خبرگزاری کار ایران

کارگران غسالخانه

  • نقدی بر «اصلاحات سنجه‌ای» در برنامه هفتم توسعه؛

    مریم، غساله‌ای در سنین میانی زندگی است که سال‌هاست از درد کمر و آرتروز زانو رنج می‌برد؛ او معتقد است بعد از نهایت هفت تا ده سال، دیگر نیرو و توانی برای یک انسان در شغل غسالی باقی نمی‌ماند و اگر قرار باشد سه سال به سال‌های کار اضافه شود، دردهای سخت تا پایان عمر دمار از روزگار کارگر بینوا درمی‌آورد.

  • ایلنا گزارش می‌دهد؛

    کارگران آرامستان‌ها همانند کادر درمان از روزهای اولیه کرونا در خط مقدم مشغول به کار بودند و دورکاری را تجربه نکردند و حتی یک روز تعطیلی نداشتند. این بزرگواران سال‌های سال است که به غیر از بیماری کووید ۱۹ سایر بیماری‌ها (تب کریمه کنگو ..‌) و اجساد متفاوتی را تجربه می‌کنند که حتی تجسم و درک این رنج‌ها و دلهره‌ها، برای مسئولین امر و مقامات شهری دشوار است.

  • یک روز در بهشت زهرای تهران؛

    روز در بهشت زهرای تهران به خط پایان نزدیک می‌شود و مینی‌بوس‌های سرویس حمل و نقل از درها وارد می‌شوند؛ همه چیز شبیه یک روز عادی است که به بعد از ظهر می‌رسد به جز برخی حرف‌های کارکنان غسالخانه که تا مدت‌ها در گوش آدم زنگ می‌زند: «بعضی جنازه‌ها آن قدر بو می‌دهند که مجبوریم پشت هم اسپند دود کنیم؛ چاره‌ای نداریم....»