه حسین اصلانی و خدمات او به جامعه هنری که همواره به دنبال بینشهای نوین و درک جهان با شرایط متفاوتی بوده و در سختترین شرایط زندگی به مسیر رشد و ترقی ادامه داده، به نمایش درآمد.
موسیقی معاصر یعنی چه؟
پس از آن سروش ریاضی، مدیر نشر ارغنون و سردبیر نشریه گزارش موسیقی با توجه به محور گفتگو پیرامون موسیقی معاصر و همچنین با نگاهی به آثار حسین اصلانی صحبتهای آغازین برنامه را با سوالاتی حیطه این موضوع بدین صورت مطرح کرد: «همواره واژه معاصر برای من چالش برانگیز بوده و هرگاه به مباحث و مفهوم معاصر در فرهنگنامههای موسیقی مراجعه کردم به رویدادهای موسیقی قرن بیستم به ویژه از نیمه دوم قرن بیستم اشاره داشت. همیشه این سوال در ذهنم نقش میبست که آیا صد سال بعد، آیندگان وقتی درصدد معرفی موسیقی این دوره برآیند آیا از واژه معاصر استفاده میکنند؟! که اگر اینطور باشد به نظر بیمعنی میآید. آیا به واقع در دوره بتهوون، او معاصر زمان خود نبوده است؟! آیا موتزارت در زمان خود، معاصر محسوب نمیشده است؟!»
ریاضی در ادامه عنوان کرد: «با توجه به سرعت شکل گیری موسیقی در ابتدای قرن بیستم تا هم اکنون، که غریب به یکصد سال و اندی میگذرد، ما با گرایشهای بسیار متنوع و سبکهای گوناگونی روبرو هستیم که وقتی با واژه معاصر روبرو میشویم هیچ مفهومی را برای ما روشن نخواهد کرد. وقتی به آثار آهنگسازان ایرانی نگاه اجمالی میاندازیم؛ ازجمله آثار پرویز محمود، مجدد به این نکته میرسیم که آیا پرویز محمود در دوره خود معاصر محسوب نمیشد؟
او افزود: آیا آهنگسازان ایرانی دیگر که در حوزه موسیقی غربی و کلاسیک فعالیتهای بسیاری با توجه به استفاده از تکنیکها و سبکهای موسیقی اروپایی داشتند، معاصر محسوب نمیشدند؟ آیا الزاماً بایستی موسیقی، حالت ساختار شکنانه داشته باشد تا بگوییم آن اثر معاصر است؟ به همین منظور فرصتی شد به آثار جناب اصلانی که به اعتقاد بنده ادامه موسیقی رومانتیک اروپایی با ابزار مدرن قرن بیستمی است اشارهای داشته باشم که البته به خصوصیات شخصی و فردی افراد در فرایند خلق اثر هنری باز میگردد. درواقع منظور، ویژگی شخصیتی آهنگساز است که در اثر نهفته و بایستی توام با صداقت آهنگساز با خویش باشد.
موسیقی رمانتیک زنده است و زندگی میکند
ریاضی همچنین افزود: از منظر من، موسیقی رمانتیک از میان نرفته و همچنان موسیقی رمانتیک سبکی است که زندگی میکند و آهنگسازان امروزی با همان ساختار رمانتیک اما با نگاهی امروزیتر، به خلق اثر میپردازند. در این راستا هرگاه کتاب تاریخ موسیقی را ورق میزنیم، متوجه سال شروع و پایان دورههای موسیقی میشویم که بطور واضح نمیتوان با این دیدگاه به حوزه موسیقی نگریست».
پس از سخنان سروش ریاضی، قطعهای برای سازهای برنجی از آثار حسین اصلانی بصورت تصویری نمایش داده شد و در ادامه نادر مشایخی به شرح و توصیف این سبک از موسیقی پرداخت: «به اعتقاد بنده، در آثار جناب اصلانی، یک عنصر ایرانی مشهود است به دلیل آنکه در موسیقی معاصر از سال ۱۹۵۰ به بعد تلاش شد که ما افکار غیر موسیقایی را دخالت ندهیم و آهنگسازان خودشان را به نوعی از آن دور کردند. دلیل عمده آن اختراع سینما بود، زیرا توسط سینما توانایی انتقال مفهوم یافته شد و نیازی نبود که با استفاده از موسیقی، مفاهیم را بیان کنند. زمان باروک با موسیقی صحبت میکردند. این صحبت کردن و مواد غیر موسیقایی در موسیقی معاصر به طور کلی خارج و مردود است.
این آهنگساز ادامه داد: در آثار جناب اصلانی شاهدیم که دقیقاً منظورشان را در رابطه با قطعات توضیح دادند که منظورها، غیر موسیقایی است. به نظر من، این جنبه از آثار آقای اصلانی کاری ایرانی است به دلیل آنکه در موسیقی ما حداقل این موضوع هنوز به چشم میخورد که ما همچنان سعی بر این داریم که با موسیقیمان افکار و عواطفی را که الزاماً موسیقی نیست، انتقال دهیم. از سوی دیگر باید بگویم که به واقع از شنیدن آثار جناب اصلانی بسیار لذت بردم به خصوص از کوارتت زهی که دارای دو جنبه بسیار جالبی میباشد.
مشایخی با بیان اینکه موضوع آهنگسازی مدرن دو مطلب مهم را در بر میگیرد؛ عنوان کرد: یکی مسئله توازن در تراکم و عدم تراکم است. این موضوع در کوارتت زهی آقای اصلانی بسیار عالی انجام شده و این جریان را هر کسی با استفاده از یک نوع ابزار مینگرد. ایشان توازنی از هارمونی مدرن و موسیقی زادگاهشان به وجود آوردند. از سوی دیگر برای من، آقای اصلانی یک «آهنگساز» است، یعنی پیرو بازشنوی نیست که در ایران بالای نود درصد از آهنگسازان به دنبال آن هستند، بدین معنا که بسیاری از قطعاتی که شنیدند، با یکدیگر ادغام کرده و به گوش ما میرسانند که درواقع خودشان یکبار دیگر میشنوند. بازشنوی، یک پدیده نسبتاً جدیدی است یعنی حداقل از اواسط قرن نوزدهم متداول شده و قبل از قرن نوزدهم، موضوع بازشنوی بطور کلی مطرح نبوده است.
شخصیت موسیقی اصلانی، ایرانی است
او ادامه داد: بازشنوی را ما امروزه بسیار شاهد هستیم که درواقع افراد غالب و یا کشو درست میکنند، فرضاً احتیاج است که ما تعدادی کشو داشته باشیم و بگوییم این کشوی کلاسیک است و دیگری رمانتیک. اما مطلب اصلی این است که آثار آقای اصلانی پدیده جالب دیگری نیز در بر میگیرد که آن نیز هم شخصیت موسیقی ایرانی است. به اعتقاد بنده یکی از مطالبی که در موسیقی ایرانی مورد توجه بوده این است که یک نوع صمیمیت ایجاد میکند. به دلیل حجم کوچک سازها و به هر دلیل اجتماعی که در آن دورهها بوده و باعث محدودیت وسعت صوتی سازهای ایرانی شده و این موضوع باعث آن شده که شنونده نزدیک نوازنده شود و به نوعی صمیمیت را درواقع ایجاد میکند و این صمیمیت را میتوان در آثار حسین اصلانی به نوع دیگری شنید.
نادر مشایخی با اشاره به قطعهای که شنیده شد؛ عنوان کرد: قطعهای که هم اکنون شنیدید برای سازهاییست که از صدادهی بسیار زیادی برخوردارند اما ایشان صمیمت را در زمانی که از لحاظ فرمال به یکدفعه فقط صدای فوت کردن نوازندهها شنیده میشود را به خوبی نشان میدهد که بنده شخصاً احساس کردم که به نوازندهها نزدیکم. این موضوع را حتی در کوارتت زهی ایشان هم شاهد هستیم زمانی که نوازندهها تکنیک گلیساندو را اجرا میکنند.
پس از صحبتهای نادر مشایخی، به دلیل غیاب بیژن ظلی، فایل تصویری از سخنان ایشان پیرامون آثار حسین اصلانی و موسیقی معاصر به نمایش در آمد.
هویت فرهنگی در موسیقی آتونال
بیژن ظلی در ابتدا گفت: اگر به آثار آلبوم حس نمادین گوش دهید، متوجه میشوید که آثار با شیوه آهنگسازی آتونال ساخته شدهاند. آهنگسازان بسیاری در دنیا هستند که به این شیوه آهنگسازی میکنند و این شیوه درواقع زبان خودش را به همراه دارد. بسیاری از آهنگسازانی که به این شیوه قطعه مینویسند، درواقع با آهنگسازی تونال آغاز به کار کردند، و سپس به آهنگسازی آتونال روی میآوردند. فکر میکنم جناب اصلانی نیز این مسیر را طی کرده و همانطور که میدانید در کنسرواتوارها و در دانشگاههای موسیقی شما در ابتدا موسیقی تونال تحصیل میکنید، چراکه موسیقی تونال دارای قواعد بسیاری است که ملودی، هارمونی، ارکستراسیون، کنترپوان، جمله بندی و مسائلی از این نظر را میآموزید که در موسیقی تونال مشخصاً بایستی بکار گرفته شود.
وی افزود: تنها قانونی که در موسیقی آتونال وجود دارد، این است که موسیقی آتونال نباید صدادهی تونال داشته باشد. یعنی درواقع نقض تمامی قوانینی است که شما در دوران تحصیلتان به عنوان یک آهنگساز میآموزید. به همین خاطر بسیاری از افراد بر این باورند که درواقع اینطور نیست. از لحاظ تعریفی میتوان نتهایی را گرد هم آورد، بگوییم موسیقی آتونال است. اما موضوع مهمی که در موسیقی تونال و آتونال وجود دارد «بیان» است. اینکه شما با ابزار موسیقی درصدد بیان چه مفهومی هستید. «بیان» قویترین عنصری است که در موسیقی آتونال وجود دارد. اینکه شما چطور میتوانید با شنونده رابطه برقرار کنید. اینجاست که موسیقی آتونال میتواند ضعف و یا قوت خودش را به نمایش بگذارد و نه اینکه از قوانین خاصی صرفاً تبعیت کرده باشد. آقای اصلانی در این حیط بسیار موفق بوده است.
ظلی در ادامه با اشاره به اینکه موسیقی آتونال چندان وابستگی فرهنگی ندارد؛ گفت: ما با موسیقی آتونال از زمان فرانتس لیست و شوئنبرگ آشنا هستیم که در مکتب وین بسیار شناخته شد. هویت فرهنگی آن چیزی است که موسیقی را به شنونده وصل میکند، مانند ملودیها و هارمونیها. وقتی ملودیها و هارمونیها را از یکدیگر جدا میکنید و دیگر ساختار خودشان را از دست میدهند، درواقع هویت موسیقی را زیر سوال میبرید و این بدان منظور نیست که بخواهم بعنوان یک نقطه ضعف از موسیقی آتونال صحبت کنم بلکه درصدد بیان خصوصیات موسیقی آتونال هستم. همانطور که اشاره کردم ملودی در موسیقی آتونال گسیخته است و آنچنان از قواعد ساختارمندی برخوردار نیست و بطور کلی باعث میشود موسیقی هویت خود را از دست دهد.
او افزود: در آثار آهنگسازان، چه در آمریکای لاتین و چه در اروپای شرقی، توانستند رابطهها را در سبک آتونال به فرهنگ خودشان حفظ کنند و همچنین این هویت در آثار جناب اصلانی نیز حفظ شده است. گاهی شما شاهدید ملودیها، ملودیهای گیلکی هستند، ریتمها سنتیاند و بطور کلی این عناصر موسیقی را به ملیت و فرهنگ خاص خودش وصل میکند. مورد دیگری که در آثار جناب اصلانی مورد توجه است اینکه آثار برای نوازندگان مبتدی نوشته نشدهاند. هرکدام از سازها که در قطعات بکار رفتهاند به شیوه خیلی حرفهای بکار برده شدهاند.
ظلی با اشاره به یکی دیگ از نکات مثبت آثار اصلانی اظهار داشت: ساز با تمام شاخصهای ویژه و برجسته خودش در قطعات ابراز وجود میکند. از رِنج صدایی سازها، تکنیک و دیگر ویژگیهای ساز به خوبی در قطعات استفاده شده است. سازها بطور کلی برجستگی خاصی در قطعات دارند. بخصوص در آثار سلو چنین اتفاقی بیشتر دیده میشود.
وی افزود: مورد دیگر این است که با اینکه قطعات آقای اصلانی آتونال هستند، با اینحال حالتی روایتگرانه دارند. اگر شما به قطعه تونال ایشان که برای پیانو و ارکستر نوشته شده، توجه کنید، در آن قطعه حالت روایتگرانه را توصیف کرده است. این شیوه را شما در موسیقی آتونال ایشان هم شاهد هستید. مانند یک پوئم سمفونیک در آثار آتونال جلوه میکنند که البته پوئم سمفونیک، اصطلاح رایجی در موسیقی آتونال نیست. موسیقی آتونال عنصر طلایی آهنگسازی آقای اصلانی است. با اینکه ایشان موسیقی تونال نیز تصنیف کردهاند. من موسیقی الکترواکوستیک با نام قطعه «پل ایرانی» نیز از آثار ایشان شنیدم که ایشان از اصوات الکترونیک بخوبی در قطعه استفاده کردند. بطور کلی در مجموع آثار ایشان در تاریخ موسیقی ما به یادگار خواهد ماند و بنده به ایشان تبریک عرض میکنم.
پس از سخنان دکتر ظلی، قطعه «چهارگاه برای پیانو» از حسین اصلانی در سالن پخش شد و به سمع شنوندگان حاضر در سالن رسید. در ادامه از مهران پورمندان، آهنگساز و موسیقیدان دعوت به عمل آمد تا به ادامه بحث بپردازد؛
رشد اصلانی در آخرین اثر او دیده میشود
پورمندان در آغاز گفت: در رابطه با واژه موسیقی معاصر که آقای ریاضی بدان اشاره داشت؛ باید بگویم، اتفاقی که در کشور ما بسیار به وقوع میپیوندد، این است که ما معمولاً واژگان را معادل سازی میکنیم، واژههایی که از فرهنگهای دیگر وارد کشور ما میشوند و ما درصدد مطابقت آن بر میآییم. مشخصاً در یک برهه از تاریخ موسیقی، سبکی پیش آمده بنام معاصر و ما میخواهیم آن را با واژههای خودمان معنا کنیم و این اصلاً صحیح نبوده، چراکه معاصر را میتوان این چنین تعریف کرد که درواقع سبکی است در حال جریان که با آن روبرو هستیم. تعریف از موسیقی معاصر در خارج از کشور و واقعهای که در ایران در پوشش این سبک اتفاق میافتد، دو اصل متفاوت است که شما میتوانید این جریان را، حتی در آهنگسازان سنتی، پاپ و یا آهنگسازانی ببینید که اصطلاحاً آثار کلاسیک خلق میکنند.
پورمندان با اشاره به آثار اصلانی اظهار داشت: در خصوص آثار آقای اصلانی در این دو لوح سی دی باید اشاره کنم که برای من همانند آلبوم عکسی است که قطعات طی سالهای متفاوت بازسازی شده بطوریکه در سال ۱۹۵۰ و همچنین در سال ۲۰۰۴ شخصیتهای گوناگونی را از ایشان شاهد هستیم. دقیقاً یک سیر آلبومی را در این آثار میبینید که به نظر من آثار ایشان در این آلبوم بسیار قابل احترام و تعمق است و میتوان روند رُشد یک آهنگساز را در آن شاهد بود. مشخصترین ویژگی که با شنیدن آثار ایشان حائز اهمیت است، این است که ما را قادر به درک تفکر آهنگساز میکند. در حقیقت مهمترین آثار آهنگساز، دست یافتن به یک زبان مشخص است.
این موسیقیدان با بیان اینکه در ابتداییترین دورههای موسیقی تمام آهنگسازان و موسیقیدانان درصدد رسیدن به یک زبان بودند؛ ادامه داد: روند دگرگونی تاریخ موسیقی، استفاده از چند عنصر مهم است ازجمله؛ ملودی، سازشناسی و سپس هارمونی که در کشور ما نیز، رسیدن به یک زبان مشخص وجود داشته است. در تمام قطعاتی که در آلبوم میشنویم، روند تجربیات آقای اصلانی است. قطعه برای فلوت، قطعه برای سازهای برنجی، قطعه برای پیانو که جدا از توضیحات خودشان نسبت به قطعات که در بروشور سی دی آمده است، آهنگسازی را نشان میدهد که میخواهد به زبان خاص خودش برسد و البته ایرانی است. بدین معنا که از ملودیهای ایرانی به خوبی در قطعات استفاده شده است.
وی افزود: بنده نتوانستم با وجود شنیدن مکرر آثار ایشان به یک نتیجه قاطع برسم اما بر این باورم که آقای اصلانی در طی این دوران از سال ۱۹۵۰ تا آخرین قطعه ایشان، همچنان در حال تجربه کردن هستند و با اینحال دوست دارند از زبانی استفاده کنند که میتوان گفت این زبان، متعلق به اوایل قرن بیستم است. طبیعی است که آهنگسازان کنونی ما بازشنیداری کنند. صحبتی که جناب مشایخی بیان کردند، چراکه امروزه ما میتوانیم به خیل عظیمی از آرشیو موسیقیهای متفاوت با وجودتسهیلاتی که امروزه به نسبت صد سال گذشته در اختیارمان است، دسترسی داشته باشیم. ما شاید به یک درک چند جانبهای از یک آهنگساز برسیم و طریقه تفکر او را در مورد موسیقی بیابیم. شاخصه موسیقی ما، ترکیب است. این شاخصه ما را وادار به شنیدن تمام تکنیکهای موجود در آثار میکند.
تاریخ موسیقی کلاسیک به مثابه درختی با ریشههای قوی
پس از صحبتهای مهران پورمندان، از علی احمدیفر که درواقع کمکهای شایان توجهی در رابطه با انتشار آلبوم و همچنین پل ارتباطی نشر موسیقی ارغنون و صاحب اثر بودند، دعوت به ادامه بحث شد. او نیز در این رابطه گفت: به نظر بنده هر کسی از ظن خود به برداشت مفهوم آثار دست پیدا میکند. فیلمهای سینمای معاصر را هر کسی از دیدگاه خودش میسنجد. فرضاً اگر فردی علاقمند به سورئالیسم است، فیلمهای این دوره را از این نقطه نظر مینگرد، یا کسی که سبک رومانتیک را میپسندد، برچسب رومانتیک به آن اثر میزند. من تاریخ موسیقی را بصورت یک درختی میبینم که از دوره باستان به تدریج ریشههای این درخت شکل گرفته و هرکدام از شاخهها، موسیقیهای بومی و محلی را شامل میشود. ریشههای مختلف درخت به یکدیگر متصل شده و به تدریج تنه تنومند درخت را شکل میدهند که من به تاریخ موسیقی از دوره قرون وسطا در اروپا ارجاع میدهم که به مراتب بحث خِرد و اندیشه محوری در موسیقی مطرح میشود.
او ادامه داد: وقتی به دوره کلاسیک میرسیم، تنه درخت بسیار فشرده، محکم و قوی به نظر میرسد، درواقع دورهای است که فرم گرا بوده و با فرمهای مشخصی، قطعات ساخته میشوند. درحقیقت آهنگساز خود را ملزم به تبعیت از اینگونه فرمها میکند. در برهه تاریخی دیگر، تنه درخت مجدد شامل شاخههایی میشود که در قرن نوزدهم و بیستم رشد کرده و به شاخههای متعددی تبدیل میشود.
علی احمدیفر همچنین با اشاره به اینکه در موسیقی مدرن، تضادهای بسیاری وجود دارد گفت: موسیقی معاصر در دوره معاصر به اینصورت است که آهنگساز با توجه به خصوصیات موسیقی امروز به نقطهای میرسد که شبیه کسی نیست. بدین معنا که دوره سبک گرایی به سر آمده و چند وجهی بودن در دوره باستان به شکل دیگری نمایان میشود. تفاوت چند وجهی بودن این دوره با دوره باستان درواقع اندیشمند بودن آن است و از ناحیه اندیشه، این موضوع ظاهر میشود. رویدادهایی در تفکر یکسویه نگری و نخبه گزینی به وجود میآید که هنرمند بایستی خود را در آثار بیابد. هنرمند بایستی تمامیت تاریخ موسیقی را شناخته و بر تمامی تکنیکهای مختلف موسیقی واقف باشد که بتواند با تفکر، تکنیک و منشهای از پیش تعیین شده، آهنگسازی کند. پیرو گفته دکتر ظلی، میتوان با تکنیکها و ابزارهای موجود به راحتی موسیقی آتونال ساخت، فوگ ساخت، سونات ساخت، درواقع کاری که در مدارس موسیقی انجام میشود اما در نهایت هنرمند بایستی اثر انگشت خود را بدست آورد.