در نشست بررسی خشونت و رسانه مطرح شد:
بایکوت چهرههای محبوب سیاسی در رسانه ملی

نشست بررسی خشونت و رسانهها با حضور اساتید ارتباطات و روزنامهنگاری برگزار شد.
به گزارش ایلنا، محمد سلطانیفر (مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) در این نشست درباره چرایی خشونت رسانهها به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: خشونت عامل بیقانونی و عدم شفافیت قانون است. وجود قانون خشن علیه رسانهها نیز یکی دیگر از دلایل خشونت است. یک قانون ناعادلانه خود معادل بیقانونی است. ذات محیطهای رسانهای خشونت است و سه ارزش خبری مانند اعجاب، استثناء و برخورد به آن برمیگردد.
مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عادیشدن خشونت در اثر این ارزشهای خبری اشاره کرد و گفت: وقتی سربریدن توسط گروهک داعش در رسانهها بازتاب داده میشود، قبح سربریدن در کشور کاهش مییابد. چرا باید صفحه اول رسانه تصویر کشتهشدن یک طفل در فلسطین و.. باشد؟
وی یکی دیگر از دلایل خشونت رسانه را افشاگری و جاذبههای آن دانست و گفت: وقتی یک روزنامهنگار وارد افشاگری میشود، یعنی پا در عرصههای غیرمرسوم میگذارد و این برایش جاذبه دارد. رسانهها هم مولد خشونت هستند و هم مورد خشونت قرار میگیرند.
سلطانیفر در ادامه به روشهای خشونت اشاره کرد و گفت: برخی از قوانین تند و خشن، روشهای شبهقانونی نظیر بخشنامهها، تهدید، اعمال سانسور یا خودسانسوری، تصمیم و تهدید به قطع یارانهها و از این قبیل، گروههای ذینفوذ مانند احزاب، نهادها و NGO ها در حوزه رسانهها برای اعمال خشونت وجو دارد.
مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حساسیت دولتها را از جلوههای خشونت علیه رسانهها دانست و اظهار داشت: ادبیات خشونتآمیز بهویژه در حوزه سیاسی و فرهنگی رسانهها، اعمال فشارهای مختلف بر رسانه، عدم رعایت حقوق اولیه خبرنگاران و روزنامهنگاران و خطرات مالی و جانی متوجه اصحاب رسانه بهویژه در شرایط ناآرامی و جنگها از مصادیق دیگر جلوههای خشونت است.
محمدامین قانعیراد، جامعه شناس در ادامه این نشست ضریب نفوذ و انتظار از رسانهها را بر حسب دو مقیاس عامگرایی و خاصگرایی دانست و گفت: رابطه رسانه و خشونت با توجه به تنوع وظایف و نقشهای رسانهها مورد داوری قرار میگیرد. در یک طبقهبندی کلی با کمی تسامح میتوان دو کارکرد دانشی و فرهنگی رسانهها را از یکدیگر تفکیک کرد. منظور از کارکرد دانشی بیان اخبار، اطلاعرسانی و آموزش، بیان تنوعات فکری و اجتماعی، استدلال و آموزش است و کارکرد فرهنگی نیز به برنامههای سرگرمی و اوقات فرهنگی در رسانهها بازمیگردد.
رییس انجمن جامعهشناسی ایران ادامه داد: رسانههایی که با اهداف خاص فرهنگی، اقتصادی و سیاسی راهاندازی میشوند نیز باید یک رویکرد فراگیر، همهجانبه و نسبتاً بیطرفانه در ایفای نقش دانشی خود داشته باشند. در بسیاری از موارد آنها حتی نباید در تحلیل و تفسیر رخدادها بهطور قاطع و یکجانبه داوری و قضاوت کنند، بلکه باید برای شعور و بلوغ فکری مخاطبین خود احترام قائل شوند و قضاوت نهایی را به آنان بسپارند.
وی افزود: ممکن است رسانهها به دلیل تسلط حلقهها و گروههای آشکار و پنهان و نفوذ باندهای قدرتسالار و ثروتسالار نتوانند با رویکرد ژورنالیسم حرفهای و ایجاد تعادل نسبی بین نقشهای عام و خاص خود، استقلال نسبی خود را در انجام کارکردهای دانشی خود حفظ کنند.
قانعی راد با انتقاد از رویکرد رسانه ملی، این رسانه را در بازتولید خشونت در جامعه مؤثر دانست و گفت: رسانه ملی چهرههای محبوب سیاسی را بایکوت کرده و مروج دیدگاههایی شده است که در جامعه طرفداران بسیار کمی دارد.
ژاله فرامرزیان، دبیرکل انجمن روزنامهنگاران زن ایران یکی از سخنرانان دیگر این نشست در خصوص چالشهای خشونتزا برای زنان گفت: با توجه به روحیات زنان، مصادیق خشونت بر آنها متمرکزتر، متنوعتر و آثار آن مخربتر است. ایجاد فضای فکری مناسبت در جامعه در جهت به رسمیتشناختن هویت مستقل برای زنان، بزرگترین رسالت رسانه است. عدم توجه به این اصل موجب بروز خشونتهای متعدد در فضاهای گوناگون ازجمله رسانه میگردد. سه درصد از 45 درصد زنان فعال در رسانه، مدیریت رسانه را برعهده دارند.
وی ادامه داد: عواطف و احساسات، مأمن اصلی هنر است که با توجه به ذات وطبیعت زن، میتواند در وجود او متبلور شود. حدود 45 درصد زنان از فعالان رسانه هستند؛ درحالیکه کمتر از 3 درصد آنها در سطوح مدیریت رسانه قرار دارند که این میزان در ایران نیز کمتر است. مدیریت رسانهای حاکم بر جامعه هیچ شباهتی با تساوی حقوق زن و مرد ندارد. مدیریت و تصمیمگیریها براساس رویکرد مردانه است.
فرامرزیان گفت: به رسمیتنشناختن هویت مستقل زن تصویر نامناسبی از زن ارائه و ترویج میدهد که این خود باعث مبنای تفکر جامعه میشود. زنان در ارائه این تصاویر کمترین نقش را دارند؛ چراکه نظام مدیریت و تصویرسازی رسانه مردانه است. نادیدهگرفتن تواناییهای زنان موجب بروز خشونت روحی و روانی میگردد.
دبیرکل انجمن روزنامهنگاران زن ایران ادامه داد: اهمیت تصویر زن و به نمایشگذاردن جلوههای ظاهری زنان موجب خشونت درباره زنان میشود. زنان قربانیان اصلی ترویج رفتار و اخبار خشونت زا توسط رسانهها هستند. استفاده تبلیغاتی از زنان در مجلات، نقشهای مکمل در رسانههای تصویری، تشدید و اغراق احساسات آنها، مصلحتاندیشی و کوتاهآمدن آنها، نمادهای متنوعی از خشونت علیه زنان در رسانه را به تصویر میکشد.
وی؛ سواد رسانهای را بسیار مهم دانست و گفت: با درک و شناخت خصوصیات ارزشمند زنان میتوان از آن در برونرفت جامعه در مصادیق خشونت و کاهش آن استفاده کرد. شبکهای فکرکردن و تقاضا براساس نگاههای زیباییشناختانه میتواند فضای زنان را مثبتاندیش و صلحانگارانه نشان دهد.
در این نشست همچنین محمد فرقانی؛ استاد علوم ارتباطات نیز به بیان رابطه خشونت و رسانه و مصادیق خشونت ورزی در رسانهها پرداخت. وی از رسانهها خواست مروج صلح طلبی در جوامع باشند.
مینو بدیعی؛ روزنامهنگار نیز با بیان اینکه درعصری زندگی میکنیم که رسانهها، اساسیترین نقش را در زیربناییترین مسائل اجتماعی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی و حتی روانشناسی فردی انسانها دارند، گفت: خشونت که یکی ازمشکلات چالش برانگیز و تخریبگرانسان امروز است که عنوان پست مدرنیست را برای خود برگزیده است، انسانی که از مدرنیسم یا به عبارت دیگر تجددگرایی عصر صنعتی عبور کرده و به دورانی گام نهاده است که دیگر اصول و روش و نظام زندگی تجددگرایانه خود را درعرصههای مختلف حیات اجتماعی خویش قبول ندارد.
وی افزود: انسان عصر فراصنعتی درحقیقت انسان سرگشتهای است که با دورانداختن همه مفاهیم و آرمانهای ایدئولوژیک قرنهای هجدهم و نوزدهم و حتی قرن بیستم در دهه دوم قرن بیست ویکم، رسانه و درحقیقت ابزارها و وسائل نوین الکترونیکی ارتباطات اجتماعی نظیر شبکههای مجازی را بهعنوان تابوهای عصر فرض میکند و حتی گاهی فرمان خشونت و کینهتوزی را نیز از رسانه میگیرد.
بدیعی تصریح کرد: بدون تردید عوامل اصلی خشونت درهمه دنیا مشکلات زیربنایی اقتصادی- اجتماعی ووجود میلیتاریسم (نظامیگری)، نئوکلینانیسم(استعمارگری نوین) ومساله جهانی سازی همه مشکلات بشری تحتعنوان گلوبالیسم یا جهان بارگی نئوامپریالیستی است. وجود فقر بسیار گسترده در تمام جهان به ویژه قارههای پهناورآفریقا، آسیا وآمریکای لاتین ازجمله زیربناییترین مسائل بشری است که این فقر با ثروت بیکران و بیرویه سلطهگران جهانی درهمه عرصههای قدرت به توجیه برتری و فناوری انسان ساختارشکن و سیریناپذیری میپردازد که ابزارهای اصلیاش همانا برای توجیه بیعدالتی، نبود آزادی، فقر گسترده و دامنگیر و نظام غیرعادلانه اقتصادی-اجتماعی در دنیا، مثلاً فنآوری و پیشرفت تکنولوژی است اما در سایه این تهاجم غیرانسانی خویش به ابزارهای گوناگون سرکوب و خشونت دست میزند.
وی با بیان اینکه خشونت با جنگافروزی و برافروختن نفاقها و دشمنیهای دامنگیر و گسترده درسراسر جهان توسعه و گسترش پیدا میکند، اظهار کرد: انسان دراصطلاح پست مدرن با ابزاررسانه هم به گسترش خشونت درهمه جای دنیا دامن میزند.
این روزنامهنگار تاکید کرد: رسانهها درعصر ارتباطات و جامعه شبکهای بزرگترین نقش را درفراگیر کردن خشونت در تمام جهان دارند. کوچکترین خشونتها در دنیا این روزها به دست رسانههای مختلف درتمام جهان بزرگنمایی شده یا گاه عین واقعیت ارائه میشود و درحقیقت میتوان گفت نظام غیرعادلانه اجتماعی-اقتصادی دنیا برطبل خشونت دردرجه اول میکوبد و در درجه دوم این رسانهها هستند که به مدد این خشونت میآیند وآن را پیش از پیش گسترش میدهند.
به گفته بدیعی؛ زمانی رسانهها میتوانند در ارتباط با مقوله صلح و دوستی و گسترش آزادی در تمام جهان، حرفهای بنیادی برای گفتن داشته باشند که این رسانهها از سیطره قدرتهای اهریمنی طالب خشونت و نظامیگری و جنگافروزی و حکومتهای مدافع تروریسم و کشتار در دنیا رها شوند.