سیدحامد حسینی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
هر کاری کردند تا «سینما متروپل» دیده نشود/ پس از جنگ دوازده روزه ساختار فیلمهای دفاع مقدس تغییر خواهد کرد
قصه آدمهای دوران جنگ همچنان جذاب است
سیدحامد حسینی از شرایط اکران فیلم سینمایی «سینما متروپل» انتقاد کرد و گفت: به نظر من تمام تلاشهای ممکن صورت گرفت تا هر طور شده «سینما متروپل» دیده نشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشهآهنگر و تهیهکنندگی حامد حسینی این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است. این فیلم سینمایی در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر توانست سه جایزه بهترین فیلمبرداری، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را از آن خود کند.
«سینما متروپل» از محصولات بنیاد سینمایی فارابی به حساب میآید که سال ۱۴۰۱ ساخته شد. این اثر سینمایی روایتگر قصهای از روزهای جنگ ایران و عراق و حصر آبادان است که در آن تلاشهای چند جوان برای راهاندازی سینما را دنبال میکنیم که در ادامه ماجراها و قصههای متعددی در فیلم روایت میشود.
به بهانه اکران «سینما متروپل» با حامد حسینی تهیهکننده این اثر گفتوگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید:
چه نکاتی در فیلمنامه «سینما متروپل» نظر شما را برای تهیه این اثر جلب کرد؟
موضوعات مهم جامعه همیشه پس از سالها به آرامی لایههای پنهانشان بیشتر دیده میشود چراکه در همان مقطع احتمالاً امکان اینکه بخواهند آن موضوع را به طور کامل بررسی کنند، وجود ندارد و این در حالیست که طبیعتاً با گذر زمان برخی از پرسشها شکل میگیرد که نیاز به پاسخ دارد.
جنگ هم همین ویژگی را دارد، اگر بخواهیم جنگ ایران و عراق را بررسی کنیم و ۱۵ سال قبل و بعد از آن را در نظر بگیریم، ابهامات و اتفاقاتی وجود دارد که سالها زمان لازم بود تا لایههای پنهانش پیدا شود و امکان صحبت درباره آن فراهم باشد.
جنگ وجوه مختلفی دارد، ما در سینما میتوانیم از مناظر مختلف به جنگ بپردازیم؛ اینکه چه کارهایی در حوزه اجرایی انجام شد، چه اقداماتی برای مقابله با دشمن صورت گرفت و... . یکی از مسائل هم این است که آدمها با چه جهانبینی ساختارها را انتخاب میکنند و برای مقابله با بحرانها برنامهریزی دارند. در واقع جهانبینی آدمها و اتفاقات درونیشان مسئله بسیار مهمی در بحرانهایی مثل جنگ است و به آنها میگوید که چگونه امدادرسانی کنند، چگونه جلوی طغیانهای بعدی را بگیرند و... . همه این مسائل ما را به شناختی از انسانها میرساند و ما در سینما که میتواند ابزاری برای بیان درونیات آدمها باشد، میتوانیم قصه آنها و جهانبینیشان را روایت کنیم و ببینیم که آدمها با جهانبینیهای مختلف چگونه بحرانها را پشت سر گذاشتند. این نکات در «سینما متروپل» برای من حائز اهمیت بودند و نظر من را به عنوان تهیهکننده جلب کردند.
چرا برای پرداختن به برخی لایههای پنهان جنگ، نیاز به گذر زمان داشتیم؟
ابهامات بسیاری درباره جنگ وجود دارد که ما میتوانیم امروز به آنها بپردازیم و درباره آنها فیلم سینمایی بسازیم. بخشی از مسائل به روحیات و جهانبینی آدمها مربوط میشود که درباره آنها حرف هم زدهایم و بخشهایی هم دقیقاً به واقعیت برخی بحرانها مربوط میشود؛ خیلی وقتها نمیتوان در آن مقطع به واقعیتها پرداخت و حتی کشف واقعیتها نیاز به زمان دارد. سوالاتی مثل اینکه چرا جنگ تمام شد، قطعنامه با چه شرایطی پذیرفته شد، پس از فتح خرمشهر چه اتفاقاتی رخ داد و... . حق مردم است که این سوالات را بپرسند و یکسری آدمها باید به این سوالات جواب بدهند. یکی دیگر از موضوعات جذاب این است که جهانبینی و درونیات آدمها در آن مقطع برای تصمیمگیریهای کلان چه بوده است.
با توجه به این مسائل یک پرسش بزرگ هم میتوان مطرح کرد؛ اینکه چرا جنگ ما با عراق هشت سال طول کشید؟ آیا دلیل طولانی شدن این جنگ فقط مربوط به نگاه ایدئولوژیک است؟ آیا دلیلش حس وطنپرستی ما بوده؟ یا شاید هم هر دو عامل با هم در این اتفاق دخیل بودهاند. ما درباره این موضوعات هنوز گفتوگویی نکردیم و شاید مخاطب ما هم امروز حوصله دنبال کردن قصه جنگ را نداشته باشد اما به نظر من قصه آدمهای آن دوران همچنان جذاب است و به همین دلیل فکر میکنم با این رویکرد که ما قصه آدمها را در بحران روایت کنیم، هم امکان جذب مخاطب داریم و هم میتوانیم به برخی پرسشها پاسخ دهیم. قطعاً سینما کمک میکند که ما خیلی موشکافانه به این موضوعات بپردازیم.
زمانی که «سینما متروپل» ساخته شد از آخرین جنگی که کشورمان با آن درگیر شده بود بیش از سه دهه میگذشت اما حالا نسل امروز هم پس از جنگ دوازده روزه، چنین پدیدهای را تجربه کرده است. به نظر شما بین جنگی که «سینما متروپل» روایت میکند و جنگی که به تازگی تجربه کردیم، چه نقاط اشتراکی میتوان یافت؟
جنگ ایران و عراق با جنگ ایران و اسرائیل تفاوتهای بسیاری دارد. ما به هر دو اتفاق عنوان جنگ میدهیم اما واقعیت این است که جزئیات هر کدام و فاعلیت افراد در این جنگها با هم متفاوت است. در جنگ اخیر فاعلیت افراد به حداقل رسیده اما در جنگ هشت ساله اینگونه نیست، آدمها تصمیم گرفتهاند برای پاسداری از وطن دست به اقدام بزنند.
به نظر من ساختار فیلمهای جنگ ایران و عراق پس از جنگ ایران و اسرائیل کاملاً تغییر خواهد کرد. حتماً اگر ما «سینما متروپل» را پس از جنگ ایران و اسرائیل میساختیم، فیلم به شکل دیگری ساخته میشد. احتمالاً فیلمسازان تجربه و فهمشان از آن جنگ این است که بتوانند مابهازاهای مختلفی از هر دو واقعه پیدا کنند تا قصهشان بهتر روایت شود.
نکته دیگر در قیاس این دو جنگ مربوط به حجم هر کدام میشود؛ به این معنا که در جنگ هشت ساله مسئله توپخانهای، میدانی، نیروی انسانی، جنگهای نفر به نفر، تصرفهای زمینی، حملات هوایی، عملیات جاسوسی و... با هم در جنگ دخیل هستند اما در جنگ اخیر اینگونه نیست و ما با جنگ متفاوتی روبرو هستیم.
در جنگ ایران و عراق هر چند که کل کشور درگیر جنگ بود اما بیش از هر چیز نقاط مرزی در غرب کشور بالاترین درگیری را داشت در حالیکه در جنگ اخیر بخشهای مرکزی کشور درگیر جنگ شده بود.
با همه این اوصاف به نظر من اگر امروز بخواهیم فیلمی درباره جنگ ایران و عراق بسازیم، با توجه به تجربه اخیر فیلم متفاوتی نسبت به آثار دفاع مقدسی گذشته خواهیم ساخت. حتی جوانانی که آن جنگ را ندیدهاند و بر اساس دیدهها و شنیدههایشان به یک بسته و نگرش بصری رسانهای-دیداری رسیدهاند اگر بخواهند فیلمی درباره جنگ بسازند با توجه به تجربه اخیرشان شکل متفاوتی از فیلمهای پیش از این واقعه را خواهند ساخت.
ممکن است فیلمنامههایی که با موضوع جنگ ایران و عراق در دست نگارش بودند هم توسط فیلمنامهنویسها بازنویسی شوند تا آدمهایی که تجربه جنگ اخیر را داشتهاند بتوانند اثر را بپذیرند. به نظر من این موضوع بر سینمای دفاع مقدس ما تأثیر بسیاری خواهد داشت.
برای مخاطبی که جنگ دوازده روزه را تجربه کرده، آیا نگاه شاعرانه «سینما متروپل» دور از واقعیتهای جنگ به نظر نمیرسد؟
به نظر من در همین جنگ دوازده روزه مواجهه انسانها با جنگ کاملاً شاعرانه بود. هر چه مردم درباره این دوازده روز گفتهاند بیش از هر چیز مواجهه شاعرانه، ادیبانه و احساسی است چون مردم در این جنگ نمیتوانستند با دشمن مواجهه نظامی داشته باشند.
«سینما متروپل» به آدمهایی میپردازد که یک شاعرانگی در وجودشان دارند و در بستر جنگ گرفتار شدهاند و حالا شاعرانگی این افراد است که بر جنگ غالب میشود؛ آنها از این بستر استفاده میکنند تا نگاه شاعرانه خود را خنثی نکنند. این افراد در قصه «سینما متروپل» وقتی در جنگ قرار گرفتهاند سعی دارند خود را با شرایط هماهنگ کرده و نگذارند وجوه مختلف زندگی تعطیل شود و آن شاعرانگی است که کمک کرده تا بتوانند راهکار پیدا کنند.
در این قصه جنگ یک بستر است، من معتقدم که هیچ چیزی مهمتر از زندگی وجود ندارد و باقی مسائل ذیل آن قرار میگیرد. اگر ما در زندگی با جنگ مواجه شدیم میتوانیم به این موضوع فکر کنیم که چطور فضای جنگ را مدیریت کنیم تا به زندگی آسیب نزند؛ به نظرم، ما حتی با دین و با حکومتها هم همینطور برخورد میکنیم. ما حکومتها و هر چیزی که قرار است به زندگی کردن خدشه وارد کند را در خدمت زندگی بهروز میکنیم، ما از دین هم استفاده میکنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم، نه اینکه از زندگی استفاده کنیم تا دین بهتری داشته باشیم.
وقتی ما در مسیر زندگی با جنگ روبرو شدیم یکی از دغدغههایمان باید این باشد که چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا زندگی به عنوان اصلیترین مسئله آسیبی نبیند یا آسیبش کمتر شود و باید تأکید کنم منظور من از زندگی فقط به معنای در قید حیات بودن نیست. یکی از وجوه مشترک «سینما متروپل» با زندگی امروز ما همین مسئله تلاش برای زندگی کردن در دل یک بحران است. به عقیده من اگر ما در همه بسترها و همه بحرانها برای زندگی کردن تلاش کنیم به مسئله اصلی انسان میپردازیم.
آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟
شرایط واقعاً فاجعهبار است. به نظر من تمام تلاشهای ممکن صورت گرفت تا هر طور شده «سینما متروپل» دیده نشود. من اصلاً با این موضوع کاری ندارم که «سینما متروپل» فیلم خوبی است یا خیر؛ به طور کل از نظر من فیلم خوب یا بد وجود ندارد، فیلم ساده یا پیچیده وجود دارد؛ در عرصه هنر نمیتوان ملاک و معیار خوب یا بد تعیین کرد همانطور که حوزه اندیشه هم به همین شکل است و نمیتوان یک اندیشه را اندیشه خوب یا بد دانست در حالیکه ممکن است اندیشهای را نپذیریم و مورد پسند ما نباشد.
به همین دلیل نمیخواهم وارد این بحث شوم که «سینما متروپل» فیلم خوبی است یا بد اما این فیلم هم باید فرصت دیده شدن پیدا میکرد و در مقابل ابتدا تلاش بر این بود که فیلم اکران نشود که سه سال در صف اکران بود و وقتی به اکران رسید تمام تلاشها به کار برده شد تا فیلم دیده نشود.
در «سینما متروپل» اندیشهای وجود دارد که نمیخواهند آن اندیشه مطرح شود و به همین دلیل با آن بدترین برخورد را داشتند. هر چقدر تلاش کردیم تبلیغاتی برای فیلم صورت نگرفت درحالیکه هر محصولی اعم از محصولات هنری یا حتی صنعتی برای مصرف باید معرفی شود و در دسترس عموم قرار بگیرد اما ما اصلاً هیچ تلاشی نمیکنیم که فیلم را به مخاطب معرفی کنیم تا برای دیدنش به سینما بیاید و درباره فیلم اظهارنظر کند.
چه اندیشهای در «سینما متروپل» وجود دارد که نمیخواهند دیده شود؟
بهتر است در وهله اول این نکته را مورد بررسی قرار دهیم که آیا مردم به ساخته شدن فیلمهای خوب در حوزه دفاع مقدس علاقه دارند یا فعلاً سیاستهایی وجود دارد که مردم نباید فعلاً چنین فیلمهایی ببینند؟
موضوع دیگر این است که متأسفانه افرادی تصمیمگیران امروز سینما هستند که معتقدند باید بعضی ژانرها از سینمای ایران حذف شود و به نظر من این نگاه که طرفدار حذف کردن است، بیمنطقترین نگاه موجود است. در واقع هر چیزی را که حذف کنیم نتیجه فاجعهباری حاصل خواهد شد، ما نیازمند سینمایی هستیم که در آن ژانر کمدی، اجتماعی، جنگی، عرفانی و عاشقانه وجود داشته باشد. به مجموع فیلمهای در حال اکران نگاه کنید؛ ما چند فیلم عاشقانه داریم؟ چرا مدتهاست که خبری از فیلمهای معناگرا و عرفانی نیست؟
منطقی نیست که تصور کنیم در این حوزهها هیچ خلق اثری صورت نمیگیرد. ما فقط مشغول حذف کردن هستیم تا مخاطب توجهش به یک سمت برود، وگرنه پذیرش این نکته که هیچ فیلمسازی در این حوزهها کار نمیکند اشتباه است. اگر در یک ژانر فیلمهای بدی ساخته میشود به معنای بد بودن آن ژانر نیست، اگر فیلم عاشقانه ضعیفی ساخته میشود ما نیازمند این هستیم که تلاش کنیم تا فیلم عاشقانه با کیفیتی بسازیم نه اینکه آن ژانر را کاملاً حذف کنیم.
وقتی بسیاری از سانسهای یک فیلم ساعت ۱۲ یا ۱۵ است کاملاً منطقی است که ما تصور کنیم تلاش بر این است که این فیلم دیده نشود و این اتفاقی است که برای «سینما متروپل» رخ داده است.
چرا فیلم «سینما متروپل» سه سال اکران نشد؟
ممیزیهایی برای فیلم در نظر گرفته بودند که ما تصمیم گرفتیم مقاومت کنیم تا این ممیزیها اعمال نشود چون بخشهایی مدنظر بود که به کلیت فیلم آسیب میزد. طبیعتاً جلوی برخی ممیزیها را گرفتیم و به برخی ممیزیها هم تن دادیم.
این فیلم از محصولات بنیاد سینمایی فارابی است و همین دوستان در نهایت باید تصمیم بگیرند که این فیلم اکران شود یا خیر. حتی مشخصکننده میزان تبلیغات و معرفی فیلم در زمان اکران هم بنیاد سینمایی فارابی است که هیچ تلاشی برای تبلیغ این فیلم ندارد و مطمئناً اگر شما بهترین فیلم را هم بسازید و هیچ تبلیغاتی برای آن در نظر نگیرید این فیلم به هیچوجه دیده نخواهد شد.
شرایط اکران «سینما متروپل» برای بسیاری از فیلمها وجود دارد. بارها شنیدهایم که میگویند کل سینما را فیلمهای کمدی گرفتهاند درحالیکه اینگونه نیست بلکه فیلمهای معرفی شده به مخاطب فیلمهای کمدی هستند.