خبرگزاری کار ایران

اسماعیل مقیمی (نوازنده و خواننده) در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

موسیقی تلفیقی برایم فقط درهم‌آمیختن سبک‌ها نیست/ دغدغه مجوز در ایران یکی از عوامل محدودکننده است

موسیقی تلفیقی برایم فقط درهم‌آمیختن سبک‌ها نیست/ دغدغه مجوز در ایران یکی از عوامل محدودکننده است

تلفیق حاصل درک عمیق از چند نظام موسیقایی است/ آینده موسیقی تلفیقی زمانی روشن است که از تقلیدهای سطحی عبور کنیم

یک نوازنده سازهای سنتی و خواننده تلفیقی به ایلنا گفت: تلفیق زمانی خطرناک است که بدون درک دقیق از فرهنگ‌ها و فرم‌ها صورت بگیرد. اما وقتی هنرمند بر هر دو نظام موسیقایی مسلط باشد، هویت نه‌تنها حفظ، بلکه بازتعریف و بسط داده می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، اصولا هنر را نمی‌توان دارای تعریفی خاص و واحد دانست و هرگز نیز اینگونه نبوده است. اما در دنیای امروز با توجه به تغییر نوع زندگی و در نتیجه تغییر نگرش و سلیقه مردم تمام کشورها، هنر وجوه دیگری یافته است. جریان مدرن و مدرنیته و دوران گذار و مبحث پرچالش پست‌مدرن را اگر کنار بگذاریم، با مرزها و خط‌کشی‌هایی مواجه می‌شویم که دیگر وجود ندارند و بر همین اساس است که هنر حد و مرزی ندارد؛ همانطور که دنیای امروزیک دهکده بزرگ است که حد و مرز آن‌ها را هیچ کشوری تعیین نمی‌کند. 

موسیقی نیز از این تنوع و تغییر مستثنی نبوده است. تولید و ابداع سازها و ادوات کامپیوتری و پدیده‌ای چون هوش مصنوعی این هنر را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. اما آن‌هایی که باید می‌دانند که هیچ چیز جای هنر انسانی را نخواهد گرفت؛ چراکه ماهیت هنر بر همین اساس است. مخلص کلام اینکه موسیقی نیز با تمام تغییر و تحولات همچنان بر قاعده و چهارچوب هنر کلاسیک امکان حیاتی طولانی خواهد داشت و رمز ماندگاری آثار بدیع در هر مقطع نیز این وفا داری بر اصول کلاسیک است. اما بر اساس انواع سبک‌ها و گونه‌های واقعی و من درآوردی هنوز تلفیق مقوله‌ای امیدبخش است. به واسطه همین تلفیقات درست است که می‌توان برخی سازها و موسیقی‌ها را زنده نگاه داشت. اما تلفیق به چه معناست؟ 

اسماعیل مقیمی خواننده در اینباره با ایلنا گفتگو کرد. او   خواننده عرصه موسیقی ایرانی است که با بهره‌گیری از آموزش‌های کلاسیک در سازهایی همچون تمبک و سه‌تار و تلفیق آن با عناصر موسیقی غربی، تلاش دارد مسیری متفاوت در موسیقی ایران را ادامه دهد. 

وی فارغ‌التحصیل رشته عمران و مدیریت MBA است و تلاش دارد نگاهش به موسیقی را نیز بر پایه تلفیق منظم و هدفمند عناصر شرقی و غربی بنا کند.

 

«به جان تو»؛ جدیدترین اثر اسماعیل مقیمی در فضای موسیقی تلفیقی

از آنجایی که موضوع اصلی این گفتگو تلفیق است؛ با همین مقوله بحث را شروع کنیم. سوال اول این است که موسیقی تلفیقی برای شما دقیقاً چه معنایی دارد؟ آیا آن را صرفاً ترکیب سبک‌ها می‌دانید یا نوعی زبان بی‌مرز برای بیان احساسات؟ 

برای من، موسیقی تلفیقی فقط درهم آمیختن سبک‌ها نیست؛ بلکه نوعی زبان چندلایه است که از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی عبور می‌کند و به جهان درونی انسان‌ها پیوند می‌خورد. این تلفیق، در ذات خود، حاصل درک عمیق از چند نظام موسیقایی است؛ یعنی وقتی ما مثلاً دستگاه «نوا» را با ساختار هارمونیک «مدرن» پیوند می‌دهیم، نباید صرفاً دنبال یک صدای جدید باشیم، بلکه باید ببینیم این آمیختگی چه حرف تازه‌ای برای گفتن دارد. موسیقی تلفیقی از نظر من، شکلی از بیانیه موسیقایی است که در آن احساسات، تجربه‌ها، فرهنگ‌ها و حتی اعتراض‌ها، با زبان صوتی متنوع‌تری روایت می‌شوند. 

در مسیر ساخت «آثار تلفیقی»، چه میزان از ریشه‌های موسیقی ایرانی بهره می‌گیرید و چقدر به عناصر موسیقی غربی یا مدرن تکیه می‌کنید؟ 

ریشه‌های موسیقی ایرانی برای من حکم خاکی را دارد که هر ایده خلاقانه‌ای باید در آن کاشته شود. من با تمبک و سه‌تار وارد دنیای موسیقی شدم و این سازها هنوز هم بخش مهمی از صدای من هستند. اما از همان ابتدا سعی کردم ذهنم را به روی ساختارهای موسیقی غربی باز نگه دارم. ترکیب ریتم‌های ایرانی با سازبندی غربی مثل گیتار الکتریک یا استفاده از الگوهای هارمونی جز و پاپ در کنار فضای مدال ایرانی، چیزی است که در آثارم به صورت هوشمندانه دنبال می‌کنم. این ترکیب برای من نه یک حرکت تزئینی، بلکه ضرورتی ساختاری و محتوایی است. 

با توجه به تجربه‌تان در خلق آثار تلفیقی، در این‌باره توضیح دهید که مخاطبان‌تان هنگام شنیدن آثارتان در این زمینه با چه چالش‌هایی روبرو هستند؟ و اینکه آیا فکر می‌کنید هنوز درک موسیقی تلفیقی در ایران نیازمند زمان و آموزش است؟ 

بزرگ‌ترین چالش، شاید همان «ناشنیده بودن» یا بی‌عادت بودن گوش مخاطب است. ذهن شنوندگان معمولاً یا به سازهای کلاسیک ایرانی عادت دارد یا به فرم‌های مشخص پاپ. وقتی یک قطعه تلفیقی اجرا می‌شود که مثلاً ملودی‌ای شبیه گوشه‌های ایرانی دارد؛ ولی در یک فرم راک یا با ضرب‌آهنگ‌های شکسته اجرا می‌شود، بعضی مخاطبان دچار سرگشتگی می‌شوند. البته این مسئله طبیعی است و به نظر من کاملاً با زمان، آموزش و تکرار قابل حل است. حتی تجربه اجراهای زنده هم در این زمینه خیلی تأثیرگذار بوده، چون مخاطب در لحظه با انرژی موسیقی روبرو می‌شود. 

برخی معتقدند موسیقی تلفیقی گاها می‌تواند باعث گم‌شدن هویت شود؛ پاسخ شما به این نگاه چیست؟ 

هویت، چیزی نیست که با تلفیق گم شود؛ بلکه در واقع اگر آگاهانه تلفیق صورت بگیرد، می‌تواند هویت را برجسته‌تر کند. مثلاً وقتی من در یکی از قطعاتم از ریتم زورخانه‌ای در کنار درامز راک استفاده کردم، اتفاقاً هویت ایرانی قطعه، نه تنها گم نشد، بلکه برای شنونده غربی هم قابل تشخیص شد. تلفیق زمانی خطرناک است که بدون درک دقیق از فرهنگ‌ها و فرم‌ها صورت بگیرد. اما وقتی هنرمند بر هر دو نظام موسیقایی مسلط باشد، هویت نه‌تنها حفظ، بلکه بازتعریف و بسط داده می‌شود. 

در فرایند آهنگ‌سازی یا تنظیم، ابتدا به هارمونی سبک‌ها فکر می‌کنید یا ابتدا مفهوم و پیام قطعه را طراحی می‌کنید و بعد سراغ فرم تلفیقی می‌روید؟ 

در اغلب مواقع، ایده موسیقیایی من از یک حس، یک روایت یا دغدغه ذهنی شروع می‌شود. ممکن است موضوعی اجتماعی یا حتی کاملاً شخصی باشد. وقتی این ایده به شکل واضحی در ذهنم شکل گرفت، تازه تصمیم می‌گیرم چه فرم یا سبکی برای انتقال آن مناسب‌تر است. گاهی ممکن است تمبک و یک فضای ضربی ایرانی بهترین گزینه باشد، گاهی هم نیاز به یک فضای پست‌راک پیدا می‌کنم. بعد از این مرحله مفهومی است که به سراغ جستجوی هارمونی‌ها و ساختارهای تلفیقی می‌روم. 

چقدر دغدغه مجوز و شنیده‌شدن عمومی، روی انتخاب‌های موسیقایی شما در حوزه تلفیقی تأثیر گذاشته است؟ 

بدون تردید، دغدغه مجوز در ایران یکی از عوامل محدودکننده است، اما همیشه سعی کرده‌ام در عین وفاداری به مسیر هنری‌ام، فرم‌هایی را انتخاب کنم که امکان ارائه عمومی هم داشته باشند. مثلاً در قطعه «باران تویی» سعی کردم فضای شاعرانه و تلفیقی را حفظ کنم، اما ساختار موسیقی را به نحوی بچینم که در چارچوب مجاز بگنجد. این تعادل، یک چالش دائمی برای من بوده و هست. البته خوشبختانه در برخی اجراهای زنده و صداوسیما هم تجربه ارائه آثارم را داشته‌ام، که همین موضوع باعث شده بیشتر به مسیرم اعتماد پیدا کنم. 

 

«باران تویی» اثری دیگر از اسماعیل مقیمی/ترانه از مهدی کمانگر است و  علی راد تنظیمش را به عهده داشته است

در همکاری‌های موسیقایی، چه ویژگی‌هایی را در هنرمند مقابل جست‌وجو می‌کنید؟ تا تلفیق به شکلی اصیل و نه تصنعی شکل بگیرد؟ 

مهم‌ترین ویژگی برای من، درک مشترک از زبان موسیقی است. اگر طرف مقابل تنها به تکنیک سازش تکیه کند، همکاری ما عمیق نمی‌شود. من دنبال کسی هستم که نگاهش به موسیقی تلفیقی، مثل من، بر پایه آگاهی فرهنگی، جسارت هنری و تمایل به گفت‌وگوی بین‌فرهنگی باشد. در برخی از همکاری‌هایم با نوازندگان محلی یا هنرمندان سازهای غربی، وقتی هر دو طرف دغدغه یک حس مشترک داشتیم، ترکیب ما به‌جای اینکه وصله‌پینه باشد، به یک موجود زنده و باورپذیر تبدیل شد. 

به نظر شما موسیقی تلفیقی در ایران آینده روشنی دارد؟ یا هنوز در حاشیه و تجربه‌گرایی باقی خواهد ماند؟ 

من معتقدم آینده موسیقی تلفیقی در ایران روشن است، به شرطی که از سطح تقلیدهای سطحی عبور کنیم. جامعه ما، با تمام پیچیدگی‌های فرهنگی و تاریخی‌اش، نیاز به زبانی دارد که هم اصالت داشته باشد و هم به روز باشد. موسیقی تلفیقی می‌تواند این نقش را ایفا کند. خوشبختانه نسل جوان‌تر با ابزارهای نوین و دسترسی به منابع آموزشی جهانی، در حال حرکت به سمت تولید آثار جدی هستند. اگر از سوی رسانه‌ها، نهادهای هنری و مخاطبان حمایت شود، قطعاً این مسیر از حاشیه به متن خواهد آمد. 

تا چه اندازه سبک شما از تجربه‌های شخصی یا دغدغه‌های اجتماعی الهام می‌گیرد؟ آیا تلفیق سبک‌ها برای شما راهی برای گفتن حرف‌های نگفته است؟ 

دقیقاً همین‌طور است. من از نوجوانی، درگیر دغدغه‌های اجتماعی، سیاسی و انسانی بودم. موسیقی برایم همیشه ابزاری برای گفت‌وگو بوده. مثلاً قطعه «به جان تو» بازتابی از دلبستگی شخصی‌ام به مفهوم وفاداری است؛ یا در «دلتنگی» فضای صوتی و تنظیم به گونه‌ای طراحی شده تا حس مشترک بسیاری از مردم در روزهای دوری، انزوا یا مهاجرت را منتقل کند. تلفیق سبک‌ها برای من، راهی است برای ساختن پل‌های معنایی؛ یعنی به‌جای اینکه صرفاً به زبان کلمات محدود باشم، با صدا هم حرف می‌زنم. 

اگر بخواهید یک قطعه‌ی تلفیقی را که ساختید به عنوان نماینده هویت موسیقایی خود معرفی کنید، کدام اثر را انتخاب می‌کنید و چرا؟ 

بدون شک قطعه «باران تویی» را انتخاب می‌کنم. این اثر برای من نقطه عطفی بود؛ چون در آن توانستم عناصر موسیقی سنتی ایرانی، فضای شاعرانه، ضرب‌آهنگ‌های تلفیقی و فرم پاپ‌راک را به‌شکلی منسجم کنار هم بیاورم. این قطعه به‌خوبی نشان می‌دهد که نگاه من به موسیقی، تنها سرگرمی نیست بلکه جست‌وجویی است برای معنا. 

از فعالیت‌های اخیرتان بگویید. 

در ماه‌های اخیر بیشتر تمرکزم روی تولید قطعاتی با کیفیت ضبط استودیویی بالا بوده که قابلیت ارائه بین‌المللی داشته باشند. در حال کار روی آلبومی هستم که در آن از سازهای شرقی مثل عود و دف در کنار سینتی‌سایزر و گیتار الکتریک استفاده شده. همچنین اجرای زنده در برخی فستیوال‌های داخلی و کارگاه‌های تخصصی موسیقی تلفیقی هم در برنامه دارم. 

اگر موضوعی ناگفته مانده درباره‌اش توضیح دهید. 

فقط می‌خواهم بگویم که برای من موسیقی، نه یک شغل، نه یک سرگرمی، بلکه نوعی شیوه زیستن است. هر قطعه‌ای که منتشر می‌کنم، تکه‌ای از خودم است. و امیدوارم این صداها بتوانند بخشی از درد، امید یا حتی رؤیای مخاطب را بازتاب دهند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز