زرگر در گفتوگو با ایلنا:
جولانی با چراغ سبز واشنگتن به سازمان ملل میرود/ رئیس دولت موقت سوریه ابزار تحقق نظم جدید بر پایه توازن منافع قدرتها است

کارشناس مسائل منطقه گفت: رئیسجمهوری موقت سوریه، با سابقهای که هرگز پاکشدنی نیست، اکنون در نقش رهبر مشروع کشوری ظاهر شده که قرار است دیگر نه مزاحم امنیت اسرائیل باشد، نه بستر نفوذ رقبای منطقهای آمریکا.
علیاصغر زرگر، کارشناس مسائل منطقه با اشاره به احتمال حضور و سخنرانی رئیس دولت موقت سوریه در مجمع عمومی سازمان ملل در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: در تحولی غیرمنتظره اما حسابشده، ابومحمد الجولانی، فردی که روزگاری در لیست گروههای تروریستی قرار داشت و تحت تعقیب بینالمللی بود، اکنون از سوی کشورهای غربی به عنوان رهبر اپوزیسیون قابلقبول و حتی مشروع معرفی میشود. این چرخش ناگهانی در رویکرد قدرتهای جهانی بهروشنی نشان میدهد که سیاست بینالملل نه مبتنی بر اصول اخلاقی، بلکه بر اساس منافع ژئوپلیتیک و اقتصادی استوار است. جولانی که در رأس گروهی قرار داشت که سابقه وابستگی به القاعده را یدک میکشد، اکنون پس از تصرف سوریه، با تبلیغاتی گسترده از سوی غرب به عنوان چهرهای معقول، صلحطلب و حتی دمکرات معرفی میشود. این بزککردن چهره جولانی و جایگزین کردن او به جای حاکمیتی که غرب دیگر علاقهای به حفظ آن ندارد، بخشی از یک پروژه بزرگتر برای بازطراحی ساختار قدرت در سوریه و خاورمیانه است. این اتفاق در حالی روی داده که از همان آغاز تسلط جریان منتسب به جولانی بر دمشق، واکنش مثبت و هماهنگ کشورهای غربی از جمله آمریکا، فرانسه، آلمان و بریتانیا نسبت به او آغاز شد. این کشورها با حذف تدریجی برچسب تروریستی از روی گروه تحت فرمان جولانی (هیئت تحریرالشام) و رسمیت بخشیدن به حکومت او، عملاً پروژهای را کلید زدند که هدف اصلی آن، حذف کامل نفوذ ایران و پایان دادن به بقایای حکومت بشار اسد در سوریه بود. با حمایتهای سیاسی، رسانهای و دیپلماتیک، از جولانی تصویری ساخته شده که به هیچوجه با پیشینه خشونتبار او تطابق ندارد؛ تصویری از یک رهبر عملگرا که حتی خواهان صلح با اسرائیل است و مثلاً برای ثبات منطقه تلاش میکند.
وی ادامه داد: این سیاست غرب در قبال جولانی نشاندهنده آن است که معیار مشروعیت در سیاست بینالملل، نه سابقه و نه روش بهقدرت رسیدن، بلکه میزان همسویی با منافع قدرتهای بزرگ است. حالا که جولانی در ظاهر تهدیدی برای اسرائیل نیست، و حتی در برابر بمبارانهای اسرائیل به سوریه سکوت اختیار کرده، کشورهای غربی از او حمایت میکنند. چنین رویکردی نشان میدهد که مسأله اصلی نه مردم سوریه و خواستههای آنان، بلکه طراحی یک نظم امنیتی جدید در خاورمیانه است که در آن امنیت اسرائیل در اولویت مطلق قرار دارد. در این چارچوب، اسرائیل نیز نقش فعالی ایفا میکند. با هر تهدید احتمالی یا حملهای کوچک از خاک سوریه به جولان، اسرائیل به سرعت پاسخ نظامی میدهد، زیرساختهای اقتصادی و نظامی سوریه را بمباران میکند، اما هیچ واکنش انتقادی از سوی دولت موقت دمشق دیده نمیشود. این سکوت کامل و حتی همسویی ضمنی با حملات اسرائیل، خود گواهی است بر ماهیت همراستای حکومت جدید سوریه با پروژههای امنیتی غرب و تلآویو.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: فراتر از مسائل امنیتی، هدف دیگر این پروژه غربی، ایجاد یک اقتصاد کاملاً وابسته و بازاری برای کالاهای مصرفی غربی در سوریه است. کشوری که زیرساختهایش نابود شده، با رهبری که تمایل به مقاومت ندارد، گزینهای مطلوب برای تبدیل شدن به بازاری مصرفی و همچنین منبعی برای بهرهبرداری از منابع زیرزمینی چون نفت، گاز و مواد معدنی است. در واقع، سوریه به یک کشور پیادهنظام تبدیل میشود؛ نه فقط از نظر نظامی، بلکه اقتصادی نیز بهطور کامل وابسته به منافع و محصولات غرب خواهد شد و باید آن را یک مستعمره نوین با ظاهری مدرن و چهرهای بزکشده دانست. در این مسیر، سازمانهای بینالمللی نیز که باید نقش نظارتی و بازدارنده در برابر چنین تحولات بیپشتوانهای ایفا کنند، عملاً به ابزاری در دست غرب و آمریکا بدل شدهاند. سازمان ملل متحد، که در ظاهر برای حفظ صلح جهانی و جلوگیری از تجاوز تأسیس شد، در عمل نتوانسته از هیچ یک از تجاوزات اسرائیل به فلسطین و سایر کشورهای منطقه جلوگیری کند. هرگاه قطعنامهای علیه اسرائیل پیشنهاد شد، با وتوی آمریکا روبهرو شده است. بنابراین، وقتی که یک رهبر با پیشینه رادیکال با حمایت آمریکا، ترکیه و کشورهای اروپایی به قدرت میرسد، هیچ مکانیزمی در سازمان ملل وجود ندارد که جلوی به رسمیت شناختن او را بگیرد.
وی افزود: در این فضا، بهسادگی ممکن است شاهد باشیم که جولانی به مجمع عمومی سازمان ملل دعوت شود، با رهبران جهانی دیدار کند، و حتی به عنوان نماینده مشروع سوریه سخنرانی کند. چه کسی اعتراض خواهد کرد؟ وقتی اکثریت قدرت و نفوذ مالی سازمان ملل در دست همان کشورهایی است که پشت جولانی ایستادهاند، عملاً مخالفت جدی نمیتواند شکل بگیرد. حتی اگر چند کشور ناراضی باشند، این مخالفتها در عمل هیچ تأثیری نخواهند داشت، چراکه مکانیزم تصمیمگیری در نهادهای بینالمللی عملاً در انحصار قدرتهای غربی است. در این شرایط، رهبر جدید سوریه تبدیل به مهرهای در صفحه شطرنج خاورمیانه خواهد شد که هدف از حرکت او، نه تأمین منافع مردم سوریه، بلکه تامین امنیت اسرائیل، حذف ایران از معادلات سوریه و استقرار یک نظم اقتصادی غربمحور است. درست به همان شکلی که طی سالهای اخیر کشورهایی مثل عراق، لیبی و افغانستان در مسیر وابستگی کامل به غرب قرار گرفتند، حالا نوبت به سوریه رسیده است. تفاوت اینبار فقط در این است که بهجای یک عملیات نظامی تمامعیار، پروژه با استفاده از تطهیر چهره یک رهبر پیشینهدار و معرفی او بهعنوان اپوزیسیون مشروع اجرا شده است.
زرگر در پایان خاطرنشان کرد: نقش ترکیه و عربستان سعودی نیز در این پازل انکارناپذیر است. ترکیه به عنوان واسطه منطقهای سیاستهای غربی و همپیمان ناتو، و عربستان به عنوان یکی از متحدان راهبردی آمریکا در منطقه، هر دو زمینهساز تقویت موقعیت جولانی بودهاند. این کشورها با دعوت از جولانی به نشستهای سیاسی، دیدارهای سطح بالا و حمایتهای مالی و لجستیکی، عملاً او را در قامت یک رهبر سیاسی جا انداختهاند. حتی شخصی مانند ترامپ نیز در زمان ریاستجمهوری خود، با تحسین از جولانی، از لغو تحریمها سخن گفت. نهایتاً، این تحولات نشان میدهند که مفاهیمی چون مشروعیت، حقوق بشر، دموکراسی و صلح، در سیاست بینالملل بیشتر ابزارهای تبلیغاتی هستند تا معیارهای واقعی برای تصمیمگیری. وقتی که منافع قدرتهای بزرگ ایجاب کند، تروریست سابق میتواند سیاستمداری صلحطلب شود؛ اشغال سرزمین دیگر کشورها نادیده گرفته میشود و قطعنامهها در شورای امنیت خنثی میگردند. جولانی، با سابقهای که هرگز پاکشدنی نیست، اکنون در نقش رهبر مشروع کشوری ظاهر شده که قرار است دیگر نه مزاحم امنیت اسرائیل باشد، نه بستر نفوذ رقبای منطقهای آمریکا. او ابزار تحقق نظمی تازه است؛ نظمی که نه بر پایه عدالت، بلکه بر پایه توازن منافع طراحی شده است.