حسامالدین آشنا:
روایتپردازی یکی از ذاتیات انسان است و روای یک روایت تأثیرگذار، صاحب قدرت است

حسامالدین آشنا، مشاور پیشین رئیسجمهور، با ارائه تحلیلی از «۱۲ موضوع راهبردی در ۱۲ روز جنگ اخیر»، بر اهمیت روایتپردازی راهبردی در قدرت ملی و نقش آن در شکلدهی ادراک عمومی و تصمیمگیریهای کلان تأکید کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حسامالدین آشنا با بیان اینکه سخنان امروز وی فراتر از عنوان نشست است، اظهار کرد: تلاش من این است که از منظر دیگری به این جنگ نگاه کنم؛ ۱۲ موضوع راهبردی در ۱۲ روز جنگ.
وی با تبیین مفهوم «روایت راهبردی» تصریح کرد: روایت راهبردی رویکردی در کنار قدرت نرم، قدرت سخت و قدرت هوشمند است که از نظر زمانی پس از این سه قرار میگیرد. روایتپردازی، یکی از ذاتیات انسان است و راوی یک روایت تأثیرگذار، صاحب قدرت محسوب میشود. مردم به بازیگرانی جذب میشوند که بتوانند گذشته، حال و آینده کشور را به گونهای روایت کنند که اثرگذار باشد. روایت راهبردی سه مرحله اصلی دارد: شکلگیری، انتشار و دریافت و تفسیر ایدهها که در مرحله آخر معنا شکل میگیرد. از منظر ساختاری نیز این نوع روایت بر چهار مولفه اساسی شامل کنشگران (فاعلین و مفعولین)، فضا، محیط و بستر روایت، کنش و تعارض، و راهحل و راهکار پیشنهادی استوار است.
وی با بیان سطوح سهگانه روایتهای راهبردی گفت: این سه سطح شامل روایتهای نظام بینالملل مانند جنگ سرد، جنگ علیه تروریسم و روایت خیزش چین، روایتهای ملی دربرگیرنده گذشته، حال و آینده یک کشور و ملت، و روایتهای موضوعی و مسئلهمحور همچون روایتپردازی در یک جنگ یا تهاجم میشود.
آشنا با اشاره به تجربه جنگ اخیر، ۱۲ روایت مهم مطرح در جمهوری اسلامی ایران را چنین برشمرد: نخست، روایتی با عنوان «ظهور نزدیک است» که با بهرهگیری از گفتمان مهدوی برای بسیج و مشروعیتبخشی ایجاد شده و این ذهنیت را القا میکند که مسائل جاری اهمیت چندانی ندارند و موضوعات تمدنی ارجح هستند. دوم، «ما رسالت جهانی داریم» که ناظر به مأموریت جمهوری اسلامی برای تغییر ساختارهای جهانی است. سوم، «ما آقا و متولی منطقه هستیم» که بر دست بالای ایران در تحولات منطقه و انعکاس آن در برنامههای توسعه تأکید دارد. چهارم، «دریای مدیترانه عمق استراتژیک ماست» که بعد ژئوپلیتیکی نفوذ منطقهای را برجسته میکند. پنجم، «ملتها با ما و در مقابل دولتها هستند» که بر استفاده از ظرفیت ملتها برای کنترل دولتها استوار است. ششم، «در آستانگی هستهای میتوان بازدارندگی ایجاد کرد» که به قدرت بازدارندگی فناوری هستهای اشاره دارد.
وی ادامه داد: روایت هفتم، روایت «ما مورد حمایت الهی هستیم» که گزارهای رایج میان بازیگران منطقهای است. هشتم، «تحریمها کاغذپارهاند» که بر امکان مدیریت آثار تحریمها تأکید دارد. نهم، «قدرت موشکی ما برای بازدارندگی کافی است» که به نقش بازدارنده توان موشکی میپردازد. دهم، «بهترین دفاع حمله است» که بر تقدم آفند بر پدافند و لزوم ضربه پیشدستانه تأکید میکند. یازدهم، «حضور نظامی از نفوذ سیاسی مهمتر است» که در ادبیات خارجی «نیابتی» نامیده میشود. دوازدهم، «عمل بر نظر مقدم است» که به رویکرد «راه بینداز و جا بینداز» اشاره دارد.
وی همچنین به روایت دیگری با عنوان «هسته سخت» اشاره کرد و گفت: این روایت مبتنی بر این باور است که حمایت از یک گروه یا هسته مشخص برای پیشبرد اهداف کافی خواهد بود.
آشنا در جمعبندی سخنان خود اظهار کرد: این ۱۲ روایت برای جمهوری اسلامی ایران خلق موفقیت، چالش و آسیب کرده است و جنگ اخیر فرصتی ارزشمند برای بازنگری و تحلیل دوباره این چارچوبها فراهم آورده است.
به گفته نصیری، دشمن در این نبرد به دنبال تأثیرگذاری بر افکار عمومی ایران بود. او ادامه داد: پیروزی از اینجا شروع شد که افکار عمومی ایران با نقشه دشمن همراهی نکرد. این قطعاً در محاسبات دشمن اثر خواهد داشت و امیدواریم بازدارندگی ایجادشده مانع از آغاز جنگی تازه شود.
وی با تأکید بر تغییر ماهیت جنگها گفت: امروز مهمتر از اینکه چه کسی به ما تسلیحات میدهد، این است که چه کسی به ما تصویر رسانهای میرساند. در این جنگ، تکتک مردم رسانه خود شدند و توانستند پیروزی را منعکس کنند.
نصیری برتری ایران را در پایبندی مردم به اصول دانست و تصریح کرد: دشمنان ما حتی در شاخصهای تمدنی خود مردود شدهاند، در حالی که مردم ایران در بحرانها نشان دادهاند تا چه اندازه به اصول خود پایبندند.
وی همچنین به آمادگی سازمان صدا و سیما اشاره کرد و گفت: پیش از این جنگ، تدابیر فنی و مدیریتی لازم چیده شده بود. بسیاری از فعالان و داوطلبان سیاسی نیز در شرایط جنگی خواستند داوطلبانه در صدا و سیما حضور پیدا کنند و روی آنتن بروند.
نصیری افزود: حوادث بزرگ، بسیاری از تحلیلها را بیپایه میکند و نشان میدهد که نسل جدید ایران به آن شکلی که نشان داده میشود، غربگرا نیست. دو سرمایه بزرگ ایران خانواده و نظام آموزشی هستند که نسل به نسل عاشورا و اعتقادات دینی را منتقل کردهاند. همانطور که صدام را سربازان ایرانی شکست ندادند، بلکه مادران ایرانی نجات دادند.
او در پایان تأکید کرد: ما قطعاً پیروز این جنگ هستیم و وظیفه رسانه تثبیت این پیروزی است. حکومت ما نیز باید تلاش کند تا دیگر چنین غافلگیری و چنین شرایطی ایجاد نشود؛ این انتظار، حق مردم ایران است.
لعیا محبوبی گفت: ابتدا بیایید روایت صدا و سیما از این ۱۲ روز را بررسی کنیم. روایت غالب صدا و سیما، روایت مقاومت و پیروزی حق بر باطل بود. پوشش خبری این جنگ بر سه محور اصلی استوار بود: قدرت و توان دفاعی، تهییج و شورآفرینی، و ایجاد حس همدلی و وحدت میان مردم. پخش تصاویر و گفتوگو با خانوادهها نیز به تحقق این هدف کمک کرد.
وی افزود: چارچوب روایتسازی صدا و سیما بر پایه تقابل حق و باطل شکل گرفته و تصویرسازی احساسی بر آن غالب بوده است. بپروپاگاندا سیاسی اقتضا میکرد که روایتها رویدادمحور باشند و نه فرآیندمحور.
محبوبی در ادامه با اشاره به مفهوم «هاسبارا» گفت: هاسبارا به معنای روشن کردن مسیر سیاسی رژیم صهیونیستی و همراه کردن مردم با آن است که شبکهای بسیار پیچیده دارد و رسانههای جریان اصلی، فضای مجازی و دیگر ابزارها را در خدمت خود میگیرد.
وی روایت رسانههای عربی حاشیه خلیج فارس را متنوع دانست و تشریح کرد: رسانههای همسو با ایران روایتی مطابق با محور مقاومت ارائه کردند، رسانههای مستقل تلاش کردند توان دفاعی ایران و صداهای متنوع را نشان دهند، و رسانههای مخالف کشته شدن دانشمندان هستهای را مشروع و قابل قبول دانستند.
محبوبی با اشاره به رویکرد رسانههای فارسیزبان خارجی نیز گفت: رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز نقش مهمی در روایت جنگ داشتند. رسانه اینترنشنال کشته شدن غیرنظامیان را توجیه و ایران را آغازگر جنگ معرفی کرد. همچنین معیشت مردم را در کنار قدرت نظامی و موشکی قرار داد و ایران را حامی تروریسم و بیثباتکننده منطقه جلوه داد.
او ادامه داد: بیبیسی تلاش کرد تا میان روایتها توازن ایجاد کند و صداهای مختلف را پوشش دهد. برخی رسانههای دیگر نیز که در دوران ریاستجمهوری ترامپ رو به تعطیلی رفته بودند، رویکرد متعادلتری در پیش گرفتند.
محبوبی اضافه کرد: در میان رسانههای اسرائیلی، برخی جریانهای چپ با حمله به ایران مخالفت کردند و آن را تلاشی از سوی نتانیاهو برای خرید مشروعیت دانستند، اما رسانههای دیگر بر موفقیت عملیات نظامی اسرائیل تأکید کردند.
او نقش فضای مجازی را نیز پررنگ خواند و گفت: در شبکههای اجتماعی با هشتگسازی تلاش شد برتری اسرائیل نشان داده شود و مردم ایران نیز با رژیم صهیونیستی همراه شوند، اما این هدف چندان موفق نبود.
وی با اشاره به رویکرد رسانههای آمریکایی در این جنگ گفت: سانههای راستگرای آمریکایی سعی کردند ترامپ را قهرمان نشان دهند و ایران را تهدید منطقهای معرفی کنند، در حالی که رسانههای لیبرال و معتدل از عدم هماهنگی با کنگره انتقاد و آن را اقدامی غیرقانونی توصیف کردند. جریان چپ مترقی آمریکا نیز بسته شدن راه مذاکرات و دیپلماسی را خطری بزرگتر در آینده دانست.