خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد:

مسئولان در وعده وعید به روستاییان کوتاهی نکرده‌اند؛ عدم موفقیت طرح‌های محرومیت‌زدایی روستاها به رغم صرف هزینه‌های هنگفت!

مسئولان در وعده وعید به روستاییان کوتاهی نکرده‌اند؛ عدم موفقیت طرح‌های محرومیت‌زدایی روستاها به رغم صرف هزینه‌های هنگفت!

یک عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی گفت: واقعیت آن است که طرح‌های محرومیت زدایی، اشتغالزایی روستایی، هادی روستایی، منظومه‌های روستایی، توسعه و آبادانی (شهرستان قلعه گنج)، به رغم صرف هزینه‌های بسیار از توفیق لازم برخوردار نبوده‌اند.

به گزارش خبرنگار  ایلنا، در حالی که مسئولان طی سال‌های گذشته وعده‌های پرشماری برای توسعه و رفع محرومیت از روستاها داده‌اند،  اما   نتیجه هنوز با اهداف اعلام‌شده فاصله زیادی دارد و در واقع تأثیر محسوسی بر زندگی مردم نداشته‌اند. «حسن افراخته» استاد تمام و عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی معتقد است: طرح‌های محرومیت‌زدایی روستاها به رغم صرف هزینه‌های بسیار موفق نبوده‌اند.در دولت پزشکیان، معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم مستقیما زیر نظر رئیس جمهور تشکیل شده است و در دولت‌های گذشته نیز این معاونت به صورتی دیگر فعال بوده است افراخته در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا به بررسی عملکرد معاونت توسعه روستایی طی دهه‌های گذشته پرداخته است.

به رغم اینکه معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم در دولت‌های مختلف فعال بوده، چرا هنوز بخش زیادی از روستاهای کشور مشکلات زیرساختی دارند و از توسعه نیافتگی رنج می‌برند؟

تاآنجایی که اینجانب مطلع است، در دولت‌های سابق، مدیریت این سازمان پاداش کسانی بود که به نوعی در انتخابات محلی یا قومی اقدام مثبت مؤثری داشتند. زمانی که به عنوان رییس انجمن جغرافیا و برنامه ریزی روستایی ایران با یکی از روسای اسبق این سازمان ملاقات داشتیم، دوستان ما هر حرف توسعه‌ای زدند، ایشان گفتند من همه را می‌دانم. در مورد توسعه گیلان، ایشان از «گاو بازی» صحبت کردند و آن را یکی از راه‌های ایجاد اشتغال معرفی می‌کردند، در حالی که «ورزا جنگ»، نه گاوبازی، یک پدیده طبیعی در مراتع اشتراکی نواحی ییلاقی دامداری بود که مدتی به وسیله سودجویان به یک تفنن شنیع همراه با برد و باخت مبدل شده بود.

با توجه به بند ۱ ماده ۱۳۷ قانون برنامه سوم مصوب سال ۱۳۷۹ تعیین نقش، قلمرو وظایف و ارتباطات دستگاه‌ها و بند الف ماده ۱۹ قانون برنامه چهارم مصوب سال ۱۳۸۳، سیاست گذاری، برنامه ریزی، راهبری و نظارت در امور توسعه روستایی زیر نظر رییس جمهور است که با گردش کار از سال ۸۴ به منظور ایجاد «ساختار مناسب مدیریت توسعه روستایی» دفتر امو مناطق محروم و توسعه روستایی به مرکز توسعه روستایی و مناطق محروم کشور با ریاست مشاور رئیس جمهور در سال ۸۷ تبدیل شد و اکنون به معاونت محترم ریاست جمهوری ارتقاء یافته است و وظایف مصوبی را داراست که بیشتر جنبه هماهنگی، سیاست‌گذاری و حمایتی دارد.

اکنون، اینجانب هیچ اطلاع دقیقی از سازمان و فعالیت ریاست محترم آن ندارم. اما طبق جستجوها، ایشان در این مرحله در تلاشند که در کمیسیون‌های مختلف عضویت پیدا کنند و دیدارهای مختلف و مصاحبه‌های بسیاری دارند و طرح‌هایی ارائه می‌دهند که بتواند نیروی اداری جذب کنند که به خودی خود مفید است. اما اولا، بحران‌ها و چالش‌های ساختاری روستاها به فعالیت این سازمان برنمی گردد تا اکنون با فعالیت و تلاش بیشتر این سازمان حل شود.

ثانیاً، این سازمان چگونه می‌توانند عملکرد سازمان‌های درگیر و گاه پر قدرت در توسعه روستایی، چون بنیاد برکت، بنیاد مسکن، جهاد سازندگی، بخشداری‌ها و دهیاری ها، وزارت نیرو، منابع طبیعی، وزرات راه و شهرسازی، سازمان ایلات و عشایر، وزارت میراث فرهنگی وگردشگری، آموزش و پرورش، صندوق توسعه عشایر و روستاها، شوراهای اسلامی روستاها، سازمان محرومیت‌زدایی ارتش جمهوری اسلامی، و… را هماهنگ کنند، هنوز مبهم است.

ثالثاً، اگر بدانیم تاکنون چه سازمان‌ها و افرادی تا کنون، برای دریافت اعتبار جهت تقویت کارکرد خود به آن سازمان مراجعه کرده‌اند، موضوع روشن‌تر خواهد شد. آیا سازمان‌هایی که تاکنون برای دریافت اعتبار و توجیه عملکرد خود مراجعه کرده‌اند، همان‌هایی هستند که تا کنون با صرف هزینه‌های بسیار و قدرت فراوان، موفقیتی نداشته‌اند و تنها در فکر منافع سازمانی خود بوده‌اند یا این‌که افراد و سازمان‌هایی بوده‌اند که واقعاً دغدغه توسعه روستاهای کشور را داشته‌اند. در این صورت مشخص خواهد شد که چرا به رغم هزینه‌های بسیار، هنوز روستاها توسعه نیافته اند.

کارشناسان معتقدند معاونت توسعه روستایی در طی سال‌ها فعالیت بیشتر جنبه شعاری داشته است بجای جنبه عملیاتی، نظر شما چیست؟

اگر به جای معاونت محترم توسعه روستایی، ده‌ها سازمان دیگر ایجاد شوند، نباید انتظار داشت صرف تأسیس سازمان، تحولی در توسعه به طور کلی و توسعه روستایی به طور اخص اتفاق بیفتد. زیرا نهادها قوانین بازی و سازمان‌ها بازیکنان آن هستند. وقتی قوانین بازی همانی است که سال‌ها بوده، با استخدام بازیکنان جدید، انتظار دارید چه اتفاقی صورت گیرد؟

آن‌هایی که بدون توجه به تحولات نهادی و سیاستی، دنبال ایجاد سازمان‌های جدید و عریض و طویل هستند تا به قول آن‌ها اتفاقی در روند توسعه صورت پذیرد، می‌توان تصور کرد که بیشتر دنبال موقعیت و کسب منافع شخصی هستند و بعد از چند سالی معطلی منابع کشور، به بهانه‌ای کار را بدون نتیجه به دیگری خواهند سپرد.

منتقدان بر این باورند بودجه‌های معاونت توسعه روستایی صرف پروژه‌هایی شده که حالت تبلیغاتی داشته است. نظر شما چیست؟

اینجانب در این مورد نظری ندارد تنها می‌توانم محتوای نشست خبری مرتبط با این معاونت در دولت تدبیر و امید و دولت وفاق ملی را در اختیار مخاطبان محترم قرار دهم: معاونت توسعه روستایی در دولت تدبیر و امید (دکتر امید)، در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۹۹ از اجرای برنامه‌های مختلف و پروژه‌های توسعه‌ای گوناگون صحبت می‌کنند، که انسان باور می‌کرد عصر جدیدی برای روستاهای ایران آغاز شده است، اما بعد از پایان دولت تدبیر و امید آقای دکتر حسین زاده می‌گوید: ۲۵ دستگاه و ۶۴ هزار گروه جهادی در حوزه توسعه روستایی در کشور فعالیت دارند که با هم، هم هدف نیستند. از ۶۹ هزار روستای کشور، تنها ۳۸ هزار روستا دارای سکنه هستند و ۳۱ هزار روستا خالی از سکنه شده‌اند.

اکنون هم معاونت توسعه روستایی در دولت وفاق ملی (دکتر حسین زاده) از اجرای برنامه‌های مهم هماهنگی، سیاست‌گذاری و حمایتی صحبت می‌کنند که اگر محقق شود، ریشه محرومیت و توسعه نیافتگی روستایی خشکیده خواهد شد. امید است این بار فقر و محرومیت برای همیشه از روستاهای کشور رخت بربندد.

با وجود طرح‌های توسعه روستاها، چرا روند مهاجرت از روستا به شهر افزایش داشته و برخی  روستاها خالی شده است؟

بر اساس  آمار مرکز آمار ایران، در صد جمعیت روستایی ایران، به طور مداوم کاهش یافته و در سال ۱۴۰۳ به ۲۳ درصد رسیده است. به دلیل ابهام در تفکیک روستا و شهر، ممکن است این آمار تقریبی باشد، اما بازدید محلی اینجانب در تابستان ۱۴۰۴ نشان می‌دهد که در حوضه آبگیر رودخانه کاجو از دهه ۶۰ تا کنون، در شهرستان‌های نیکشهر، قصرقند، و کنارک، روستاها از حدود ۹۸ روستا به ۳۴ روستا کاهش داشته است. کل این ۳۴ روستا راه ارتباطی ندارند و از بستر رودخانه به عنوان راه ارتباطی استفاده می‌کنند. این مردم به حاشیه چابهار، کنارک، قصر قند و نیک شهر کوچ کرده‌اند و به کانون آسیب‌زا  تبدیل شده‌اند. این روستاها با مدارس موجودشان متروکه شده‌اند، حالا اگر هم در حاشیه شهر خیرین و سازمان‌هایی که در بخش محرومیت‌زدایی فعالند، چند مدرسه بسازند، چه مشکلی را حل کرده‌اند؟

واقعیت این است که طرح‌های محرومیت زدایی، اشتغالزایی روستایی، هادی روستایی، منظومه‌های روستایی، توسعه و آبادانی (شهرستان قلعه گنج)، به رغم صرف هزینه‌های بسیار، از توفیق لازم برخوردار نبوده‌اند، دلیل این ادعا کاهش جمعیت روستایی (از حدود ۷۰ در صد، در سال ۱۳۳۵ به حدود ۲۰ درصد در سال ۱۴۰۳)، بیکاری جمعیت روستایی (برحسب زمان و فصل متغیر ولی حدود ۱۶.۱۹ درصد) و فقر روستایی (حدود ۱۳ درصد و حدود ۵ میلیون و ۱۵۰ هزار خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام) و افزایش جمعیت حاشیه‌نشین کشور (حدود ۲۰ در صد جمعیت کشور) است.

چرا طرح دولت‌های مختلف در توسعه روستاها به الگوی پایدار تبدیل نشده است؟

طرح‌های توسعه از نظر علمی مشکلی دارند که به ویژگی موجود ظاهری مکانی توجه دارند و اقتصاد، اجتماع، فرهنگ، زمینه‌های سیاسی و روابط قدرتی که تحت آن شرایط مردم عمل می‌کنند، مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد. به همین دلیل بی‌ثمر بوده و خواهد بود.

در این طرح‌ها فضا، به مثابه یک «ظرف» خنثی و ایستا است که باید با پروژه‌های فیزیکی و سرمایه‌گذاری‌های کلان «پر» شود؛ عدالت فضایی، که دسترسی به خدمات و به رسمیت شناختن حق شهروندان در «شهروندی فضایی» است، در کانون نظری برنامه‌ریزی جای ندارد.

تعریف دقیقی از توسعه دیده نمی‌شود، به تعداد کارشناسان، تعریف توسعه ارائه می‌شود. یکی می‌گفت مردم روستاهای کوهستانی اکنون توسعه یافته‌اند. دلیلش آن بود که قبلا همه آبگوشت می‌خوردند، حالا پیتزا می‌خورند!

چقدر طرح‌های توسعه روستاها به ایجاد اشتغال کمک کرده است؟

این طرح‌های به ظاهر فنی و خنثی، حامل روابط قدرت هستند. این طرح‌ها اغلب با الگوهای شهری و بدون توجه کامل به روابط اجتماعی و محیط زیست محلی طراحی می‌شوند. در نتیجه این طرح‌ها سبب کالایی‌سازی و سوداگری زمین؛ نادیده گرفتن تفاوت‌ها؛ تقویت اقتصاد غیرکشاورزی به زیان کشاورزان خرده‌پا و به طور کلی تقویت اقتصاد دلالی و مانع فعالیت‌های مولد جامعه شده است و نتوانسته است اشتغال لازم را در روستاها ایجاد کنند. چون این طرح‌ها خام فروشی را ترویج می‌کنند. ارزش هر تن محصول صادراتی کشور حدود ۳۸۱ دلار و ارزش هر تن محصول وارداتی ۱۲۲۷ دلار، یعنی قیمت هر تن محصول وارداتی ۳.۲ برابر محصول صادراتی است. هر یک میلیارد دلار واردات کالای قابل تولید در داخلی سبب حذف بین ۲۵ تا ۱۰۰ هزار فرصت شغلی می‌شود.

 آیا مردم روستاها اثر عملکرد معاونت توسعه روستا را حس کرده‌اند و این معاونت صدای واقعی روستاها در تصمیم گیری‌ها بوده است؟

بعید است این سازمان نزد مردم روستایی شناخته شده باشد و مردم ارتباط و مراجعه مستقیمی با این نهاد دولتی داشته باشند.

بزرگترین نقطه ضعف معاونت توسعه روستا و مناطق محروم چه بوده است؟

گفته می‌شود نقطه ضعف معاونت توسعه روستایی، نداشتن ارتباط مؤثر با روستاییان و آشنایی با مشکلات مردم روستا است و مشکلات واقعی مناطق روستایی و محروم به مسئولان منعکس نمی‌شود. زیرا هم اکنون اغلب دیدارهای ایشان با افراد و سازمان‌های متنفذ و با حضور رسانه‌های جمعی است.

اما بنده اطلاع دقیقی ندارم که ایشان، از قدرت تصمیم گیری و قدرت اجرایی لازم برخوردار است یا نه؟ اگر به روال سابق، فقط وعده و وعید داده شود، کوه بی‌اعتمادی و ناامیدی مردم روستایی افزایش خواهد یافت، امری که در شان این معاونت محترم نیست.

امروز مشکلات مردم روستایی ار نظر نداشتن اقتصاد مولد، آموزش و پروش شایسته و در دسترس، عدالت فضایی و قضایی، کار شایسته، مشارکت واقعی، اقتصاد غیر ربوی، حقوق مالکیت کارا، شایسته سالاری، و… بر کسی پوشیده نیست. تنها مسأله، نیاز به عزم راسخ، شجاعت کافی و قدرت برخورد با موانع ساختاری و روندهای محرومیت ساز و بازتوزیع آن در کشور است وگرنه، مسئولان پیشین از وعده و وعید چیزی کم نگذاشته اند.

 پیشنهادات شما برای پیشبرد طرح توسعه روستاها چیست؟

نیاز روستاها، رویکرد یکپارچه و مشارکتی است. باید به جای یک «طرح توسعه ای» متمرکز بر بتن و آسفالت، «سند توسعه راهبردی روستا» با مشارکت مردم و با ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی به طور همزمان تدوین و اجرا شود. باید به مردم قدرت چانه زنی، قدرت مشارکت، قدرت تصمیم گیری و برابری منزلت و قدرت داده شود. موفقیت این جایگزین در گروی اعتماد به مردم روستا، سرمایه‌گذاری روی توانمندسازی آن‌ها و هماهنگی واقعی بین تمام نهادهای دولتی است.

انتهای پیام/
خبرنگار : کیمیا افضلی کیان
ارسال نظر
پیشنهاد امروز