خبرگزاری کار ایران

مارگارت اتوود و ایستادگی در برابر ترامپ با کتاب خاطراتش؛

در ترسناک‌ترین دوران به سرمی‌بریم

در ترسناک‌ترین دوران به سرمی‌بریم

اتوود زنی است دلبسته محیط زیست، اما این روزها بیش از آن‌که نگران مسافت پرواز و ردپای کربن باشد، دل‌مشغول تحریم هر چیزی است که از آن سوی مرز، از آمریکا می‌آید.

به گزارش خبرنگار ایلنا به نقل از گاردین، در سن ۸۶ سالگی او پیشگو و قدیس ادبیات است و ملکه مقاومت کانادایی. این نویسنده در برابر این جهان پادآرمان‌شهری امروز چه داوری‌ای دارد؟ 

مارگارت اتوود در حال نگارش خاطرات زندگی‌اش است، کتابی که همواره از نگارشش سرباز می‌زد. او با قلبی که به باتری متصل شده و قهوه بدون کافئین  همچنان خستگی‌ناپذیر می‌نویسد. 

مارگارت اتوود در حال خرید خاروبار از سوپرمارکت محلی در تورنتو است و خریدش طولانی شده است. علت این تاخیر، این نیست که نویسنده سرگذشت ندیمه ۸۶ساله شده است، بلکه مبدا و خواستگاه تک تک اقلامی که در چرخ خریدش می‌گذارد را بررسی می‌کند: پرتقال‌های ساتسومای کالیفرنیا حذف می‌شوند؛ سیب‌زمینی‌های کانادا جایگزینشان می‌شوند. 

اتوود زنی است دلبسته محیط زیست، اما این روزها بیش از آن‌که نگران مسافت پرواز و ردپای کربن باشد، دل‌مشغول تحریم هر چیزی است که از آن سوی مرز، از آمریکا می‌آید. با حالتی جنگجویانه در راهروی میوه و سبزی می‌ایستد و با صدایی بلند می‌گوید: «آرنج‌ها بالا!» 

بعد از اینکه به آشپزخانه‌اش برگشتیم، به من آیتم کوتاه ویدئویی با حضور نخست‌وزیر کانادا، مارک کارنی، و کمدین مایک مایرز در لباس تیم ملی هاکی، برای توضیح معنای «آرنج‌ها بالا» نشان می‌دهد؛ حرکتی که به نماد تازه‌ای از مقاومت کانادایی تبدیل شده است. 

او در واکنش به طرح‌های پیشنهادی رئیس‌جمهور ترامپ برای تبدیل کانادا به پنجاه‌ویکمین ایالت آمریکا می‌گوید: آن‌ها عصبانی‌اند، خشمگینند. ما ارتش چندان بزرگی نداریم، آن‌ها می‌توانند به راحتی به ما حمله کنند. اما بعید می‌دانم چنین کاری کنند. آیا می‌دانند حمله به کشور مهمان‌نوازی همچون کانادا چه عواقبی برایشان خواهد داشت؟ این کار شوخی بردار نیست. 

پیش از هرچیز ترامپ ناچار است با اتوود مواجه شود. 

اتوود  درباره ناشرانش می‌گوید: فکر کنم نگرانند که قبل از اتمام کتاب، بمیرم. ناشرانش همه کاری می‌کنند که او بیش از حد خود را خسته نکند، اما غیرممکن است. 

کتابی که در حال نگارش آن است، کتاب خاطراتش است؛ این کتاب با عنوان کتاب زندگی‌ها، اثری حجیم در ۶۲۴ صفحه است. اتوود درباره این کتاب می‌گوید: خاطره‌نویسی یعنی آنچه را که به یاد می‌آوری؛ و آنچه معمولاً به یاد می‌ماند، فاجعه‌ها و کارهای احمقانه است. 

اتوود از سال ۱۹۶۱ تاکنون، به‌طور میانگین هر سال یک کتاب منتشر کرده؛ از جمله رمان‌های محبوب چشم گربه، عروس دزد، نام مستعار گریس، آدم‌کش کور، سه‌گانه مداَدَم، و دو اثر کلاسیک و شناخته‌شده‌اش سرگذشت ندیمه و دنباله‌اش وصیت‌ها. 

او در تمام قالب‌های ادبی قلم زده است — شعر، مقاله، رمان گرافیکی، حتی نوشتن لیبرتوی اپرا — جز زندگی‌نامه، چراکه همواره تاکید می‌کرده است علاقه‌ای به نوشتن درباره خودش ندارد. 

او می‌گوید: من رمان‌نویسی کهنه‌کارم؛ هر چه در رمان‌هایم هست از تماشای جهان پیرامون آمده است. گمان نمی‌کنم روان درونی چندان پیچیده‌ای داشته باشم.»

می‌گوید: «در دوران شیوع روان‌نژندی، وقتی همه انگار موظف بودند پیش روان‌کاو بروند، حس می‌کردم از قافله عقب مانده‌ام. یک‌بار رفتم تراپی؛ روان‌کاو ازم خسته شد، هیچ چیز جالبی برای گفتن نداشتم.» 

او سرانجام با نوشتن کتاب جدیدش موافقت کرد، به این شرط که زندگی‌نامه نباشد، بلکه همان‌طور که در زیرعنوان آمده، «نوعی خاطره‌نگاری» باشد. 

می‌گوید: خاطره‌نگاری یعنی آنچه را که به یاد می‌آوری. و آنچه بیشتر در ذهن می‌ماند، فاجعه‌ها و حماقت‌هاست. 

کتاب با همان نثر صمیمی و بی‌تعارفی نوشته شده که مقالات اتوود دارند و با گام‌هایی استوار از میان دهه‌ها عبور می‌کند: دوران رکود بزرگ، جنگ جهانی دوم، مک‌کارتیسم، ترور کندی، یازده سپتامبر، جنگ عراق، ترامپیسم و همه‌گیری کرونا، همگی در آن حضوری دارند. 

اما این اثر، روایت او از تحولات جهانی یا دغدغه‌های همیشگی‌اش – حقوق زنان، محیط زیست، آزادی بیان و ادبیات – نیست. آن‌ها را پیش‌تر در مجموعه‌مقاله‌هایش با عنوان پرسش‌های سوزان (منتشرشده در سال ۲۰۲۲) گفته بود؛ اثری قطور که کتاب زندگی‌ها را می‌توان دنباله‌ی شخصی‌تر و همراه آن دانست. 

در اینجا، رمان‌ها داستان پیدایش خود را پیدا می‌کنند، بدهی‌ها پرداخت می‌شوند و حساب‌های قدیمی صاف: پسران دانشگاهی که نوشیدنی‌اش را داروی خواب‌آور زدند؛ نویسنده‌ای که او را در قالب یک اختاپوس آدم‌کش تصویر کرد (می‌دانم کی هستی، یا بودی، مرد محترم!)؛ و خبرنگار روزنامه گلوب که نوشت آشپزخانه‌اش دلگیر است – و بدتر از آن. 

می‌گوید: بیشترشان مرده‌اند. سپس با لبخندی اضافه می‌کند: اما درباره زنده‌ها، حقیقت همیشه بهترین دفاع است. 

می‌پرسم آیا نوشتنش به اندازه‌ی خواندنش لذت‌بخش بود؟ 

می‌گوید: بخشی از آن سرگرم‌کننده بود، اما آن بخش‌هایی که در آن مردم می‌میرند، نه.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز