تورج اصلانی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
نگرش فیلمساز میتواند یک امتیاز باشد اما تنها دلیل جایزه گرفتن نیست/ سینمای زیرزمینی از زمان دستهبندی فیلمسازان به خودی و غیرخودی شکل گرفت

تورج اصلانی بر این عقیده است که نمیتوان اندیشه و نگرش فیلمساز را در مورد توجه قرار گرفتن اثرش نادیده گرفت اما هیچ جشنواره معتبری در دنیا صرفاً به دلیل اندیشه و نگرش متفاوت یک فیلمساز به او جایزه نمیدهد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، درباره حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارههای معتبر جهانی و بعضاً موفقیت این آثار همواره نگرشهای ضد و نقیضی وجود داشته، برخی آن را یک موفقیت برای سینمای ایران و نشانهای از قدرت و جهانی بودن این سینما میدانند و برخی همواره بر این عقیدهاند که هر حضور در جشنوارههای جهانی و استقبال این رویدادها از آثار ایرانی برآمده از یک نگاه سیاسی غربی نسبت به کشور ما است.
برگزاری آخرین دوره جشنواره فیلم کن و حضور دو فیلم ایرانی در این رویداد و کسب نخل طلای کن برای فیلم جعفر پناهی دوباره این بحث را در جامعه رسانهای به موضوعی مهم تبدیل کرده که تقریباً میتوان نظرات موجود را در همین دو دسته قرار داد.
تورج اصلانی به عنوان یکی از سینماگرانی که سالها در حوزه کارگردانی و فیلمبرداری در سینمای ایران فعالیت داشته و سابقه حضور در جشنوارههای مختلفی را در کارنامه خود دارد، درباره این مسئله و نقش موضوع فیلم و نگرش فیلمساز نسبت به موضوع و همچنین کیفیت اثر نظرات متفاوتی دارد و بر این عقیده است که نگرش و نگاه فیلمساز قطعاً یکی از عوامل مهم درباره قضاوت اثر است اما عوامل دیگری هم در انتخاب فیلم توسط جشنوارهها مطرح است و نباید دلیل موفقیت آثار ایرانی را صرفاً موضوع جنجالی اثر دانست.
در ادامه درباره حضور سینمای ایرانی در جشنوارههای جهانی، سینمای زیرزمینی و شرایط فیلمسازی روز با تورج اصلانی گفتوگویی داشتیم که مشروح آن را میخوانید:
امسال دو فیلم از سینماگران ایرانی در مهمترین جشنواره سینمایی دنیا حضور داشتند که در نهایت فیلم «یک تصادف ساده» موفق به کسب نخل طلای کن شد و البته حضور فیلم «زن و بچه» هم از سینمای رسمی در جشنواره کن اتفاق تازهای بود که پس از چند سال که گفته میشد این سینما در تحریم جشنوارههای معتبر جهانی قرار گرفته، اتفاق تازهای است. تحلیل شما از اتفاقات جشنواره کن ۲۰۲۵ برای سینمای ایران چیست؟
در ابتدا به سینمای ایران تبریک میگویم که میتواند فیلمهای متنوعی تولید کند که قابلیت حضور در فستیوالهای معتبر جهانی را دارند؛ اینکه سینمای ایران بتواند در این فستیوالها یکی از جدیترین مدعیان باشد اتفاقی مهم است.
با توجه به اینکه سینمای ایران در محافل مهم جهانی مثل جشنواره کن میدرخشد و امسال با دو فیلم در این رویداد حاضر شد که یکی از این آثار نخل طلا را از آن خود کرد نشان از قدرت این سینما دارد و توقع این است که تأثیر این جایزه در داخل کشور فراهم کردن امکان نمایش همه آثار تولید شده توسط سینماگران باشد و اگر این اتفاق رخ دهد میتوان به بالندگی این سینما بیشتر امیدوار بود.
فیلمسازان معتبر ایرانی در دنیا مورد توجه هستند و در کشورمان باید مثل همه جای دنیا فرصتی فراهم شود که این فیلمسازان امکان نمایش آثار خود را داشته باشند.
به نظر شما در مدیریت فرهنگی کشور این نگرش میتواند وجود داشته باشد که آثار فیلمسازانی چون جعفر پناهی در سینماها اکران شود؟
این توقعی است که در جامعه وجود دارد و مطالبهای نیست که فقط ما سینماگران آن را مطرح کنیم. قطعاً برای قشری از مردم هیجانانگیز است که فیلم ایرانی برنده نخل طلای کن را در سینماها ببینند. خوشبختانه فیلم آقای روستایی امکان اکران دارد و به نظر میرسد که در ماههای آینده اکران خواهد شد. به نظر من مدیریت فرهنگی با اکران فیلم آقای پناهی میتواند نگرش خود نسبت به تغییرات فرهنگی را نشان دهد و مهم است که فیلمهای فیلمسازان ایرانی به خصوص آثار موفق با دیده شدن در سینماها مورد قضاوت مردم قرار بگیرند و مردم با استقبال یا عدم استقبال این آثار نشان دهند که در وضعیت اکران فیلمهای متنوع چه آثاری را انتخاب میکنند. امروز همه انسانهای دنیا نسبت به موضوعات اجتماعی آگاه هستند و با نمایش ندادن یک فیلم نمیتوان جلوی نگاهها و نگرشهای متنوع را گرفت.
چرا صرفاً فیلمهای اجتماعی از سینمای ایران امکان حضور در جشنوارههای جهانی را دارند؟
معمولاً فیلمهای اجتماعی در همه جای دنیا فیلمهایی هستند که مورد توجه جشنوارهها قرار میگیرند و با توجه به گسترش مدیاها و شبکههای اجتماعی و ارتباط نزدیک مردم دنیا با هم، میتوان گفت که مردم در اقصی نقاط جهان با واقعیتهای اجتماعی در جوامع مختلف آشنا هستند و میتوانند درباره راستی یا ناراستی روایتها قضاوت کنند و نمیتوان با اکران نکردن یک فیلم این تصور را داشت که آن فیلم دیده نمیشود یا مطالبی که روایت کرده مورد قضاوت قرار نمیگیرند.
ملاکهایی که برای سنجش یک فیلم در نظر گرفته میشوند مربوط به ابعاد تکنیکی، موضوعی و... میشود و هر دو فیلمی که از دو مسیر مختلف امسال به جشنواره کن راه پیدا کردند تولیدات فیلمسازان ایرانی و دوستان و همکاران ما هستند و برای ما موفقیت هر یک از همکارانمان خوشحالکننده است. من به فضایی که پیش آمده و نشاندهنده یک نوع دو دستگی است اعتقاد ندارم، ما سینماگران و همه سینمادوستان باید باهوش باشیم و از این دودستگیها بپرهیزیم. من به شخصه فیلمسازی مستقل هستم و هیچ اعتقادی به پروانه ساخت ندارم اما هر کس برای ساخت فیلم یک روشی دارد و ما به عنوان مخاطب باید به این مسئله بپردازیم که نوع پردازش فیلمساز به موضوعات و انسانهایی که خلق کرده چقدر با واقعیت تطبیق دارد یا از واقعیت دور است؛ به نظر من مهمتر از هر چیز همین مسئله است.
بسیاری بر این عقیدهاند که موفقیت جعفر پناهی در جشنواره فیلم کن برآمده از نگاهی سیاسی است و هیچ ارتباطی با قابلیت و کیفیت هنری اثر ندارد. آیا صرفاً دیدگاه فیلمساز ایرانی است که در چنین جشنوارههایی عامل موفقیت او است؟
من به این نگرش که جشنوارههای جهانی به طور مطلق فقط به دیدگاه فیلمساز توجه دارند و اگر فیلمساز ایرانی نگاه سیاسی خاصی داشته باشد پس حتماً موفق است، اعتقادی ندارم اما طبیعتاً زاویه دید، دید متفاوت و به طور کل نگرش فیلمساز یک امتیاز به حساب میآید و این تنها مربوط به سینما نیست بلکه در هنر موسیقی، تئاتر و ادبیات هم نگرش هنرمند مهم است و نگاه کردن از دریچه متفاوت میتواند یک امتیاز باشد ولی اگر ما جایزه گرفتن یک فیلم را فقط برای موضوع اثر آن هنرمند بدانیم به هیچوجه قضاوتمان درست و منطقی نیست. من هم فیلمساز هستم و هم در جشنوارههای داخلی و خارجی در موقعیت داوری قرار گرفتم و باید بگویم که متر و معیار داوری این نیست که داوران به دنبال یک موضوع خاص و پرداخت تند بگردند و به آن جایزه بدهند؛ جشنوارهها شکل ژورنالیستی ندارند که به خبرهای جنجالی جایزه بدهند بلکه به فیلم و سینما جایزه میدهند ولی نمیتوان اندیشه و نگاه فیلمساز را در دیده شدن اثرش بیتأثیر دانست.
همانطور که گفتم قطعاً نوع نگاه فیلمساز و زاویه نگاهش به مسئله مطرح شده حائز اهمیت است، اینکه فیلمساز بتواند درباره موضوع مطرح شده در اثرش پرسش ایجاد کند و مخاطبش را به چالش بکشد قطعاً اثرش حاوی یک امتیاز ویژه میشود اما منصفانه نیست که آثار ایرانی موفق در رویدادهای جهانی را محکوم به این کنیم که صرفاً به خاطر نگاه سیاسی فیلمسازش موفق بوده و هیچ کیفیتی نداشتهاند.
نکته دیگر این است که ما باید درباره کیفیت فیلم سینمایی هم به یک تعریف برسیم، وقتی از کیفیت صحبت میکنیم آیا منظورمان کیفیت تصویر است، اگر منظورمان از کیفیت همین مسئله است که این فیلمسازان از همان دوربینی استفاده کردهاند که دیگر فیلمسازان استفاده میکنند، اگر منظورمان از کیفیت متر و معیارهای تئوریک ژانر و سینماست، بهتر است ابتدا فیلم را ببینیم و بعد قضاوتش کنیم.
هوشیاری فیلمساز در انتخاب موضوعات اجتماعی و از منظر دیگری نگاه کردن به مسائل میتواند مورد توجه قرار بگیرد اما این یک امتیاز برای فیلمساز است و همه آن چیزی که او را میتواند به موفقیت برساند، نیست.
موفقیت فیلم جعفر پناهی چه تأثیری بر آینده سینمای زیرزمینی ایران خواهد داشت؟
قطعاً این موفقیت در آینده سینمای زیرزمینی بیتأثیر نیست. امروز راه و روشی در فیلمسازی به وجود آمده که شاید در دهههای گذشته چندان مورد استقبال قرار نمیگرفت. نهال سینمای زیرزمینی سالها پیش کاشته شده، از زمانی که فیلمسازان در کشور به دو دسته خودی و غیر خودی تقسیم شدند نطفه سینمای زیرزمینی شکل گرفت و تا امروز به این رشد و بالندگی رسید.
بسیاری از مجوزهایی که فیلمساز ایرانی مجبور به دریافت آنها است در هیچ جای دنیا مرسوم نیست، در هیچ جای دنیا فیلمسازها برای فعالیت حرفهای خود نیاز به مجوز ندارند، وقتی شما خود را به عنوان فیلمساز ثابت میکنید تهیهکنندهای در کنار شما قرار میگیرد که میتوانید با ابزار سینما قصه روایت کنید و بعد از ساخت فیلم ممکن است سینمادارها فیلم شما را پخش کنند یا اصلاً آن را کنار بگذارند که اگر فیلم اکران نشود دلیلش مخاطبپسند نبودن اثر است و سینمادارها به دلایل اقتصادی تمایل به اکرانش ندارند.
اگر فرصت فیلمسازی برای همه سینماگران و نگاههای مختلف وجود داشت به نظر من اصلاً سینمایی به نام سینمای زیرزمینی پدید نمیآمد. حالا که نطفه این سینما کاشته شده، فیلمسازانی در این مسیر به فعالیت حرفهای خود ادامه میدهند، و جالب است دو نخل طلایی که سینمای ایران کسب کرده هم به نوعی در همین مسیر به دست آمده و وقتی این جریان تا این حد موفق است که معتبرترین جایزه سینمایی جهان را از آن خود میکند، نمیتوان آن را نادیده گرفت و میوهدار شدن این درخت برای فیلمسازانی که از جریان رسمی رانده و طرد میشوند بسیار امیدوارکننده است و این جریان کمک میکند که فرصتی وجود داشته باشد تا فیلمسازان بتوانند با نگرش واقعی خودشان فیلم بسازند.
آیا این سینما میتواند در آینده به حیات خود ادامه دهد؟
قطعاً این سینما از بین نمیرود، شرایط فیلمسازی دیگر مثل قبل نیست، زمانی سینما انحصاری بود، دوربینهای سیوپنج میلیمتری در اختیار همه نبود و وارد کردن آنها هم از مجرایی دولتی صورت میگرفت اما امروز علاقهمندان به سینما میتوانند با دوربین گوشیهای موبایلشان فیلم بسازند. اگر نگاهی به تاریخ سینمای ایران داشته باشید حتی در سینمای پیش از انقلاب هم اعتبار این سینما از آثاری به دست آمده که دگرگونه نگاه میکردند.
امروز ابزار فیلمسازی در دست همه شهروندان است و همه میتوانند با ابزار سینما حرفشان را بزنند و این قابلیت فقط در اختیار فیلمسازان نیست و کاملاً همگانی است و اگر ما استعداد فیلمسازی داشته باشیم و قصه خوبی روایت کنیم، میتوانیم اثری خلق کنیم که مورد استقبال سینمای دنیا قرار بگیرد.
باید پذیرفت که سینما از انحصار خارج شده و به مدد تکنولوژی دیجیتال در اختیار عموم مردم قرار گرفته است. افراد بسیاری هستند که در رشته سینما تحصیل کردهاند، به این هنر تسلط پیدا کردهاند و از امکان فیلمسازی در جریان رسمی به دلیل پذیرفته نشدن ناامید هستند و دلگرمیشان فعالیت در جریان سینمای زیرزمینی است و میتوانند خود را در این مسیر محک بزنند. از طرفی نگرانیهایی که نسبت به سینما وجود دارد هم واقعی نیست، سینما نمیتواند اتفاق بزرگی در یک جامعه خلق کند، سینما امروز مثل رسانههای اجتماعی در دسترس عموم قرار دارد و همانطور که نمیشود این فضا را کاملاً تحت کنترل در آورد سینما نیز دیگر تحت کنترل هیچ سیستمی قرار نمیگیرد.
به نظر شما این امکان تا چه حد وجود دارد که مدیریت فرهنگی کشور نظارت بر تولید را کنار بگذارد و نهایتاً بر نمایش آثار نظارت کند؟
مدیریت فرهنگی باید باهوش باشد، وقتی یک کشور استعدادهای جوانی در سینمای خود دارد که میتوانند در جشنوارههای جهانی بدرخشند باید از این قابلیت استفاده کند.
موفقیت فیلم جعفر پناهی در جشنواره کن و توجه جریانهای فرهنگی و هنری جهان به سینمای ایران فرصتی را در اختیار حاکمیت قرار داده که میتواند با تمهیدی عاقلانه فضا را برای فعالیت همه سینماگران فراهم کند و اگر از این فرصت برای ایجاد چنین موقعیتی استفاده نکند، اطمینان داشته باشید که بازنده سینماگران نیستند چون آنها با استفاده از ابزارهای روز تکنولوژی میتوانند فیلم بسازند و نهایتاً اکران در سینماهای ایران را از دست بدهند اما درهای سینمای جهان به روی آنها باز است و کارشان را انجام میدهند و هر روز بیشتر از قبل از جریانهای رسمی فاصله میگیرند.