جهاد در تاریکی برای یافتن آب

نابودی قنات تنها از بین رفتن و نابود شدن یک شیوه استحصال آب و یا یک نوع از انواع بهره برداری از منابع آب نیست بلکه محو یک فرهنگ است و نباید اجازه داد این صحنه های، نمایش انگیزه های شرافتمندانه و پاک انسانی و آمیخته با فرهنگ آداب، رسوم و سنن ملی و مذهبی ایرانیان از بین برود.
در استان کرمان در انتهای شرقی سلسله کوههای زاگرس، همسایگی کویر شهری تاریخی بنام جیرفت وجود دارد، در آنجا کاریزههای عظیم در دشتهای سوزان، با آسمان بخیل معجزه مردم سختکوشی است که کلنگ به دست فرسنگها دل زمین را شکافتند و قطره قطره آب را را از ژرفای زمین بیرون کشیده و با هر قطره درختی تناور و سبزینهای کاشتند.
این مردم تلاشگر، فقر را با همت و پشتکار خود غنا بخشیدند، هرچه را طبیعت از دادنش امتناع کرد، بدلش را ساختند و هرکس به قدر هوش و توان هنری آفرید.
کشاورز جیرفتی با رخنه در اعماق زمین آب را از بن هر سنگ این دشتهای فقیر بیرون کشیده و زمین مردهای را حیات بخشید.
اگر روزگاری اجداد ما برای تأمین آب مورد نیاز خویش قنات حفر میکردند و صبورانه به انتظار مینشستند تا قطره قطره آب جمع شود، امروز سرعت عمل زندگی ماشینی انتظار نمیشناسد. پس چاه عمیق، دشمن قناتهای زنده جای کاریز را می گیرد.
روزگاری مقنی سالخورده، اما روشن ضمیر دهکده برهوت ما، انسان را از زیر این آسمان نیلوفری و از روی زمین برای تعلیم نخستین درس، برای فرود آمدن نخستین تازیانه بر یک روح بیدرد و خواب آلود به دل خاک میبرد.
اگرکلنگ دسته کوتاه او با ریتم خوش و استوار، عمیق ترین سمفونی را در اعماق زمین به وجود نمیآورد با جوش سخت و منجمد به نزاع بر نمیخیزید. اینک نوازش لطیف و خنکای آب در بستر تونلی که هزاران متر دورتر سر از خاک بر می دارد و در برابر خورشید دهان می گشاید، جاری نمیشد.چشمان غبار گرفته گشتزارهای سوخته، نگاه های پژمرده درختان تشنه به رگهای خشکیده، جویهای مزارع و کوچه باغها دیگر به انتظار آب زلالی که از دهانه قنات جاری میشد، نمی نشستند.
در بیابانهای ما دیگر نهالهای جوان، بوته های نوزاد و ساقک های شیرخواره غلات به نشانه حرمت سرخود را در پیش پای عابران خم نمی کردند.
انسان هایی که با خلاقیت و نوآوری و تحمل رنج های فراوان ، آب را از اعماق زمین جاری می کردند و اراضی تفتیده را به باغ ها و مزارع سر سبز تبدیل می کردند ، هم اینک در دهانه خشکیده کاریزها حسرت روزهای سبز را می خوردند.
از آن زمان که آسمان بی مهری کرد و چاه های عمیق یکی پس از دیگری از دل کشتزارها سر برآورد قنات این میراث گران سنگ گذشتگان ما به فراموشی سپرده شد.
در این استان به خصوص جنوب آن، شهر جیرفت و توابع آن با انبوه چاه های عمیق در جوار هم ، به ((صافی آبکش)) می ماند که آب را به پائین ترین لایه های زمین می کشد و علاوه بر خشکی قنات ها باعث نابودی پوشش گیاهی و منابع طبیعی و همچنین درخت های کنار (سدر)، جگ و ... که ریشه های آنها از دل خاک آب می نوشیدند شده است و عوارض چنین سوء مدیریتی، اکنون هجوم ریزگردها ویرانگری است که هیچ نقطه ای از گزندشان در امان نمانده است.
آری حدود نیم قرن پیش با حفر چاه های عمیق و استحصال آب به روش مکانیکی، بیست و نه قرن تاریخ سراسر افتخار در ایران رو به ویرانی نهاد و هم اینک در بسیاری از این مناطق خاکریزه های اطراف کاریزها به یادگار مانده است و طولی نخواهد کشید که بر اثر فرسایش، همه این آثار از بین خواهد رفت و بدین ترتیب تومار یک اثر تاریخی چندین ساله به هم پیچیده می شود. در این وضعیت نتیجه زحمت انسان های صادق که با ظرافت و دقت عمل که آب را بدون صرف انواع انرژی برای مصارف مختلف به سطح زمین منتقل کردند، در زیر خروارها خاک مدفون خواهد شد.
نابودی قنات تنها از بین رفتن و نابود شدن یک شیوه استحصال آب و یا یک نوع از انواع بهره برداری از منابع آب نیست بلکه محو یک فرهنگ است و نباید اجازه داد این صحنه های، نمایش انگیزه های شرافتمندانه و پاک انسانی و آمیخته با فرهنگ آداب، رسوم و سنن ملی و مذهبی ایرانیان از بین برود.
معلم شهید دکتر علی شریعتی وقتی از عملیات ساخت یک کاریز دیدن کرده بود در کتاب کویر خود نوشت :«ساخت قنات، جهاد در تاریکی، تلاش برای دست یافتن به آب، مبارزه با خاک، فرود آمدن برای صعود، سفر به اعماق زمین برای سیرآب شدن، جست و جوی آب در زیر زمین نه روی آسمان، آب چشمه نه آب باران و آموختن درسی که اسکندر عمری بر سر آن گذشت و نیاموخت.»
محمد جهانبین