خبرگزاری کار ایران

نخستین شماره مجله چکامه رونمایی شد

صنعتی: وقتی نشریه‌ای منتشر نمی‌شود آسیبی به فرهنگ وارد می‌شود/ نشریات پلی هستند بین اهالی قلم و مردمان

صنعتی: وقتی نشریه‌ای منتشر نمی‌شود آسیبی به فرهنگ وارد می‌شود/ نشریات پلی هستند بین اهالی قلم و مردمان

نشست رونمایی از نخستین شماره فصلنامه چکامه با حضور محمد صنعتی، علی دهباشی، سیروس علی‌نژاد، پژمان موسوی و ساجده سلیمی برگزار شد.

به گزارش ایلنا، در نشست رونمایی از نخستین شماره فصلنامه چکامه، ساجده سلیمی (صاحب امتیاز و سردبیر فصلنامه چکامه) در خصوص شکل‌گیری این مجله گفت: ایده راه‌اندازی این مجله را دهباشی به من پیشنهاد داد. همیشه می‌گفت بعد از اینهمه کار در رسانه‌های مختلف بهتر است که خودت مجله‌ای راه‌اندازی کنی. در ابتدا این کار بسیار به نظرم سخت بود اما در نهایت تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. از آنجایی که علاقه‌مندی خود من هم حوزه ادبیات بود این مجله را هم در این حوزه تاسیس کنم. نام محمد صنعتی را در سال‌های دانشگاه و در کلاس‌های درس حسین پاینده شنیدم. خیلی کنجکاو شدم و بعدها که کتاب‌های او را مطالعه کردم به کارهایش علاقه‌مند شدم. نگاه روانشناسانه به آثار هنری و ادبی، کاری بود که ایشان در کتاب‌ها و مقالاتش انجام می‌داد و این امر برایم در راستای شناخت و مطالعه آثار ادبی بسیار راهگشا بود.

او ادامه داد: از طرفی با اینکه ایشان کارهای بسیار زیادی انجام داده اما آنطور که شایسته اوست به او پرداخته نشده و این بود که دوست داشتم پرونده‌ای در شناخت بیشتر ایشان برای نسل جوان‌تر منتشر کنم. خوشحالم که ایشان هم با این امر موافقت کرد و در این راه بسیار به من کمک کرد. وسعت و پراکندگی کارهای او آنقدر زیاد است که قطعا با یک شماره مجله نمی‌توان به آن‌ها پرداخت امیدوارم این راهی را باز کند تا بتوانیم بیشتر در حوزه شناخت و معرفی آثار او قدم برداریم.

در ادامه سیروس علی نژاد (روزنامه‌نگار و از دوستان قدیمی صنعتی) صحبت کرد و گفت: این شماره ارزش ویژه‌ای دارد. من صنعتی را ۳۰ سال است که می‌شناسم. اولین بار در یک مدرسه عالی نطقی از ایشان شندیم درباره بوف کور. من مدت‌ها بود که از بوف کور حرف تازه‌ای نشنیده بودم، یک وقتی از ابراهیم گلستان خوانده بودم که تنها کسی که درباره بوف کور درست حرف زده شخصی به نام روان فرهادی است که خواندم و به نظرم مهم نبود. وقتی حرف‌های صنعتی را شنیدم فهمیدم باید رویکرد به آن داشته باشیم. آنچه صنعتی نوشته این است که ما اسطوره‌ای زندگی می‌کنیم و ما هنوز از دوره اسطوره بیرون نیامده‌ایم و وقتی نشانه‌های آن را می‌گوید می‌بینیم که چطور صنعتی احوال ایرانی را خوب دیده و توانسه به خوبی آن را تبیین کند. صنعتی بسیاری از مسائل جامعه ایرانی را بهتر از هرکسی فهمیده و البته او احتیاجی به این حرف‌های من ندارد. او همیشه چیزهایی کشف می‌کند که می‌بینیم اولین بار خودش کشف کرده است. درباره این مجله هم باید بگویم که خیلی خوشحالم که خانم‌های ما در بسیاری زمینه‌ها از مردها در حال پیشی گرفتن هستند و آدم احساس غرور می‌کند که در شرایطی که ما می‌دانیم چقدر سخت است این نسل جوان بانوان در حال ترقی هستند.

در ادامه پژمان موسوی (سردبیر مجله تجربه) در سخنانی بیان کرد: من از بعد مثب قضیه اگر بخواهم نگاه کنم این است که در همین شرایطی که هستیم بسیاری مجله خوب در کشورمان در حال انتشار هستند. از ابتدای همین امسال چند مجله خوب راه‌اندازی شده‌اند و این به نظرم حیرت‌انگیز است. در این شرایطی که وضعیت کاغذ فاجعه بار است و گویا می‌خواهند آنقدر وضعیت را سخت کنند که خودمان تعطیل کنیم و برویم. وقتی از نسل ما هم صداهایی با اراده شخصی و با اتکای به سرمایه‌ای که جمع کرده این کار را انجام می‌دهد بسیار مهم است. اینکه ما در این راه مانده‌ایم و با همه سختی‌ها در حال ادامه دادن هستیم فقط برای ایران و فرهنگ ایران است، مطبوعات ما به اینها نیاز دارند و فکر می‌کنم برخلاف روزنامه که دوره خیلی بدی را می‌گذراند در حوزه مجله‌نگاری اتفاقات خوبی میفتد و به همین دلیل تولد یک مجله تخصصی بسیار سخت است. بخصوص برای کسی که وابسته به جایی نیست و قطعا اراده زیادی را می‌طلبد. متاسفانه خود بچه‌ها هم از جمله رقابت و حسادت گاهی سنگ‌تندازی می‌کنند اما امیدوارم خیلی جدی کارهایش را ادامه دهد و از حرف‌ها ناامید نشود. خیلی خوشحال شدم که عکس جلد هم دکتر صنعتی است و اتفاق خوبی است که ایشان که در حوزه آکادمیک شناخته شده هستند در میان نسل جوان‌تر هم شناخته شوند.

علی دهباشی نیز در صحبت‌هایی گفت: می‌گویند روانشناسی در ایران به قبل و بعد از محمد صناعی تقسیم می‌شود. صناعی از نوادر شخصیت‌هایی بود که با ادبیات و زبان فارسی در حد یک استاد کامل آشنا بود. مثل یک استاد درجه یک ادبیات ر حوزه زبان فارسی و ترجمه صحبت می‌کرد. بسیاری از واژه‌هایی که در این رشته می‌شنویم معادل‌هایی هستند که صناعی آن‌ها را انتخاب کرده و انقدر خوب جا افتاده‌اند. بعد از ایشان استادان زیادی آمدند و در رشته خودشان تخصصی کار کردند اما تعداد انگشت‌شماری از آن‌ها دست به قلم داشتند و خارج از معادلات بالینی آشنایی‌هایی با ادبیات این رشته داشتند و باید یاد کنیم از نقی براهنی که به غنای این رشته افزودند. صنعتی در این بین از لونی دیگر است. گواه این ادعای من هم آثارشان است. سال گذشته جامعه روانپزشکان جایزه‌ای را به نام ایشان صادر کردند و علاوه بر تخصصشان ذهن خلاق اوست. تلفیق دانسته‌های او استخراج ایده‌های جدید بخصوص درباره صادق هدایت نوشته‌اند حرف‌های تازه هستند که هیچ‌وقت کهنه نشده‌اند. ما خوشحالیم که صنعتی همیشه به نسل جوان اهمیت می‌دهند و امیدشان به جوان‌هاست و زمانی که خانم سلیمی هم مراجعه کرد اجازه دادند موضوع اولین شماره این مجله باشند. امیدوارم کتاب‌های زیادی که ایشان دارند منتشر شوند آن‌ها به ارتقای نقد ادبی کمک می‌کنند.

در پایان جلسه محمد صنعتی گفت: هر زمانی که نشریه‌ای منتشر می‌شود باعث خوشحالی من است. هر زمانی هم که می‌شنوم نشریه‌ای به هر علتی چاپ نمی‌شود غمگین می‌شوم که آسیبی به فرهنگ وارد می‌شود. به خصوص نشریه‌هایی که اندیشه‌ورز هستند. اینها پلی بین اندیشه‌ورزان و صاحبان قلم و مردم هستند. اگر ما نشریات را نداشته باشیم این پیوند قطع می‌شود. من هم به همین دلیل پذیرفتم این شماره به نوعی برای آشنایی با کارهای من باشد. یکی از مسائلی که باعث شد من به هدایت توجه کنم، معضلی است که ما در فرهنگمان داریمو ما هنوز مثل غربی‌ها وارد مدرنیه نشده‌ایم و درگیر اسطوره هستیم.

او ادامه داد: تا زمانی که با اسطوره‌هایمان عجین هستیم و با آن‌ها زندگی می‌کنیم نمی‌توانیم وارد مدرنیته شویم. اگر نتوانیم وارد مدرنیته شویم نمی‌توانیم تولیدکننده علم و اندیشه باشیم. منظور من از اسطوره چیزهایی است که از واقعیت فاصله می‌گیرد. در سخنرانی گفتم که اسطوره‌های ما بسیار ارزشمند است اما باید از آن‌ها در موزه‌ها نگهداری کنیم. اروپایی‌ها زمانی پیرشفت کردند که توانستند گذشته‌شان را تحلیل کنند و آنچه به درد می‌خورد را بردارند و بقیه را به موزه‌ها بسپارند. علت اینکه من به طرف بوف کور صادق هدایت رفتم هم این بود که هدایت این کار را در سال ۱۳۱۵ کرده و قصه اطوره‌اس نوشته علیه اسطوره. وقتی پیرمرد خنزر پنزری را می‌کشد همه اسطوره‌ها را می‌کشد. این است که هدایت مدرن بود. جمالزاده هم همین بود و با خرافات می‌جنگید. جود نشریه‌هایی مثل چکامه، بخارا، تجربه و… نه فقط پلی هستند بین خوانندگان و اهالی قلم بلکه پلی است بین گذشته و آینده ما. بین آن‌ها که ایران هستند و آن‌ها که ترک وطن کرده‌اند ما ازین نشریات نیاز داریم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز