زرگر در گفتوگو با ایلنا تشریح کرد:
ابعاد مذاکرات غیرمستقیم رژیم صهیونیستی و حماس در قطر/ دلایل دور جدید حملات اسرائیل به غزه

کارشناس مسائل منطقه گفت: صحبتهایی که این روزها از آتشبس، تبادل گروگانها، یا ارسال غذا به فلسطینیها شنیده میشود، همگی در چارچوبی حسابشده برای پوشاندن چهره واقعی سیاست اسرائیل قابل تفسیر است.
علی اصغر زرگر، کارشناس مسائل منطقه با اشاره به مذاکرات غیرمستقیم اسرائیل و حماس در قطر در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: از همان ابتدای حملات اسرائیل به غزه، نشانهها و قرائن گویای آن بود که هدف نهایی این رژیم، چیزی فراتر از یک عملیات نظامی مقطعی است. اکنون با اعلام رسمی نخستوزیر رژیم صهیونیستی درباره اشغال زمینی باریکه غزه، نقشهای که پیشتر در حد حدس و گمان بود، رنگ واقعیت گرفته است. مقامهای اسرائیلی با نوعی ژست انسانی، به مسأله رساندن غذا به فلسطینیها اشاره میکنند، گویی که مسئله اصلی در این فاجعه، تنها تأمین غذاست، نه اشغالگری، کشتار و آوارگی. سیاست اسرائیل آشکارا بر این محور استوار شده که باریکه غزه باید تحت سیطره کامل و دائمی این رژیم قرار گیرد. این هدف، چه با باقیماندن فلسطینیها در منطقه و چه با بیرون راندن آنها (به سوی مصر یا دیگر کشورها)، دنبال میشود و رسانههای غربی نیز این تغییر رویکرد آشکار را بازتاب دادهاند.
وی ادامه داد: آنچه اکنون رخ میدهد، نه صرفاً یک حمله نظامی محدود، بلکه تلاشی برنامهریزیشده برای تغییر ماهیت جمعیتی و سیاسی غزه است. استراتژی اسرائیل در مرحلهای قرار گرفته که عملاً از پاکسازی جمعیتی سخن میگوید؛ یا از طریق مرعوبسازی و وادار کردن مردم به ترک خانههایشان، یا از طریق کشتار و فشار نظامی. در این میان، سکوت و همسویی کامل آمریکا با سیاستهای اسرائیل نیز چشمگیر است. نهتنها هیچگونه اعتراضی از سوی واشنگتن نسبت به رفتارهای تجاوزکارانه اسرائیل دیده نمیشود، بلکه مقامات آمریکایی نیز از همان ابتدا تلاش کردهاند که بحث را به موضوعاتی سطحی نظیر ارائه غذا و دارو به مردم تقلیل دهند. حتی در سفرهای منطقهای ترامپ، از جمله سفرهایش به عربستان، قطر و امارات، کوچکترین اشارهای به وضعیت فلسطینیها نشد. در حقیقت، آمریکا سیاستی دو وجهی را دنبال میکند؛ یعنی از یک سو، تلاش برای همگرایی با کشورهای عربی، و از سوی دیگر، تضمین تداوم و مشروعیت اقدامات اسرائیل.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: آنها به دنبال اجماعی منطقهای هستند که ضمن همراهی با منافع آمریکا، هیچگونه مخالفت جدی با اسرائیل نیز صورت نگیرد. آنچه تحت عنوان اجماع کشورهای عربی از آن یاد میشود، در واقع شمشیری دولبه است. در این میان، کشورهای عربی از جمله عربستان، امارات، قطر، و حتی تا حدودی سوریه و عراق، به نحوی در این بازی استراتژیک قرار گرفتهاند که نهتنها مسئله فلسطین را از اولویت خارج کردهاند، بلکه خواسته یا ناخواسته، در مسیر تحقق سیاستهای آمریکا و اسرائیل قدم برمیدارند. صحبتهایی که این روزها از آتشبس، تبادل گروگانها، یا ارسال غذا به فلسطینیها شنیده میشود، همگی در چارچوبی حسابشده برای پوشاندن چهره واقعی سیاست اسرائیل قابل تفسیر است. در واقع، اینها مسائل حاشیهای هستند که بهعنوان سوپاپ اطمینان در برابر خشم افکار عمومی جهانی مطرح میشوند، اما در عمل، تأثیری بر توقف جنایات اسرائیل ندارند.
وی افزود: یکی دیگر از ابعاد مهم این مسئله، واکنش شخصی نتانیاهو نسبت به شناسایی ضمنی حماس از سوی آمریکا است. در جریان مذاکرات مربوط به آزادی یک تبعه دو تابعیتی، آمریکا وارد گفتگو با حماس شد. این اقدام از نظر نتانیاهو، شکستن خط قرمز است. به نظر میرسد حملات گسترده اسرائیل، بخشی از واکنشی عصبی به این مسئله نیز باشد؛ نوعی انتقامجویی سیاسی با هدف تضعیف کامل حماس. وقتی اسرائیل تصمیم میگیرد که یک منطقه مانند غزه را بهطور کامل و نظامی اشغال کند، عملاً اختیار تام در آن منطقه پیدا میکند. از کشتار غیرنظامیان گرفته تا شکار مخالفان سیاسی و نظامی، همه چیز ممکن میشود. این اتفاق، نهتنها فاجعه انسانی برای مردم غزه در پی دارد، بلکه آتش خشونت را در کل خاورمیانه شعلهور خواهد کرد. تجربه نشان داده که هرگونه اشغالگری اینچنینی، در نهایت موجب افزایش عملیاتهای مقاومت خواهد شد. چنین رویکردی میتواند آتش خشونتی جدید را در منطقه شعلهور کند. این وضعیت، در درازمدت حتی ممکن است سیاستهای اقتصادی و استراتژیک آمریکا در منطقه را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: همان اجماعی که آمریکا با زحمت در میان کشورهای عربی بهوجود آورده بود، در صورت افزایش نارضایتی عمومی جهان اسلام از وضعیت غزه، ممکن است دچار فروپاشی شود. به بیان دیگر، ادامه این مسیر ممکن است رشتههای آمریکا را پنبه کند. با در نظر گرفتن تمام این ابعاد، بهسختی میتوان آیندهای آرام و مبتنی بر آتشبس برای منطقه متصور شد. اسرائیل همچنان بر سیاستهای تهاجمی خود پای میفشارد؛ آمریکا نیز یا سکوت میکند یا پشتیبانی و این در حالیست که کشورهای عربی در یک سکوت معنادار گرفتار شدهاند. فلسطینیها اما ناگزیر به مقاومت خواهند بود. هرچند این مقاومت شاید به اشکال مختلفی خود را نشان دهد، اما مسلم است که پیامدهای آن، تنها دامن اسرائیل را نخواهد گرفت، بلکه کل منطقه را وارد دور جدیدی از خشونت و بیثباتی خواهد کرد. به همین دلیل خروجی مذاکرات قطر هم در این راستا اهمیت پیدا میکند.