ایلنا گزارش می دهد؛
سراب احیا در تالابهای فارس/ آبگیریهای سطحی به معنای نجات نیست/ تالابها قربانی نگاه زراعتمحور شدهاند
بارندگیهای پراکنده اواخر آذرماه، اگرچه برای ساعاتی نگاهها را متوجه پهنههای خشکیده تالابهای فارس کرد، اما واقعیتهای پنهان در زیر این آبهای موقتی، روایت دیگری از حال و روز زیستبومهای آبی استان دارد؛ روایتی که چندان هم امیدوار کننده نیست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، آنچه امروز در بختگان، طشک، پریشان، ارژن یا مهارلو دیده میشود، بیش از آنکه نشانه بازگشت حیات باشد، بازتاب بحرانی عمیق و مزمن در مدیریت منابع آب و نگاه توسعهای حاکم بر سرزمین است.
بررسیهای میدانی و اظهارنظر فعالان محیطزیست نشان میدهد که تالابهای فارس سالهاست قربانی تصمیمهایی شدهاند که اولویت را به بهرهبرداری کوتاهمدت داده و حقوق طبیعی این زیستگاهها را به حاشیه رانده است.
آبگیریهای سطحی، هرچند در قاب عکسها و گزارشهای کوتاهمدت امیدآفرین جلوه میکند، اما نمیتواند شکاف عمیق ایجادشده در ساختار هیدرولوژیک تالابها را پُر کند. در پس این تصاویر، افت شدید آبهای زیرزمینی، بیبرنامگی در تخصیص منابع آبی و پروژههایی که بیشتر روی کاغذ جان میگیرند، آینده تالابها را تهدید میکند.
این گزارش نگاهی دارد به واقعیت کمتر گفتهشده تالابهای فارس؛ جایی که بحران نه از کمبود باران، بلکه از انباشت سالها تصمیم نادرست شکل گرفته و احیا، بیش از هر چیز، نیازمند تغییر اراده و رویکرد است.
فعال محیطزیست استان فارس، درباره وضعیت کنونی تالابهای فارس پس از بارندگیهای اواخر آذرماه گفت: آنچه امروز در تالابهای استان مشاهده میشود امیدبخش نیست، چراکه سطح ایستابی و افت سفرههای آب زیرزمینی در بستر تالابها در برخی مناطق به بیش از ده متر رسیده است.
سیروس زارع در گفت و گو با ایلنا بیان کرد: آبگیریهای سطحی و موقت ناشی از بارشهای کوتاهمدت، بههیچوجه به معنای نجات یا احیای تالابها نخواهد بود، مادامی که مدل مدیریت منابع آبی، نظارت بر زیستگاهها و نگرش زراعتمحور تغییری نکند.
وی افزود: شاید برای مدتی کوتاه سرابی از حیات در بختگان، طشک، ارژن، پریشان یا مهارلوی بیمار دیده شود، اما این وضعیت بههیچعنوان به معنای حیات مجدد این زیستگاهها نیست.
به گفته این فعال زیست محیطی دردناکتر از همه، نبود انگیزه واقعی برای احیا و حفاظت از تالابهاست.
رویکرد دوگانه در مواجهه با بارشها و وضع تالاب ها
زارع با اشاره به رویکرد دوگانه در مواجهه با بارشها و وضع تالاب ها گفت: در سالهایی که بارندگی نسبی و نرمال داریم، دریافتهای خارج از مدیریت منابع آبی به حساب تخصیص حقآبه گذاشته میشود و در سالهای کمبارش، تمام تقصیر خشکی تالابها به گردن خشکسالی انداخته شده و طبل وا اسفای خشکسالی نواخته میشود؛ گویی هیچ مسئولیتی متوجه ما نیست.
این فعال محیطزیست با اشاره به تجربه تالاب بینالمللی کمجان گفت: سالها هشدار دادیم که جلسه، همایش و نمایشهای ناکارآمد منجر به احیا نمیشود، اما نهتنها این هشدارها جدی گرفته نشد، بلکه تالاب کمجان که با تلاش جامعه محلی طی ۱۸ سال فعالیت مستمر احیا شده نادیده گرفته شد و حتی در مواردی با آن تقابل صورت گرفت.

تالابها قربانی توسعه نامتوازن و نادیدهانگاری حقوق آبی شده اند
زارع در ادامه با انتقاد از مدیریت منابع آبی و توسعه نامتوازن، تالابهای فارس را «محرومترین و مقهورترین زیستگاههای طبیعی کشور» دانست و تأکید کرد: بیتوجهی به حقوق آبی تالابها و غلبه نگاه زراعتمحور، این سرمایههای ملی و بینالمللی را به مرز خشکی غیرقابل بازگشت کشانده است.
وی با اشاره به اینکه تالابها از مهمترین زیستگاههای تأمینکننده سلامت اجتماعی و طبیعی هستند خاطرنشان کرد: تالابها محرومترین بخش از مناطق تحت مدیریت هستند؛ زیستگاههایی که قربانی توسعه نامتوازن و نادیدهانگاری حقوق آبی با شعارهای دستنیافتنی تولیدات کشاورزی شدهاند.
زارع با اشاره به جایگاه ویژه استان فارس از نظر تنوع تالابی افزود: استان فارس به واسطه تنوع تالابها از حیث کارکردهای طبیعی، تیپهای پوشش گیاهی و تنوع اقلیمی، روزگاری یکی از غنیترین استانهای کشور در حوزه تالابها بود، اما متأسفانه حافظان شایستهای برای این سرمایههای ملی و بینالمللی نداشتیم.
طرحها و پروژههایی که به نام تالاب اجرا میشوند، دستاورد ملموسی ندارند
زارع با انتقاد از رویکردهای شعاری در حوزه حفاظت از تالابها تصریح کرد: اگر گاهی نام تالابها در رسانهها شنیده میشود، اغلب نه از سر دغدغه نجات، احیا یا حفاظت، بلکه صرفاً برای عقب نماندن از قافله شعارهای محیطزیستی است. حتی در مواردی که این سناریو با تخصیص ارقامی حداقلی همراه میشود، هیچگاه منجر به بهبود واقعی یا حتی مقطعی تالابها نشده است.
این فعال محیطزیست با بیان اینکه الطاف طبیعت را نباید مصادره کرد، خاطرنشان کرد: اقدامات انجامشده نهتنها در راستای بهبود کمی و کیفی تالابها نبوده، بلکه در بسیاری موارد در تقابل با زیستگاهها عمل کرده است.
وی ادامه داد: بررسی طرحها و پروژههایی که به نام تالاب اجرا میشوند، نشان میدهد در انتهای هیچکدام دستاورد قابل ارزیابی و ملموسی برای تالابها وجود ندارد و خروجی اغلب به جلسات، پروژههای کاغذی و هدررفت حداقل منابع داخلی و خارجی با بزکهای تکراری محدود میشود.
زارع افت شدید سفرههای آب زیرزمینی، بهویژه در بستر تالابها، را مصداق آشکار این سوءمدیریت دانست و افزود: خشکی غیرقابل بازگشت تالابها نتیجه فاجعه در مدیریت منابع آبی، نادیده گرفتن حقوق تالابی و نبود همکاری مؤثر بین دستگاههای اجرایی است. امروز جامعه با واژههایی چون حقآبه، ریزگرد، خشکسالی و فرونشست آشناست، اما چرایی بروز این بحرانها و راهکارهای کنترل و کاهش آنها عملاً در دستور کار قرار نمیگیرد.
وی ادامه داد: با وجود تجربه دهها مورد خشکی تالاب، همچنان همان جلسات، کارگاهها و عناوین تکراری دنبال میشود؛ تنها تفاوت این نشستها تغییر برخی افراد یا رنگ لباسهاست و خروجی آنها هرگز به بهبود حال تالابها منتهی نمیشود، بلکه نهایتاً در قالب گزارشها و جلدهای آرشیوی با ادبیاتی ناکارآمد باقی میماند.
به گفته زارع با همه این موارد اگر مردم خواستن را معنا کنند، شاید شاهد تغییر وضعیت تالابها باشیم؛ در غیر این صورت، با ادامه روند فعلی، نباید انتظار هیچ تحول مثبتی را داشت.