حسین ترکجوش در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
«سالن ۴»، وامدار سینمای مسعود کیمیایی است/ نسل زد با وجود تفاوتهایش میتواند با اثر ارتباط برقرار کند
حسین ترکجوش با انتقاد از کنار گذاشته شدن فیلم «سالن ۴» از جشنواره فجر تصریح کرد: «سالن ۴» فیلمی نیست که آن را فقط مربوط به دهه ۱۳۴۰ یا ۱۳۵۰ بدانیم، من این فیلم را سینمای مدرنشده مسعود کیمیایی میدانم و مخاطب با فضای جدیدی روبرو میشود که هم میتواند جذاب باشد و هم در فضای متفاوتی روایت میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «سالن ۴» به کارگردانی حسین ترکجوش و تهیهکنندگی روحالله حجازی این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است. این فیلم برای اولین بار در سانس ویژه چهلوسومین جشنواره فیلم فجر در سالن رسانهها نمایش داده شد.
«سالن ۴» اولین تجربه سینمایی حسین ترکجوش به عنوان کارگردان به حساب میآید و بازیگرانی چون میلاد کیمرام، سارا رسولزاده، محسن قصابیان و ساغر قناعت در آن ایفای نقش کردهاند.
به بهانه اکران این فیلم سینمایی با حسین ترکجوش گفتوگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید:
ایده اولیه فیلم سینمایی «سالن ۴» چطور شکل گرفت؟
چند سال پیش طرح خامی از پرتره فردی نوشتم که کارهای خلاف متعددی مرتکب شده بود و بعد از مدتی اصطلاحاً سرش به سنگ میخورد، توبه میکند و زندگیاش در جریان متفاوتی قرار میگیرد.
پس از اینکه سرمایهای برای ساخت این اثر جذب شد و آقای افشار برای نگارش فیلمنامه این اثر به ما پیوست از ابتدا نگارش «سالن ۴» را از سر گرفتیم و فیلمنامه اثری که حالا به اکران رسیده، آماده شد.
بنابراین ایده اولیه این فیلم از یک شخصیت و زندگی واقعی الهام گرفته شده است؟
بله، من خودم از محلهای هستم که چنین شخصیتهایی در آنجا به وفور دیده میشوند. یکی از آدمهایی که در آن محله میشناختم چنین فردی بود که از یک جایی به بعد ازدواج کرد، صاحب فرزند شد و از زندان که بیرون آمد تصمیم گرفت کار خلاف را کنار بگذارد. به او گفتم که قصه زندگیاش را میخواهم به فیلم تبدیل کنم و او خودش معتقد بود که زندگیاش آنقدر قابلیت فیلم شدن ندارد.
چند درصد از آنچه که در «سالن ۴» مشاهده میکنیم مربوط به زندگی واقعی این شخصیت است؟
حدود ۲۰ درصد را میتوان زندگی واقعی این شخصیت دانست و ۸۰ درصد قصه برآمده از تعامل من و پدرام و افشار و روحالله حجازی در نگارش فیلمنامه است.
متحول شدن یک شخصیت منفی ایدهای است که در فیلمهای بسیاری مورد استفاده قرار گرفته. چطور با چالش تکراری نشدن اثرتان مواجه شدید؟
این موضوع واقعاً ذهن ما را هم درگیر کرده بود و من و آقای حجازی و پدرام افشار به این نکته رسیدیم و از همان ابتدا سعیمان بر این بود که «سالن ۴» مثل دیگر فیلمهای سینمایی ساخته شده با این موضوع نباشد و به همین دلیل در قصه این فیلم شخصیت اصلی با جود تحولی که برایش رخ میدهد و اصطلاحاً با وجود اینکه توبه میکند، درگیر اتفاقاتی میشود که این اثر را نسبت به دیگر آثار متفاوت میکند.
در قصه «سالن ۴» مفهوم "ناموس" بسیار پر رنگ است و یکی از عناصر اصلی قصه به حساب میآید. به نظر شما از خودگذشتگی برای این مفهوم چقدر در قصهپردازیهای سینمایی میتواند برای مخاطب امروز قابل قبول باشد؟
در منطقهای که من آنجا بزرگ شدم هنوز هم ناموس یک مفهوم ارزشمند و مهم است. من به عنوان یک فیلمساز وامدار سینمای مسعود کیمیایی هستم و این موضوع در فیلمهای کوتاه من هم وجود دارد.
به نظر من مفاهیمی مثل عشق، ناموس و... سالهاست که در جامعه ما رو به فراموشی است و برای من بسیار مهم بود که در فیلمم به آنها بپردازم. من سعی کردم قصهای روایت کنم که وقتی مخاطب با آن مواجه شد با خود بگوید که عشقی زیبا و اصطلاحاً درست دیده و تلاش دیگرم این بود که توجه به ناموس و ارزشمند بودن این مفهوم را هم در اثرم پر رنگ کنم. به نظر من نسل زد هم با وجود تفاوتهایی که با ما دارد میتواند با این اثر و مفاهیمش ارتباط برقرار کند.
ما میتوانیم به چنین موضوعاتی در فیلمهای سینماییمان بپردازیم و در سینمای ما متأسفانه فقط در آثار دفاع مقدسی مفهوم "ناموس" و اهمیت دادن به آن دیده میشود درحالیکه ما میتوانیم در سینمای اجتماعی هم چنین مفهومی را پر رنگ کنیم.
یکی از ویژگیهای سینمای مسعود کیمیایی دیالوگهای خاص این سینماگر است. چقدر در دیالوگنویسی به این سینما نزدیک شدید؟
ما سعی کردیم در این فیلم یک سری دیالوگهای ماندگار داشته باشیم و یکی از دیالوگهای مهم این فیلم که در زمان اکران در جشنواره هم مورد توجه قرار گرفت همین دیالوگ بود: «یه جایی از زندگیم وایستادم، که دیگه حال خودمم برام مهم نیست...».
آیا نسل زد با مفاهیمی که در اثرتان دنبال میکنید، ارتباط برقرار میکند؟
وقتی خودم در این روزها به سینماها سر میزنم و کاملاً ناشناس با مخاطبان صحبت میکنم حال مخاطب با نگاهی که در فیلم دارم، خوب است. «سالن ۴» فیلمی نیست که آن را فقط مربوط به دهه ۱۳۴۰ یا ۱۳۵۰ بدانیم، من این فیلم را سینمای مدرنشده مسعود کیمیایی میدانم و مخاطب با فضای جدیدی روبرو میشود که هم میتواند جذاب باشد و هم در فضای متفاوتی روایت میشود.
علاوه بر مفاهیم خاصی که این فیلم دنبال میکند، شکل روایت اثر هم نسبت به آثار امروزی متفاوت است. به عنوان مثال «سالن ۴» از معدود فیلمهای قهرمانمحور سینمای اجتماعی است.
بله و من این ویژگی را یک ویژگی خاص در سینمای دنیا نمیدانم. در سینمای هالیوود هم فیلمهای اجتماعی قهرمان دارند و من فکر نمیکنم این ویژگی مربوط به سینمای دهه ۱۳۴۰ ایران است و حالا دیگر منقضی شده. قصههای اینچنین باید قهرمان داشته باشند و من سعید قوچ «سالن ۴» را قیصر مدرنشده میدانم.
ما در ساختار هم سعی کردیم عناصری مناسب برای ارتباط برقرار کردن نسل زد با این فیلم استفاده کنیم. به عنوان مثل استفاده از موسیقی رپ در این فیلم یکی از این ویژگیها است که اتفاقاً مخاطبان جوان به آن اشاره میکردند و برخی از مخاطبان این فیلم را یک اثر تلفیقی از سینمای سعید روستایی و سینمای دهه ۱۳۴۰ میدانستند.
آیا «سالن ۴» متقاضی حضور در بخش مسابقه جشنواره فجر بود؟
بله، ما فیلم را به جشنواره ارائه دادیم و بابت عدم حضور فیلم در بخش مسابقه واقعاً از آقای شاهسواری گلایه دارم. «سالن ۴» فیلم اول من است و امیدوار بودم که در جشنواره دیده خواهد شد. طبق صحبتهایی که داشتیم فیلم در لیست مسابقه قرار گرفته بود اما آنقدر آثار ارگانی زیاد بودند که تصمیم گرفتند فیلم ما را که یک فیلم مستقل است از لیست بیرون بیاورند و بهانهای که برای این تصمیم مطرح کردند آماده نبودن فیلم بود.
این بهانه در حالی مطرح شد که من ۸۰ دقیقه از فیلم را آماده کرده بودیم و به دبیرخانه جشنواره تحویل داده بودیم و بسیاری از فیلمهای ارگانی فیلم ۱۰ تا ۱۵ دقیقهشان آماده شده بود. ما تنها چند سکانس دیگر فیلمبرداری کردیم و خیلی راحت فیلم تا روز جشنواره آماده میشد اما آن را به دلیلی که مطرح کردم کنار گذاشتند. در نهایت فیلم در بخش ویژه به نمایش در آمد که حتی فوتوکال و جلسه نقد و بررسی هم نداشتیم و فیلم فرصتی برای دیده شدن پیدا نکرد.
آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟
خیر، فیلمهای مستقل قطعاً زیر لگد یک سری فیلمهای پولدار با تبلیغات گسترده در شبکههای ماهوارهای له میشوند و ما در مقایسه با این آثار شانس چندانی برای دیده شدن نداریم و تنها ابزار ما برای تبلیغات همان پیشنهاد مخاطبان به یکدیگر برای دیدن این فیلم است. مطمئناً با این شرایط ما نمیتوانیم با فیلمهایی که در شبکههای ماهوارهای تبلیغ میشوند رقابت کنیم.
نکته پایانی...
یک فیلمساز برای فیلم اولش از هزار خان عبور میکند. من از این هزار خان عبور کردم و هیچ حمایتی هم از من نشد اما از مسئولان میخواهم با فیلم اولیها ارتباط بهتری داشته باشند از آنها حمایت کنند و فیلمسازانی که فیلم اجتماعی میسازند را هم مورد حمایت قرار دهند. اگر به این سینما توجه نشود مطمئن باشید که به زودی سینمای مستقل و همچنین سینمای اجتماعی ما از بین خواهد رفت.