سالاری در گفتوگو با ایلنا:
چرا صدای تندروها بلند شده است؟

یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: اگر امروز طیف تندرو صدای بلندتری حتی نسبت به گذشته دارند و حتی در مقابل تصمیماتی که رهبری هم بر آنها اذعان دارد بنابر گفته رئیس جمهور می ایستند به این دلیل است که هویت اینها برای بخش عمده ای از ارکان نظام و حاکمیت روشن شده است و در تلاشند تا از جایگاههای مؤثر خود برای جلوگیری از تغییرات بنیادین به نفع کشور و مردم استفاده کنند.
محمد سالاری فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که چرا بعد از اظهارات اخیر رئیس جمهور در دیدار با مدیران اصحاب رسانه مبنی بر اینکه در سیاست خارجی گوش به فرمان رهبر انقلاب هستند، شاهدیم که برخی از افراد تندرو موضوع عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را دوباره مطرح کرده اند، گفت: به هر حال یک طیفی در نظام تصمیمگیری کشور حضور دارند که از چندین دهه قبل فعال بودهاند و متأسفانه در نهادهایی هم حضور دارند که تصمیمگیریهای مربوط به ملک و ملت در این نهادها انجام میشود، از جمله نهادهای انتصابی مانند شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی فضای مجازی و سایر نهادهای حاکمیتی.
وی ادامه داد: این افراد همچنین در نهادهای انتخابی هم به دلیل ناامیدی عمومی بستر جامعه از حضور در پای صندوق های رای، حضور دارند چراکه عموم مردم به این نتیجه رسیدهاند که نظامات تصمیمسازی و تصمیمگیری قابل اصلاح نیست و به همین دلیل، به رغم اینکه سال های سال با همه دلخوری ها، بحران ها، چالش ها و مشکلات پای صندوق های رای آمده و در کنار جناح مخالف این تندروها می ایستادند اما در سالهای اخیر کمتر و حداقل در یک دهه اخیر بسیاری از مردم در انتخابات شرکت نمیکنند و این مسئله باعث شده که این طیف با رأی حداقلی در نهادهای انتخابی مانند مجلس حضور داشته باشد.
این فعال سیاسی گفت: سابقه این افراد نشان میدهد که به رغم اینکه در ظاهر موضوع دفاع از ولایت، رهبری و ارزشهای انقلابی، دینی و مذهبی برای شان اولویت و خط قرمر است اما بارها و بارها نشان داده اند که زمانی که منافعشان در خطر باشد و هسته اصلی قدرت اعم از رهبری و سایر نهادهای منتسب به حاکمیت تصمیمی موافق ملت و بستر جامعه می گیرند و مخالف این طیف تندرو هستند آنها در مقابل تصمیمات حاکمیت که به نفع ملت و جامعه است، میایستند.
سالاری تصریح کرد: سابقه این طیف نشان می دهد که اینها از زمان رهبری امام خمینی، وجود داشته و برخی از افراد با تمسک به آموزههای دینی و ارزشهای انقلابی، راهی جدا از ملت را پیمودهاند. تبعیت آنها از امام معمولاً زمانی بوده که در قدرت باشند و مخالفتهایی که برخی از زعمای این قوم با تصمیمات امام داشتند، در تاریخ انقلاب ثبت شده است.
وی گفت: در دهههای اخیر، این گروهها تلاش کردهاند تا با طرح انگارهها، فاصله بین مردم و حاکمیت را بیشتر کنند. بهطور کلی، میتوان گفت که آنها سهم قابل توجهی در ناامیدی مردم نسبت به اصلاح امور و همچنین در وضعیت تنهایی استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در دنیا داشتهاند. این گروهها در جنگ 12 روزه هم سهم زیادی در عدم وجود شرکای راهبردی برای ایران داشتند و در تحریمهای کمرشکن علیه کشور نیز نقش داشتند.
سالاری عنوان کرد: این ها همان افرادی هستند که در زمان ریاستجمهوری برخی از اشخاص، قطعنامههای شورای امنیت را کاغذپاره میدانستند و اعتقاد داشتند که ما دارای شرکای راهبردی در نگاه به شرق هستیم و نیازی به تعامل با سایر کشورها نیست. اساسا استراتژی طیفی که مخالف مذاکره هستند، مبتنی بر ستیز و بقا بوده و بهجای توسعه ایران، از تمام ظرفیتهای خود سوءاستفاده میکنند و در مقابل دولت منتخب مردم که مورد تایید رهبری هم هست، می ایستند.
وی ادامه داد: آقای پزشکیان هم همانطور که در صحبتهای انتخاباتی شان اعلام کردهاند نشان داده که سعی می کند چیزی را از مردم مخفی نگه ندارد در این صحبت های اخیر با مدیران رسانه ها هم اعلام کرد که دوستانی که اعتراض دارند بدانند که ما بدون نظر رهبری تصمیم نمیگیریم.
سالاری گفت: یعنی به صورت آشکار و عریان اعلام کردند که اساسا تصمیمات مربوط به انجام مذاکرات و تعامل با آمریکا و اروپا بدون نظر رهبری اتخاذ نمیشود. اما افرادی که با رأی حداقلی در مجلس نشستهاند، موضوعاتی مانندعدم کفایت سیاسی رئیسجمهور و مسائلی از این قبیل را مطرح میکنند که این در واقع تقابل آشکار با خط قرمزهایی است که خودشان به آن اشاره کردهاند و به طور غیرمستقیم مشخص است که هدفشان چیست.
وی ادامه داد: به رغم همه چالش ها و بحران هایی که بر کشور ما حاکم شده و بخش عمده آن ناشی از نگاه و رویکردهای این طیف تندرو در نظامات تصمیم سازی و تصمیم گیری بوده اما آنچه که الان مسلم است، هویت اینها همچنان که برای جریان سیاسی اصلاحطلب و بخش عمده ای از ملت مشخص بود برای حاکمیت هم مشخص شده است و امیدواریم که شاهد تغییرات بنیادینی در سیاستهای کلان کشور، چه در سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی و نحوه مواجهه با ملت باشیم.
این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: حاکمیت و دولت نباید فرصت های خودشان را از دست بدهند و باید به این تغییرات بنیادین دست زده و از این ظرفیت اجماع نسبی که در پی جنگ دوازده روزه ایجاد شده استفاده کنند تا موجبات امیدواری در بستر عمومی جامعه ایجاد شود.
سالاری عنوان کرد: کشور ایران با توجه به اینکه مردم طی چندین دهه کاملا نسبت به تغییرات به نفع کشور ناامید شده اند، بیش از هر زمان دیگری نیاز به این امیدواری دارد و این امید است که موجب افزایش اعتماد می شود و با افزایش اعتماد عمومی است که کشور می تواند در سیاست خارجی موفق شود.
وی تصریح کرد: در چنین شرایطی، ایران قادر خواهد بود در مذاکرات و میز گفتوگوها دست بالاتری داشته باشد و از منافع ملی خود صیانت کند. متأسفانه، می بینیم که تفکر ارتجاعی که در کشور حاکم است در این بزنگاه تاریخی هم مقابل مذاکره، تعامل و ایجاد امید در بستر جامعه برای افزایش اعتماد عمومی میایستد.
سالاری مطرح کرد: این تفکر بهخوبی آگاه است که در فضایی که نظام شایستهگزینی و شایستهسالاری حاکم باشد و هم در سیاست داخلی در مواجهه با ملت و پیشبرد موضوع توسعه و هم در مواجهه با دنیا رویکرد تعامل پیش گرفته شود و تصمیمگیریها بر مبنای عقلانیت باشد، جایگاهی نخواهد داشت و نه تنها جایگاهی نخواهند داشت بلکه منافعشان هم به خطر خواهد افتاد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: در واقع در بحرانهای حاکم بر کشور و مجموعه تحریمها، طیف یا طیف هایی هستند که از این فضا بیشترین بهرهبرداری اقتصادی و سیاسی را میکنند. این گروهها بهطور عمده روی استراتژی تقابل و ستیز تمرکز دارند. اگر در این نظام تصمیم گیری دولت منتخب حتی با رهبری هم تعامل کامل داشته باشد، این گروهها همچنان در برابر تصمیمات دولت و در اصل در برابر تصمیمات حاکمیت قرار خواهند گرفت.
سالاری درباره تاثیر تداوم این روند بر کشور گفت: اگر ایران امروز بهرغم ظرفیتهای قابل توجه داخلی، از جمله نیروی انسانی، معادن، نفت، گاز و گردشگری و همچنین ظرفیتهای ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک، به این وضعیت رسیده است، این امر نتیجه نگاه خطرناکی است که استراتژی ستیز و بقا را جایگزین استراتژی توسعه قرار داده است. کشورهای همسایه که در ابتدای پیروزی انقلاب در وضعیت اقتصادی نازلتری قرار داشتند، اکنون پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند.
وی گفت: غلبه استراتژی ستیز و بقا بر استراتژی توسعه، چه در برابر مردم و چه در رویکرد عدم تعامل با دنیا و سرمایه گذاری و ایجاد ترس و وحشت برای همسایگان، ما را به این نقطه رسانده است. امیدواری که اکنون وجود دارد این است که هویت این تفکر و طیف که پیشتر برای جریان سیاسی اصلاحطلب و تحولخواه و بخش عمدهای از مردم روشن بوده اکنون برای حاکمیت نیز بهوضوح مشخص شده است.
سالاری گفت: اگر آنها صدای بلندتری حتی نسبت به گذشته دارند و حتی در مقابل تصمیماتی که رهبری هم بر آنها اذعان دارد بنابر گفته رئیس جمهور می ایستند به این دلیل است که هویت اینها برای بخش عمده ای از ارکان نظام و حاکمیت روشن شده است و در تلاشند تا از جایگاههای مؤثر خود برای جلوگیری از تغییرات بنیادین به نفع کشور و مردم استفاده کنند.