خبرگزاری کار ایران

محمدعلی رحمانی، از شاگردان امام خمینی؛

سخت‌گیری‌هایی که درباره حجاب می‌کنند را، کجا امام گفته است؟

 سخت‌گیری‌هایی که درباره حجاب می‌کنند را، کجا امام گفته است؟

مگر بعد از انقلاب، امام فرمان صادر کردند که همه باید حجاب بپوشند؟ همین الان در عراق آیت‌الله العظمی سیستانی بعد از این‌که صدام رفت، فرمود آقایان حق ندارید به زندگی شخصی افراد دخالت کنید، کارمندان هرکس با حجاب و بی‌حجاب آمد، کاری نداشته باشید.

بخشی از گفتگوی محمدعلی رحمانی، از شاگردان امام خمینی را در زیر می خوانید:

می‌خواستم بحث آیت‌الله طالقانی را مطرح کنم که روایت شده ایشان اوایل انقلاب وقتی صحبت از حجاب شده بود، در نماز جمعه گفتند که نه تنها برای زن غیرمسلمان بلکه برای زن مسلمان هم اجباری در کار نیست و ظاهرا امام این نظر را تایید کرده بودند. در مورد این روایت توضیح می‌دهید.

مگر بعد از انقلاب، امام فرمان صادر کردند که همه باید حجاب بپوشند؟ همین الان در عراق آیت‌الله العظمی سیستانی بعد از این‌که صدام رفت، فرمود آقایان حق ندارید به زندگی شخصی افراد دخالت کنید، کارمندان هرکس با حجاب و بی‌حجاب آمد، کاری نداشته باشید. به مرور باید با این‌ها صحبت شود. در تظاهرات میلیونی که خانم‌ها با آقایان می‌آمدند، مگر در میان‌شان افرادی نبودند که چادر نداشتند. عکس هایش هم موجود است. ولی هیچ کس وظیفه نداشت که اصرار کند، اگر چادر ندارد به راهپیمایی نیاید. از امام درباره حجاب استفتاء کردند، وقتی لفظ چادر را آوردند، ایشان گفتند بله چادر حجاب برتر است. حضرت امام به نظر دانشمندان توجه داشت و خودش هم آدم روشنی بود. در پاریس این همه می‌آمدند.

بعد از انقلاب هم مشی بر این نبود که افراد را برای بی‌حجابی مواخذه کنند. بله هر نهادی که تشکیل می‌شود، شرایطی دارد. مثلا بانک می‌گوید لباس کارمندان من این‌گونه باشد. یا مثلا هواپیمایی می‌گوید کادر پروازی و خدمه این‌گونه لباس بپوشند که در دنیا هم معمول است. در چین بعد از این‌که مائو به قدرت رسید، گفت لباس سنتی هیچ، همه بلوز و شلوار بپوشند. گفت ماشین بی‌ماشین همه با دوچرخه رفت و آمد کنند. حتی برادر حق ندارد خواهرش را جلوی دوچرخه بنشیناند. ممنوع بود.

 مادامی که این رعایت نکردن حجاب زمینه انتشار فساد در جامعه شود، حاکم اسلامی باید کنترل کند. مثلا؛ تا سال دوم هجرت پیامبر حجابی نبود. اصولا در آن زمان کسانی که شوهر و زندگی داشتند، باحجاب بودند. اما یکی از کالای تجاری‌شان برده بود که زن و مرد لخت بودند. چراکه می‌خواست پول دهد، بخرد. در جاهلیت با انسان با برده‌ها مثل گوسفند برخورد می‌کردند. اما کم‌کم این بی‌تفاوتی به این شکل حتی در میان زنان مدینه اثر گذاشته بود. خداوند مسئله حجاب را به تدریج به وجود آورد. اول از زنان پیغمبر شروع کرد. یک قانون کلی برای زن و مرد مسلمان بود؛«به مومنین بگویید که چشم چرانی نکنند»، « برای سلامت محیط که آدم‌ها می‌روند و می‌آیند چشم چرانی نکنید». نه این‌که چشمت را ببند، این‌گونه که به دیوار و به هم دیگر می‌خورند، مثلا کسی به شما جسارتی می‌کند و رفیق شما می‌گوید از حرفش چشم پوشی کن؛ یعنی شما مهم نشمار. اولین قانون اسلام این است. در جامعه افراد نسبت به یکدیگر چشم چران نباشند.

مرحله دوم؛ اول خدا خطاب کرد به زنان پیامبر«خانم‌های پیغمبر (منظور آن‌هایی که در حوزه زندگی پیامبر هستند) شما شوهرتان پیامبر خداست و شما مثل بقیه زن‌ها نیستید، شما پوشش داشته باشید.‌، حتی وقتی صحبت می‌کنید، ناز و طنازی نکنید، تا این‌که آن کس که مریض است از تو سوء استفاده نکند». سپس کم‌کم به زنان مسلمان گسترش پیدا کرد که روسری بیندازید که گردن و جلو سینه را ببندد. آن‌ها لباسی آزاد داشتند، مثل مانتوهایی که امروز پیدا می‌شود. یا پیراهن‌هایی بلند که در مکه و کشورهای عربی می‌پوشند. همه که چادری نیستند. بنابراین چادر به فرمایش امام بهترین بود اما معنایش الزام‌آور نیست. کتاب شهید مطهری درباره حجاب که استدلال علمی و فقهی دارد، چرا در کشور اجرا نمی‌شود. فتوای امام همان فتوای شهید مطهری است. این سخت‌گیری‌هایی که درباره حجاب می‌کنند، کجا امام گفته است؟

* این سخت گیری‌های امروز درمورد حجاب را می‌فرمایید؟

 بله. این سخت گیری‌های امروز به این کیفیت؛ حق ندارند دست دختری را بگیرند و بکشند..... این ضامن است. تذکر یک بحث است، الان هم راه و روش دارد. بنده عقیده دارم، همه چه زن و چه مرد کارت ملی داریم، اگر قرار شود، کسانی تذکر دهند، چه خانم و چه آقا، حق ندارد بگیرد و یک مرد هم هل دهد تا او را به ماشین بیندازند. این خلاف شرع است. بگویند شما کارت ملی تان را به ما بدهید، بعدش در یک جایی محترمانه تذکر دهند. الان من تخلف رانندگی کنم، کارتم را نمی‌گیرند؟ نمی‌گویند به کلانتری بیا، به من آموزش نمی‌دهند؟ اگر ما از این طریق برخورد کنیم این همه بساط به وجود نمی‌آید. بنده عده‌ای از مسئولین در کشور، با یک مشت از این تندروها را مقصر این بی‌حجابی که الان در کشور رواج یافته و از روی لج و لجبازی است، می‌دانم.

* یعنی می‌فرمایید که با مشی امام سازگار نیست؟

 بله.

 سخت‌گیری‌هایی که درباره حجاب می‌کنند را، کجا امام گفته است؟

آیت‌الله طالقانی به عنوان فقیه و مجتهد قائل به این نبود که زنان هرطور می‌خواهند باشند

* آیا واقعا نظر آیت‌الله طالقانی را تأیید کردند که برای زن مسلمان هم اجباری در کار نیست؟

من الان یادم نیست. به هر حال آیت‌الله طالقانی فقیه و مجتهد بود. حتما ایشان قائل به این نبود که زنان آزادند که هرگونه می‌خواهند باشند. الان آن‌چه که ما می‌بینیم متناسب زن و دختر مسلمان و کشورمان نیست، غیرمسلمان هم همین است. هر جا یک حدی دارد. ایامی که برای آزادی خانم‌ها و عدم پوشش بود، در پاریس خیابان شانزلیزه، یک خانم ایرانی لخت شد، پیغام داد که مثل من باشید. پلیس او را گرفت‌، چراکه آن‌جا ممنوع است کسی لخت باشد. در صورتی که در همان شانزلیزه که من هم دیدم، خانم شلوار کوتاه دارد، بلوز ساده‌ای دارد و هیچ کس کاری به او ندارد و پلیس هم نمی‌گیرد، اما اگر لخت شود می‌گیرند، چرا که خلاف مشی سیاسی و اجتماعی عمل می‌کند.

* این جمله امام که «حفظ نظام از اوجب واجبات است» و «اهمیتش از حفظ جان امام زمان بیشتر است» چقدر صحت دارد؟

نه این را اضافه کردند. جمله حفظ جان امام زمان وجود ندارد.

* اما جمله اوجب واجبات درست است؟

بله. چقدر خون داده شده است تا انقلابی به وجود بیاید. زندان رفتند، شکنجه شدند، خود امام و یارانش و زن و مرد در کشور. بروید درباره زندان توحید بخوانید که محل شکنجه آن زمان بود، آدم چشمش به آن‌جا می‌افتاد، بدنش می‌لرزید. آقای هاشمی پولی به کسی داده بود تا آن را به دست آقای رجایی برسانند، به شصت نفر از دانشجویان که زندان بودند و مشکل داشتند، کمک شود تا بتوانند مشکلاتشان را حل کنند. حالا یک عده‌ای این وسط خیانت کردند. گفتند که رجایی اسامی این شصت نفر را می‌داند. رجایی را گرفتند، آقای هاشمی که در زندان بود، گفت، یک نفر را دیدیم که از روی زمین می‌کشند، آنقدر او را زدند که باد کرده است. از پشت پاها و کف پاهایش خون می‌ریخت. از لای سلول نگاه می‌کردیم که کیست. بعدها گفتند که رجایی است. مگر آن‌ها نمی‌خواستند در جای گرم و نرم باشند و آن شلاق‌ها را نخورند؟ به هر حال وقتی یک گروهی برای آرمان و مکتبی کاری انجام می‌دهند، التزام به همان شرایطش را هم دارند.

حجاب در اسلام است و شکی در آن نیست. اما درباره کیفیتش ممکن است اختلاف نظر باشد. ما باید برای مردم قدر متیقن آن را اجازه دهیم.

* یعنی چه؟

یعنی آن مقداری که پوشش است و کسی تنش را نمی‌بیند. فرموده است که گردی صورت و دستان باز باشد. مابقی به هر کیفیتی پوشیده باشد. اما حتما باید چادر باشد؟ یا آن‌چه که پوشیده کمرش باز باشد؟ شلوار نپوشد؟ چرا؟ کی این‌ها را آورده است. اسم حجاب پوشش است یعنی مانع دید می‌شود. با همین لباس‌های خوبی که می‌پوشند. اما وقتی سخت گیری می‌کنی، چندتا صحنه درست می‌کنند؛ از جمله جریان مهسا یا جریان دختر خانمی که در ولنجک در مرکز اسکی گرفتند و به زور به ماشین انداختند، می‌دانید خانواده‌اش چقدر متدین بود؟ دیگران عکس دادند به شبکه من و تو پخش کردند، آن دختر به پدرش گفت تو تابحال بدن مرا ندیدی، من امشب می‌خواهم خودکشی کنم. من عمدا به ماشین نرفتم چون اطمینان نداشتم. از کجا معلوم مرا ببرند، بلایی سرم نیاورند.

نظام را با حرام نمی شود حفظ کرد

* همین جمله‌ای که حفظ نظام از اوجب واجبات است، می‌تواند از یک سری سخت گیری‌ها در مورد حجاب جلوگیری کند؟

از هر چیزی که باعث تضعیف نظام می‌شود. نظام را با حرام نمی‌شود حفظ کرد اما با حلالش راه دارد. این‌که امام فرموده است، برای این‌که این سیستمی که با آراء ملت به وجود آمده است، ما نباید با انواع فشارها مردم را از این نظام بازگردانیم. مثلا چرا این گرانی‌ها مهار نمی‌شود، باید مهار شود. بنده پیش امام بودم، آقای رجایی رئیس جمهور به ملاقات امام آمد. من برایش چایی ریختم، حاج احمدآقا هم آمدند. به حاج احمد گفت می‌شود به من اجازه دهید که الان نیایم؟ گفت چرا؟ گفت برای این‌که هر وقت پیش امام می‌روم از ریزترین شرایط مردم آگاهی دارد، چه کسی به ایشان می‌رساند؟ من خجالت می‌کشم. الان مشکلی داریم که می‌دانم اگر پیششان بروم می‌گوید چرا این به وجود آمده است؟ حاج احمد آقا گفت؛ آقای رجایی شما خیال می‌کنید من برای امام برنامه ریزی می‌کنم؟ من می‌گویم آقای رئیس جمهور، آقای فلان قاضی، وزیر، شهروند و ... وقت خواسته شما را ببیند. ایشان می‌گوید الان اولویت آقای رئیس جمهور است. فردا یکشنبه صبح ساعت ۸ رئیس جمهور این‌جا باشد و شما امروز آمدید. دست من نیست. اگر شما امروز پیش ایشان نروید. امام وقتی بفهمد که شما نخواستید بروید، تا نوبت شما برسد معلوم نیست کی می‌شود. من نمی‌توانم به امام بگویم که به زور وقت بگذارد. ایشان می‌گوید هر وقت موقعش شد من خودم اعلام می‌کنم. ممکن است این اتفاق نیفتد، شما رئیس جمهور هستید و باید گزارش دهید. رجایی گفت درست است، خدمت امام رفت. وقتی آمد چای بخورد، شروع به گریه کردن کرد. آقای رجایی حال خاصی داشت و دست روی صورتش می‌گذاشت. حاج احمد آقا گفت چرا گریه می‌کنی؟ گفت همین که رفتم نشستم گزارش دادم و تمام شد، امام گفت آقای رجایی مردم ما دلشان به یک لقمه نان و یک ذره پنیر و یک چای شیرین خوش است. الان ۱۰ روز است پنیر در بازار نیست. چرا؟ گفت مانده بودم چه بگویم. گفتم آقا اشتباه وزیر بازرگانی بود(پنیر آن موقع از بلغارستان می‌آمد) ما قرار گذاشته بودیم مثلا کشتی اول این خرداد برسد، اما طبق قرار بسته شده بار ما ۱۵ خرداد می‌رسد. در فاصله این ۱۵ روز مردم هم تا شایعه می‌شود که پنیر نیست، هرکسی به اندازه اضافه می‌برد و کم می‌آید. ما انبار نداشتیم که پنیر را در آن تزریق کنیم. من شرمنده ام وزیر بازرگانی من اشتباه کرده است. امام فرمود بعد از این برای کار مردم، اشتباه نکنید.

 

 

منبع خبرآنلاین
انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز