خبرگزاری کار ایران

نشست نقد فیلم «تابستانی که برف آمد» در سینما اندیشه؛

فیلمی درباره بایدها و نبایدها در موضوع فرزندخواندگی

فیلمی درباره بایدها و نبایدها در موضوع فرزندخواندگی

فیلم سینمایی «تابستانی که برف آمد» با حضور مریم بحرالعلومی ،تهیه‌کننده، رضا اخلاقی‌راد، امین ایمانی، بازیگر، زهرا مشتاق و محسن سلیمانی فاخر، منتقد، در فرهنگسرای اندیشه اکران و نقد و بررسی شد.

به گزارش ایلنا، زهرا مشتاق، نویسنده و منتقد سینما، درباره‌ی این فیلم گفت:«فیلم در سرما، تاریکی و کشمکش می‌گذرد. تابستانی که برف آمد اثری اجتماعی است و گویی در سینمای هنر و تجربه، فیلمسازان فرصت بیشتری برای تأمل و داستان‌گویی با طمأنینه دارند.»

وی با اشاره به روابط انسانی در فیلم افزود:«پدر در فیلم، مردی اهل زندگی است که با زنان رابطه‌ای سالم دارد، اما داستان بر سوءتفاهم‌های زناشویی استوار است. گویی آدم‌ها به جای یکدیگر فکر و تصمیم می‌گیرند. اینجاست که گفت‌وگو می‌تواند راه‌حل باشد و سوءتفاهم‌ها را از میان بردارد.»

تاکید بر فروپاشی خانواده در تاریکی

مشتاق ادامه داد:«تقریباً تمام فیلم در تاریکی می‌گذرد. خست در استفاده از نور، تأکیدی است بر شرایط اسفبار خانواده‌ای در آستانه‌ی فروپاشی. نبود نور و بازی با سایه‌ها و روشنایی اندک آباژور، مخاطب را با غم و اضطرابی که در چهره‌ی شخصیت‌هاست، همراه می‌کند.»

به گفته‌ی او، فیلم درباره‌ی بشر و مصائب انسانی است و از این منظر ارزشمند، اما چگونگی روایت آن اهمیت دوچندان دارد. او افزود:«فیلم در ساختار تجربه‌گرا قرار می‌گیرد و می‌تواند تمرینی برای سینمای اجتماعی جدی‌تر باشد. با این حال، گاه کلیشه‌ی “هنری بودن” بر فیلمنامه غلبه دارد و قصه از سادگی و سرراستی لازم فاصله می‌گیرد.»

فرزندخواندگی و ناگفته‌های عرف

رضا اخلاقی‌راد، بازیگر نقش پدر، درباره‌ی چالش‌های ایفای نقش خود گفت:«قصه ما درباره‌ی بایدها و نبایدهایی است که در موضوع فرزندخواندگی وجود دارد؛ مسائلی که عرف اجازه‌ی طرح مستقیم آن‌ها را نمی‌دهد. به همین دلیل فیلمنامه دچار حذف و تعدیل‌هایی شد.»

او افزود:«من تجربه‌ی پدر بودن را نداشتم، اساسا به تجربه زیسته نقش خیلی معتقد نیستم، اینکه باید داشته های نقش را در میدان یافت. معتقدم  نقش باید کشف شود تا نقطه‌ی ثقلش پیدا شود.»

اخلاقی‌راد با اشاره به هم‌زمانی درگذشت دو کارگردان بزرگ گفت:«امروز روز تلخی است برای سینما؛ نه فقط به‌خاطر فقدان ناصر تقوایی، بلکه چون این ترازدی مدام تکرار می‌شود — همان‌گونه که سالگرد داریوش مهرجویی نیز هست. دردها انگار پایان ندارند.»

فیلم درباره‌ی ناتوانی در گفت‌وگوست

مریم بحرالعلومی، تهیه‌کننده‌ی فیلم، گفت:«جنس سینمای تابستانی که برف آمد از علایق من است. همانند آثار خودم، فیلم به روابط انسانی و خلأ گفت‌وگو می‌پردازد. لختی ابتدایی فیلم، بازتاب لختی و ناتوانی خانواده در گفت‌وگوست. مهم‌ترین مسئله‌ی فیلم، همین ناتوانی است؛ اما ما سعی کردیم سرمای میان آدم‌ها را با امید پایان دهیم.»

او درباره‌ی تغییرات فیلمنامه توضیح داد:«در نسخه‌ی اولیه، تمرکز بر چالش‌های سرپرستی کودکان بی‌سرپرست بود؛ اما با توجه به ممیزی‌ها، تمرکز نهایی بر رابطه‌ی زوج قرار گرفت. با این حال، فیلم به آگاهی‌بخشی درباره‌ی این موضوع وفادار ماند. مثلاً زوج‌هایی که سرپرستی می‌پذیرند، نمی‌توانند پیش از ۱۸ سالگی فرزند از هم جدا شوند — و همین موضوع می‌تواند عامل ترس و پنهان‌کاری در خانواده‌ها باشد.»

وی با اشاره به اینکه در فرزندخواندگی فقط خود حرکت تبلیغ  می شود اما چگونگی و چالش هایش عنوان نمی شود گفت: فیلمنامه ابتدایی دغدغه کودکان بی سرپرست را داشت و چالش و موانع هایی را مطرح می کرد اما با توجه به ممیزی ها تمرکز اصلی بر روابط  زوجین استوار شد .

عنوان فیلم در واقع خلاصه‌ی فلسفه‌ی آن است

محسن سلیمانی فاخر، منتقد فیلم، در تحلیل خود گفت:«از همان دقایق نخست، حسی از سرما در دل گرمای خانواده جاری است؛ گویی عنوان فیلم خود نوعی هشدار است. ما با جهانی روبه‌رو هستیم که در آن گرما نه نشانه‌ی حیات، بلکه نشانه‌ی خستگی و نقصان است.»

او افزود:«فیلم می‌خواهد به مسئله‌ی سرپرستی کودکان بی‌سرپرست بپردازد، اما تمرکز آن به سوی روابط زوجین سوق پیدا می‌کند. عنوان فیلم در واقع خلاصه‌ی فلسفه‌ی آن است، در سکوت و ریاضت بصری‌اش، نشان می‌دهد که چگونه تصورات خام و کژفهمی‌های انسانی، آرام‌آرام ستون‌های عاطفی خانواده را می‌فرساید.»

سلیمانی فاخر تأکید کرد:«فیلم در طرح مسئله‌ی اجتماعی خود قابل تقدیر است، اما برخی حوادث، بیشتر به تصادف پیش می‌روند. قوس شخصیتی پدر چندان باورپذیر نیست و فیلم در نقطه‌ی آغاز متوقف می‌ماند. کاستن از مقدمه و پرداختن بیشتر به چالش‌های میانی می‌توانست به عمق روایت بیفزاید.»

فیلم درباره‌ی عشق است

امین ایمانی، بازیگر فیلم، گفت:«بیشتر آثاری که درباره‌ی پدر و عشق او به فرزند ساخته شده‌اند، بر طبقه‌ی متوسط و مسائل مالی تمرکز دارند. اما تابستانی که برف آمد از این دغدغه‌ها فاصله می‌گیرد و درباره‌ی عشق متقابل میان پدر، مادر و فرزند است.»

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز