خبرگزاری کار ایران

خشکسالی در خراسان جنوبی

  • روایتی از رنجِ رانده‌شدگان از زمین؛

    آیا اگر بارندگی و نزولات جوی به حدی برسد که خشکسالی‌های دهه گذشته از بین برود؛ دولت به کشاورزان مغموم و مهاجر کمک خواهد کرد به زمین اجدادی شان بازگردند؟ آیا زن‌هایی مثل عذرا، بذر و آب خواهند داشت که بازهم گردو و زرشک و عناب بکارند؟ آیا روزی این زن‌های مغموم از چهارراه‌های غربت‌زده و پر از رنج، کوله بارِ غرور له‌شده‌شان را برمی‌دارند و به کرانه‌های هیرمند و روستاهای سربیشه و بیرجند بازمی‌گردند؟!

  • این قصه‌ی کشاورزان بیکار خراسان جنوبی‌ست که در فرار از هیولای خشکسالی، آواره حاشیه‌ی شهرهای بزرگ می‌شوند؛ درحالیکه به گفته‌ی یک نماینده مجلس، نرخ بیکاری در خراسان جنوبی بیش از 25 درصد است، فرصت‌های محدود اشتغالِ بومی هم نمی‌تواند جوانان جویای کار را پاسخگو باشد چون در بیرجند حتی تحصیلکرده‌ها بیکارند!

  • نماینده شورای عالی استان‌ها در خراسان جنوبی مطرح کرد:

    عضو شورای شهرستان فردوس گفت: اگر روستاهای خراسان جنوبی خالی از سکنه شود، دولت مجبور خواهد شد، جای هر روستا یک پادگان برای حفاظت از مرزها بسازد. درجه محرومیت در این منطقه به علت خشکسالی؛ تکان‌دهنده بوده و روز به روز از جمعیت آن کاسته می‌شود.

  • ایلنا گزارش می‌دهد؛

    سال به سال از جمعیت عشایر دارد کاسته می‌شود. در گذشته در یک روستا فقط 21 هزار راس دام وجود داشت. اما اکنون وضع به‌گونه‌ای شده که هر سال یک گله از تعداد گله‌ها کاسته می‌شود. تا انتهای سال 96، به‌خاطر مشکلات فراوان، بین 10 الی 20 درصد عشایر دامشان را فروختند.

  • ایلنا از زندگیِ کارگر مهاجر خراسانی گزارش می‌دهد؛

    کارگری که از زور خشکسالی از خراسان جنوبی به تهران پناه آورده، می‌گوید: اول در یک تولیدی لباس کار می‌کردم که آن هم ورشکست شد. حالا کارم «چایی‌فروشی» در پارک دانشجوست؛ فلاسک دستم می گیرم و چند لیوان یک بار مصرف و یک کیسه قند؛ عصرها می‌روم پارک و تا نیمه شب چایی دست خلق‌الله می‌دهم. به اندازه اجاره خانه درمی‌آید؛ اما باقیِ زندگی را با پول یارانه می‌چرخانیم؛ دیگر چه بگویم؛ خودتان خوب می‌دانید؛ پول یارانه به نان خالی هم نمی‌رسد.

  • ایلنا گزارش می‌دهد؛

    حکایت دیروز و امروز نیست. حکایت خشکسالی و بی‌توجهی به سرزمین زعفران و زرشک و عناب آنقدر کهنه شده که دیگر اهالی آن خود را فرزندان یتیم ایران می‌دانند. نوزده‌سال خشکسالی نفس زندگی کشاورزان و دامداران را به شماره انداخته‌است. دام‌های مردم دیر زمانی است که در زیر خاک خسبیده‌اند. در فقدان آب، کشاورزی نیز روز به روز در حال آب رفتن است. پایتخت زعفران به‌جای اینکه کانون توجهات بازارهای جهانی باشد نقطه صفر فراموشی است و دارد در سایه بی‌توجهی و تب تند خشکسالی می‌سوزد.