در گفتگو با ایلنا مطرح شد؛
ناشران تمایلی به چاپ آثار داخلی ندارند/ استانداردی برای انتخاب کتاب برتر نداریم
بیشتر ما مردمی بسیار جوگیری هستیم و زمانی که گوشیهای هوشمند به دستمان رسید، همانند رسانهها، کتاب خواندن را نیز از زندگی روزانه خود حذف کردیم. به جای آن در شبکههای اجتماعی معمولا مطالبی را میخوانیم که علمی و درست نیست و کلمات قصار قلابی و دروغین را به اسم نویسندهها و متفکران گوناگون برای هم میفرستیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رسانههای ادبی، صفحات ادبی روزنامهها، حوزه ادبی خبرگزاریهای و مجلات ادبیات راهی برای معرفی کتابهای خوب بازار و جلوگیری از سردرگمی خواننده برای خرید کتاب هستند. امروزه در بسیاری از سایتهای ادبیات و خبرگزاریهای بزرگ دنیا، فهرستی از برترین کتابهای هفته، کتابهای برتر ماه و کتابهای ممتاز سال منتشر میشود. اما در ایران به جز جوایز ادبی که فهرستی از کتابهای برتر تهیه کرده یا با اهدای جوایز ادبی بهترین کتابهای بازار را منتشر میکنند، لیست دیگری در دسترس نیست. روزنامهنگاران دلیل این امر را ضعف خبرنگاران ادبی این روزگار میدانند. در کنار این امر، اهمیت ندادن مدیران رسانهها به کتاب و ادبیات مانند سابق، دوری جستن انتشاراتیها از رسانهها و جایگزینی آنها با شبکههای اجتماعی و کمبود منتقدان ادبی از دیگر دلایلی است که شاهد انتشار فهرستی از برترین کتابها نیستیم.
روزگاری که ادبیات مهم بود
حمید اسلامی راد، نویسنده و روزنامهنگار و سردبیر سابق همشهری داستان در سالهای ۹۷ و ۹۸ به ایلنا گفت: در دهه 70 روزنامهها و مجلات آخر سال نظرسنجی برگزار میکردند و از نویسندگان مختلف و منتقدان ادبی و حتی سینماگران در حوزه کتابهایی که خوانده بودتد نظرخواهی میکردند. گاهی فهرستی از کتابها تهیه میکردند و از نویسندگان و منتقدان میخواستند به هر کتاب نمره بدهند و به همین شیوه 10 کتاب برتر از نگاه پاسخدهندگان که آدمهای مرجع بودند مشخص میشد.
اسلامی راد گفت: بخشی از این فهرست نیز براساس تیراژ کتابها و تعداد چاپ مجدد آنها تهیه میشد. خبرنگاران ادبیات در آن زمان دستکم از 70 درصد رویدادهای حوزه ادبیات و نشستهای حوزه کتاب و ادبیات باخبر بودند. معمولا انتشاراتیها هر هفته کتابهایی را که تازه چاپ کرده بودند به تحریریه روزنامهها میفرستادند. خبرنگاران حوزه کتاب نیز این کتابها را میخواندند، بررسی میکردند و درباره آنها معرفی کتاب مینوشتند و توضیح میدادند که کتاب درباره چه موضوعی است و نویسنده و انتشاراتی آن کدام است.
او افزود: از سوی دیگر سازمانهای پخش کتاب به دلیل اینکه قصد داشتند کتابهایشان معرفی شوند، با خبرنگاران در ارتباط بودند و برایشان کتاب میفرستادند. کتابخانه روزنامهها معمولا مملو از کتابهای مختلف بود. همچنین دو چیز مورد علاقه خبرنگاران قدیم بود؛ کافه گردی و گشتوگذار در کتابفروشیها.
کتابشناسان و اخبار بازار
اسلامی راد گفت: گروهی از دوستانی که در کتابفروشیها فعالیت میکنند و کتاب را خوب میشناسند من به آنها کتابشناس میگویم، اطلاعات نشر را در اختیار داشتند و درباره اینکه چه کتابهایی تازه به بازار آمده با خبرنگاران صحبت میکردند. از سویی دیگر برخی انتشاراتیها یا مراکز پخش کتاب، کتابچههایی منتشر میکردند که کتابهای تازه منتشر شده در این کتابچهها معرفی میشد.
او افزود: صفحات فرهنگ و هنر مملو از مصاحبه با نویسندگانی بود که تازه کتابشان چاپ شده بود. در آن زمان تیراژ هر کتاب حداقل 2 هزار نسخه بود و اکنون به ۲۰۰ نسخه رسیده است. حتی 2 هزار نسخه به نظرمان تیراژ کمی بود چراکه برخی کتابها تا 10 هزار نسخه هم تیراژ داشتند و به چاپ مجدد هم میرسیدند.
راد گفت: در آن زمان ارتباط میان خبرنگار و انتشارات دوسویه بود و هم ناشر با خبرنگاران در ارتباط بود و خبرهایشان را ارسال میکردند، هم خبرنگار با ناشران در تماس بود. اکنون دیگر این ارتباط وجود ندارد؛ خبرنگاران حوزه کتاب به دلیل علاقه شخصی حوزه را انتخاب نکردهاند. اگر حوزه خبریشان را تغییر دهند نیز تفاوتی برایشان نمیکند. البته خبرنگار باید بتواند در هر حوزه ای بنویسد، اما باید از روی عشق و علاقه حوزه تخصصی خود را انتخاب کند. درحال حاضر 90 درصد از خبرنگاران وضعیتی مشابه دارند و اطلاعات چندانی درباره اتفاقات حوزه خود ندارند مگر اطلاعاتی که روابط عمومیها به آنها ارائه میکنند.
او افزود: امروزه خبرنگاران درگیر حاشیههای غیر ضروری شدهاند. انتشاراتیها نیز به شبکههای اجتماعی بسنده کردهاند و ارتباطشان را با رسانهها قطع کردهاند. خبرنگاران میتوانند از شبکههای اجتماعی خبرها را دریابند اما برخی از این شبکهها مانند اینستاگرام حاشیههای اغوا کننده دارند و هزاران مطلب و محتوا به جز خبر مربوطه را در اختیار کاربران قرار میدهند که او را از هدف اصلی دور کرده و به حاشیه میبرند. از طرفی دیگر بلاگرهای کتاب را در اینستاگرام داریم که جای خبرنگاران ادبی را پر کردهاند.
تیراژ محدود کتابها
این نویسنده گفت: مشکل دیگر تیراژ کتابها است که به حدی کم شده که فقط نویسنده میتواند آن را به دوستان و اقوامش هدیه داده یا آنها را ترغیب کند که کتاب را بخرند. وقتی تیراژ یک کتاب 200 نسخه باشد، اصلا کتابی برای عموم مردم باقی نمیماند که به دست مردم برسد و خبری درباره آن منتشر شود و متاسفانه به جز اسم کتاب چیز دیگری از آن در بازار کتاب باقی نمیماند.
او افزود: امروز تعداد نویسندگانی که کتاب منتشر میکنند بهطور قابل توجهی افزایش یافته و بهتبع آن شمار مخاطبان نیز بیشتر شده است؛ هرچند این افزایش لزوما به معنای ارتقای کیفیت نیست. در واقع، بخشی از این روند ناشی از سازوکاری است که در آن برخی ناشران، نه بر اساس کیفیت اثر، بلکه با هدف ایجاد درآمد، به سراغ نویسندگان میروند و پیشنهاد چاپ کتاب را در قبال دریافت هزینه مطرح میکنند.
اسلامی راد گفت: در این موارد، وعدههایی درباره معرفی و توزیع کتاب داده میشود که اغلب محقق نمیشود و در نهایت، کتاب یا راهی انبار ناشر میشود یا عملا به خود نویسنده واگذار میشود تا شخصا مسئول پخش و معرفی آن باشد. این وضعیت نشان میدهد که انتشار کتاب، در بخشی از بازار نشر، بیش از آنکه بر پایه ارزیابی حرفهای و محتوایی باشد، به یک فرایند مالی تبدیل شده است.
او افزود: بسیاری از آثاری که امروز تولید میشوند، از نظر کیفیت در سطح مطلوب نیستند. طبیعتاً، خوانندگان حرفهای، از جمله خود من، نسبت به برخی از کتابهایی که منتشر میشوند، با دیدی محتاطانه نگاه میکنیم. وقتی کتابی چاپ میشود، فرآیند حرفهای در جهان انتشارت شامل مراحلی است که ناشر با سختگیری و دقت نظر کامل، کیفیت اثر را ارزیابی میکند و برای چاپ تصمیم نهایی را میگیرد. با این حال، در برخی موارد، مسیر انتشار کتاب نشاندهنده شکلی از الزامات مالی یا بازار است و نه الزاماً کیفیت محتوایی اثر.
رویکرد تجاری ناشران
اسلامی راد گفت: ناشر معمولا رویکردهای متفاوت در انتخاب کتابها دارد؛ در جهان نشر، ناشران حرفهای تمایل به انتشار آثاری دارند که هم فروش خوبی داشته باشند و هم اعتبار حرفهای برای ناشر به همراه بیاورند، اما در بازار نشر ایران، کتابهایی که صرفا به هدف درآمدزایی چاپ میشوند، بدون آنکه توجهی به کیفیت یا جایگاه محتوایی اثر داشته باشند از جمله رویکردهای ناشران امروزی است. در این شرایط نام نویسنده در فهرست آثار منتشرشده ثبت میشود و هزینه چاپ دریافت میشود، اما فرآیند نشر عمدتا درآمدزایی از جیب نویسنده است.
او افزود: از سوی دیگر، تمرکز بسیاری از ناشران داخلی بر انتشار آثار ترجمه است و توجه کمتری به انتشار کتاب تالیفی و کار نویسنده داخلی دارند. برخی از ناشران بههیچ وجه داستان ایرانی چاپ نمیکنند و میگویند فروش ندارد. این رویکرد باعث شده که بازار نشر ما به سمت ادبیات ترجمه برود که کیفیت ترجمهها هم جای اما و اگر دارد.
ارجحبودن نویسنده درجه ۳ خارجی
اسلامی راد گفت: یکی از بحثهای مهم در بازار نشر امروز ایران این است که ناشران ترجمه آثار نویسندگان درجه ۳ خارجی را به آثار نویسندگان داخلی ترجیح میدهند. گاهی ناشران ترجیح میدهند کتابهای نویسندگان خارجی، حتی از سطح متوسط تا خوب، را ترجمه و منتشر کنند، در حالی که آثار نویسندگان داخلی با کیفیت مشابه یا بالاتر کمتر مورد توجه قرار میگیرد. این مسئله باعث میشود که یک نویسنده خوشفروش خارجی در ایران بیشتر دیده شود، در حالی که نویسندگان درجه یک همان کشور یا نویسندگان داخلی، فرصت دیده شدن و معرفی کافی پیدا نکنند. چنین رویکردی بر جایگاه ادبیات داخلی و شناسایی استعدادهای بومی تأثیرگذار است و نقدهایی را از سوی فعالان ادبی به دنبال داشته است.
او افزود: در حوزه نشر داخلی، وضعیت برخی ناشران به گونهای است که توجه اصلیشان به امکان اقبال و فروش کتاب در شبکههای اجتماعی است، نه کیفیت کار نویسنده و اثر. برای نمونه، ناشری که برای خود نامی دست و پا کرده، اعلام کرده بود که کتاب نویسندگان تنها در صورتی منتشر میشود که نویسنده دنبالکنندههای قابل توجهی در اینستاگرام یا دیگر شبکههای اجتماعی داشته باشد. در این حالت، ناشر شرط میگذارد که اگر تعداد دنبالکنندهها بالا باشد و امکان فروش کتاب از طریق این مخاطبان وجود داشته باشد، کتاب چاپ خواهد شد. علاوه بر این، هزینه چاپ نیز برعهده نویسنده است و ناشر تنها با تمرکز بر بازاریابی دیجیتال و سودآوری از طریق خود نویسنده، فرایند نشر را مدیریت میکند.
اسلامی راد گفت: در بسیاری از موارد، ناشر نقش اصلی خود بهعنوان یک بنگاه اقتصادی را که شامل معرفی، بازاریابی و تبیین جایگاه کتاب است، کنار گذاشته و این مسئولیتها را به نویسنده واگذار میکند. در چنین شرایطی، نویسنده خود موظف میشود کتابش را معرفی کند و در فضای مجازی بازاریابی شخصی انجام دهد.
او افزود: این مساله موجب میشود برخی کتابها تنها بر اساس روابط و شبکههای موجود، یا به دلیل ارتباطات کاری یا محفلی با ناشر یا نویسنده و مترجم، در فضای مجازی معرفی میشوند. از سوی دیگر بسیاری از معرفیها بر پایه روابط دوستانه است؛ به این معنا که نویسنده یا مترجم، شخصی مورد اعتماد ناشر یا فعال حوزه نشر است و هنوز سنت قدیمی حمایت و معرفی کتاب در قالب شبکههای دوستانه پابرجاست.
این روزنامهنگار تاکید کرد: در گذشته، ناشر کتاب را برای خبرنگاران و منتقدان ادبی میفرستاد تا کتاب را بخوانند و معرفی کنند. این کار بخشی از روند معرفی رسمی کتاب و اطلاعرسانی درباره انتشار کتاب در بازار نشر جهانی است. اما امروزه ناشران ایرانی برای معرفی کتابها سراغ بلاگرهای کتاب میروند که بیشتر این بلاگرها به ادبیات نگاه فانتزی دارند و کتابخوان حرفهای با نگاه دقیق و درست نیستند و معمولا کتابهایی که معرفی میکنند کتابهای متوسطی هستند.
ارزش ادبی کتاب تعیین کننده جایگاه آن است
سردبیر سابق مجله همشهری داستان بیان کرد: در بحث کیفیت آثار، نکته مهم این است که ارزش ادبی کتاب تعیینکننده جایگاه آن است اما این اتفاق به دلایل مختلف در ایران نمیافتد. چون فرآیند توزیع و معرفی کتاب واقعا براساس ارزشمندی کتاب نیست. ناشران گاهی یک کتاب یا یک نویسنده را که متوسط است جای یک نویسنده درجه یک معرفی میکنند و با پویشهای رسانهای برایش هوادار درست میکنند و از سوی دیگر کتاب یک نویسنده خوب حتی توزیع هم نمیشود. یا در بخش ترجمه میبینیم کتاب نویسندگان متوسط خوشفروش بیشتر ترجمه میشود تا نویسندگان خوب خارجی. جالب این که برخی این نویسندگان متوسط خارجی را جای نویسنده درجه یک آن کشور معرفی میکنند.
او افزود: با وجود سنت قدرتمند ترجمه در ایران، اگرچه مترجمان جوان و بهنام خوبی داریم اما بخش عمده کتابهای ترجمهشده به لحاظ کیفیت ترجمه خوب و مناسبی ندارند و بسیاری از ترجمهها ضعیف هستند؛ بهطوری که نمیتوان به سادگی به کیفیت مترجمان و دقت ترجمه اعتماد کرد. این وضعیت باعث شده که برخی آثار، حتی اگر ارزش محتوایی بالایی داشته باشند، نتوانند جایگاه واقعی خود را در بازار داخلی پیدا کنند.
اسلامی راد گفت: " از ترجمههای با هوش مصنوعی و گوگلی که بگذریم، بسیاری از ناشران ترجمه کتاب را به مترجمی میسپارند که شاید زبان انگلیسی، فرانسه یا اسپانیاییاش خوب باشد اما هیچ دانش و تسلطی بر زبان فارسی که زبان مادریش است ندارد. گاهی میبینم که مترجمی نتوانسته حتی یک واژه، اصطلاح یا جمله انگلیسی را در یک داستان به فارسی ترجمه کند و همان جمله یا اصطلاح با رسمالخط انگلیسی در متن فارسی بدون ترجمه باقی مانده است. این مسئله نشاندهنده ضعف مترجم ادبیات داستانی در شناخت زبان فارسی است. یک مترجم خوب نهتنها باید به زبانی که از آن ترجمه میکند مسلط باشد بلکه بیشتر از آن باید به زبان مادریش و ادبیات زبان مادریش مسلط باشد. امروز داستانهای ترجمهشدهای میبینیم که خواننده انگار دارد یک متن رسمی دانشگاهی میخواند و خبری از روایت و نثر داستانی و لحن در ترجمه نیست. خواننده نه از نثر لذت میبرد و نه داستان را میفهمد.
او افزود: یکی از چالشهای اساسی در نشر داخلی، رعایت اصول و استانداردهای حرفهای است که اغلب نادیده گرفته میشود. علاوه بر این، ضعف اطلاعرسانی در صنعت نشر باعث میشود بسیاری از کتابها حتی پس از چاپ، به دست مخاطبان هدف نرسند. کتابها با تیراژ کم و محدود منتشر میشوند و تنها در میان دوستان یا شبکه نزدیک نویسنده توزیع میشوند؛ در نتیجه، حتی افراد فعال در حوزه کتاب از انتشار آنها بیخبر میمانند.
اسلامی راد گفت: پرسش مهم این است که در چنین شرایطی، چگونه و با چه سازوکاری میتوان فهرستی از کتابهای چاپشده تهیه کرد و به دست افرادی که حتی نام کتابها را نشنیدهاند بدهیم و بگوییم به این کتابها نمره بدهید تا ده کتاب برتر سال را انتخاب کنیم؟ لازمه این کار داشتن خوانندگان حرفهای و صاحبنظر است که کتابهای چاپشده در طول سال به مرور به دستشان برسد و کتابها را سر فرصت بخوانند و نظر بدهند. در مدت کوتاه یک ماه و دوماه و بدون استانداردهای تعریفشده که نمیتوان تعداد زیادی کتاب را داوری کرد. در واقع ساز و کار تنظیم چنین فهرستهایی سلیقهای و محفلی است و درخوشبینانه حالت فهرست کتابهای برتر از میان کتابهای معدودی که رسانه در اختیار پاسخدهندگان گذاشته، انتخاب و اعلام میشود. این اتفاق را حتی در جوایز ادبیای که سالانه برگزار میشود میبینیم و روشن نیست داوری ها با چه سازوکاری انجام شده است.
غلبه جو شبکههای اجتماعی بر زندگی
او تاکید کرد: بیشتر ما مردمی بسیار جوگیری هستیم و زمانی که گوشیهای هوشمند به دستمان رسید، همانند رسانهها، کتاب خواندن را نیز از زندگی روزانه خود حذف کردیم. به جای آن در شبکههای اجتماعی معمولا مطالبی را میخوانیم که علمی و درست نیست و کلمات قصار قلابی و دروغین را به اسم نویسندهها و متفکران گوناگون برای هم میفرستیم.
اسلامی راد با اظهار نارضایتی از صفحات ادبی در رسانهها بیان کرد: رسانهها در حوزه ادبیات به حدی ضعیف کار میکنند که حتی به معرفی کتابهای بازار هم نمیپردازند. در زمان ما ستون هفتگی داشتیم و تعداد کتابهایی که معرفی میکردیم به حدی زیاد بود که گاهی فقط به بیان نام کتاب، نویسنده و مترجم، انتشارت و شمارگان نشر بسنده میکردیم.
اسلامی راد با اشاره به کمبود منتقدان تخصصی ادبیات داستانی بیان کرد: منتقدان ادبی حرفهای بسیار کم داریم. افزایش منتقدان ادبی نیازمند این است که نقد ادبی بهعنوان یک شغل حرفهای شناخته شود و منتقد ادبی بتواند زندگی خود را از درآمد این کار بگذراند تا بتواند وقت بگذارد و کتابهای داستانی منتشرشده را بخواند و بررسی کند و نقد بنویسد.
او افزود: در کشورهای غربی و بسیاری کشورهای دیگر، نقد ادبی یک شغل است. ناشران پیش از پخش کتاب، آن را به منتقدان ادبی میدهند که بخوانند و برای کتاب یک نقد کوتاه و معرفی بنویسند و برای این کار هزینه پرداخت میکنند. در ایران هیج وقت چنین رفتاری با منتقد ادبی نداشتهایم و اگر منتقد ادبی درآمدی از این کار داشته، بیشتر برای نقدی بوده که روزنانهها یا مجلات به او سفارش میدادند.
سردبیر سابق همشهری داستان با اشاره به اینکه آمار فروش کتاب با آمار خوانش کتاب متفاوت است، بیان کرد: در ایران ممکن است یک کتاب 200 نسخه فروش رفته باشد اما 800 یا هزار نفر آن را خوانده باشند. یعنی روند کتابخوانی با روند فروش تفاوت دارد. کتابی ممکن است فروش برود اما خوانده نشود. سبک کتابخوانی در ایران بیشتر بر اساس امانتخوانی یا ارزانخوانی است بهویژه امروزه که قیمت کتاب بالا است و با توجه به وضعیت اقتصادی، خریدن کتاب دیگر برای طبقه متوسط فرهنگی امکانپذیر تیست و کتاب هم به کالای لوکس تبدیل شده است. در چنین شرایطی قشر متوسط کتاب را یا از کتابخانه یا از یک دوست امانت میگیرد یا نسخه دیجیتال آن را قانونی یا غیرقانونی دانلود میکند یا رو به خرید کتابهای دستدوم و کهنه میآورد.