خبرگزاری کار ایران

ارسطو خوش‌‎رزم در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

قهرمان‌های سینمای ایران با همه جای دنیا تفاوت دارند/ شناخت حاج اسماعیل «صبح اعدام» ما را به نگاه دیگری از انسانیت می‌رساند

قهرمان‌های سینمای ایران با همه جای دنیا تفاوت دارند/ شناخت حاج اسماعیل «صبح اعدام» ما را به نگاه دیگری از انسانیت می‌رساند

این فیلم قصه آدم‌هایی است که نمی‌خواهند مرگشان بیهوده باشد/ حتی برای نوع نشستن حاج اسماعیل هم ۸ نوع نشستن طراحی کرده بودم

ارسطو خوش‌رزم معتقد است فیلمی چون «صبح اعدام» علاوه بر روایتی تاریخی برای مخاطبش، او را با شخصیتی آشنا می‌کند که شناختش مخاطب را به نگاه دیگری از انسانیت می‌رساند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی این روزها بر پرده سینماهای کشور در حال اکران است. در این فیلم ارسطو خوش‌رزم نقش حاج اسماعیل رضایی را ایفا می‌کند، «صبح اعدام» روایتگر دقایق پایانی زندگی حاج اسماعیل رضایی و طیب حاج رضایی را روایت می‌کند، دو شخصیتی که در پی قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ اعدام شدند.

 این فیلم برای اولین بار در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر اکران شد و بهروز افخمی توانست جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کند و ارسطو خوش‌رزم نیز موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.

به بهانه اکران فیلم سینمایی «صبح اعدام» با ارسطو خوش‌رزم بازیگر نقش اصلی این فیلم گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

چطور به پروژه «صبح اعدام» پیوستید و نقش حاج اسماعیل رضایی را ایفا کردید؟

یادم می‌آید که نهم بهمن سال ۱۴۰۱ بود، دستیار آقای افخمی با من تماس گرفتند و گفتند که فیلمنامه‌ای داریم و می‌خواهیم برای ایفای نقش در این فیلم با ما همکاری داشته باشی. من در ابتدا فکر کردم ایشان دستیار آقای علیرضا افخمی هستند که بیشتر سریال می‌سازند اما وقتی فیلمنامه برای من ارسال شد و نام آقای بهروز افخمی را روی فیلمنامه دیدم مطمئن شدم که حتماً این پیشنهاد را خواهم پذیرفت.

اما وقتی فیلمنامه را خواندم تعجب کردم و برایم سوال بود که من قرار است نقش چه کسی را بازی کنم چون طیب حاج رضایی را می‌شناختم و می‌دانستم که سنش از من بیشتر است و قطعاً نقش او را قرار نیست بازی کنم و چون شناختی از حاج اسماعیل رضایی نداشتم فکر می‌کردم ایشان هم هم‌سن و سال آقای حاج‌رضایی است و بنابراین نقشی در این فیلمنامه مناسب من وجود ندارد. پس از خواندن فیلمنامه در اینترنت جستجویی کردم و دیدم که اتفاقاً حاج اسماعیل در زمان اعدام ۳۸ سالش بوده و من هم همان زمان دقیقاً ۳۸ سالم بود اما باز هم بین ۳۸ ساله‌های آن زمان و امروز تفاوت زیادی وجود دارد و آن‌ها سن و سالشان بیشتر از ما به نظر می‌رسد. فردای آن روز به دفتر آقای افخمی رفتم و ایشان به من گفتند که من برای نقش حاج اسماعیل تو را انتخاب کرده‌ام و من هم این پیشنهاد را پذیرفتم و از فردای آن روز هم تمرینات را شروع کردیم.

قرار بر این بود که از اوایل اسفند ماه فیلم کلید بخورد که در نهایت فیلم «صبح اعدام» نیمه دوم مرداد ماه سال ۱۴۰۲ کلید خورد و در این ماه‌ها هم ما تمرینات را داشتیم و فکر می‌کنم در ۳۴ یا ۳۵ جلسه فیلمبرداری انجام شد.

با توجه به عدم شناختتان نسبت به حاج اسماعیل رضایی، چطور به شناخت این شخصیت رسیدید؟

درباره حاج اسماعیل مطالعاتی انجام دادم و اطلاعاتی کسب کردم و آقای افخمی هم بسیار به موضوع و قصه این دو شخصیت مسلط بود و چون خودشان مطالعات گسترده‌ای انجام داده بودند به من در شناختن این شخصیت بسیار کمک کردند.

واقعیت این است که درباره طیب حاج رضایی اطلاعات زیادی وجود دارد و ایشان شخصیت معروفی هستند و همین الآن هم کسانی هستند که با حاج رضایی دیدار و ملاقات داشته‌اند و اطلاعاتی از ایشان می‌توانند ارائه دهند اما درباره حاج اسماعیل اطلاعات چندانی وجود ندارد، ایشان از خرداد ۱۳۴۲ به شخصیتی شناخته‌شده تبدیل شدند و مکتوبات درباره ایشان در زمان اعدام نوشته شد اما باید بگویم که من و آقای افخمی حاج اسماعیل خودمان را خودمان ساختیم و نمی‌دانم این کاراکتر در فیلم «صبح اعدام» چقدر به شخصیت واقعی این فرد نزدیک است؛ با توجه به اطلاعات پراکنده از این شخصیت ما سعی کردیم شخصیتی بسازیم که مخاطب با او سمپات باشد و بتواند با این شخصیت و فیلم ارتباط برقرار کند.

یکی از نقدهایی که نسبت به این فیلم مطرح کرده‌اند این است که چرا سکانس‌های «صبح اعدام» اینقدر طولانی است اما کسانی که این انتقاد را دارند به این نکته توجه نکرده‌اند که این فیلم رئال تایم ساخته شده و فیلم که یک ساعت و نیم زمان دارد دقیقاً یک ساعت و نیم پایانی زندگی حاج اسماعیل و حاج طیب را با محوریت شخصیت حاج اسماعیل روایت می‌کند و فیلمی بسیار پر دیالوگ است. جالب است بگویم که آقای افخمی پیش از شروع فیلمبرداری به من گفت که این فیلم جذابیتی ندارد، پایان فیلم هم مشخص است که این دو نفر اعدام می‌شوند و کسی که کمی تاریخ خوانده باشد کل قصه را می‌داند و آنچه که این فیلم را می‌تواند تماشایی کند این است که مخاطب حاج اسماعیل را دوست داشته باشد و اگر تو دوست داشتنی باشی مخاطب این فیلم را می‌بیند. این جمله من را بسیار ترساند و بار مسئولیتم را بیشتر کرد و برای این فیلم آنقدر تمرین کردیم که با آقای افخمی به درک متقابلی نسبت به این شخصیت رسیدیم.

من پیش‌تر هم گفته‌ام که همکاری با آقای افخمی برای من سخت‌ترین و آسان‌ترین تجربه بود، سختی کار از این جهت بود که بهروز افخمی به تمام ارکان فیلمسازی مسلط است، بسیار با سواد است و شما به عنوان بازیگر نمی‌توانی ذره‌ای کم‌کاری کنی و او تا زمانی که آنچه در ذهن دارد اجرا نشود حتی اگر فیلمبرداری ۱۰۰ جلسه هم طول بکشد، کار را ادامه می‌دهد. خوشبختانه ما به درک متقابلی رسیدیم که شخصیت را به همان شکل مدنظر ساختیم و به خاطر ندارم در زمان ضبط سکانسی، برداشت دوباره به دلیل اشتباه من انجام شده باشد و امیدوارم این شخصیت برای مخاطبان هم دلچسب و دوست‌داشتنی باشد که البته آنچه که من شاهد بودم این است که بسیاری از مخاطبان با شخصیت حاج اسماعیل سمپاتی داشتند.

حاج اسماعیل در این فیلم لحن و ادبیات خاصی دارد، چطور به این لحن رسیدید؟

اگر دقت کنید حاج اسماعیل «صبح اعدام» با لهجه تهرانی غلیظ قدیمی صحبت می‌کند و نوعی لحن اصطلاحاً لاتی هم در ادبیاتش وجود دارد که من و آقای افخمی با هم به این شکل صحبت کردن، رسیدیم. بر خلاف طیب که از لات‌های قدیمی تهران بود و سوابق کارها و درگیری‌هایی از جنس خود را داشت و دعوایش با شخصی به نام "رمضان یخی" بسیار معروف است، حاج اسماعیل فردی مذهبی بود که فعالیت‌های ضد بهایی داشت و ارتباطش با حضرت امام (ره) هم برای همه مشخص بود؛ یک بار که حضرت امام سخنرانی داشت حاج اسماعیل پیش‌بینی کرده بود که ممکن است عوامل شاه برق‌ها را قطع کنند، بنابراین کامیون‌داران را جمع کرده بود تا در صورت قطعی برق از باتری کامیون آن‌ها برق بگیرد که اتفاقاً این پیش‌بینی درست بود و او همین کار را کرد، ساخت مسجد در مقابل کارخانه کوکاکولا هم از دیگر اقدامات حاج اسماعیل است و این اقدامات نشان می‌دهد که او شخصیتی متفاوت بوده و انتخاب چنین لحنی برای او حرکت کردن روی لبه تیغ بود که من و آقای افخمی با هم ساعت‌ها صحبت کردیم، لحن‌های مختلف را امتحان کردیم و به این نتیجه رسیدیم.

آقای افخمی در زمان تمرین فردی را به من معرفی کرد که من به دیدن او بروم و از او الگو بگیرم، وقتی نزد آقای افخمی برگشتم و شخصیت حاج اسماعیل را با ایده‌هایی که گرفته بودم اجرا کردم آقای افخمی گفت که این شکل را نمی‌پسندم و فرد دیگری به من معرفی کرد که برایم عجیب بود چون بین این فرد و فرد قبلی تفاوت بسیار زیادی وجود داشت ولی بعدها متوجه شدم که این کار چه تأثیری بر بازی کردن من گذاشت به طوریکه در روز فیلمبرداری آقای افخمی به من گفت که حالا کنترل میکسر تو دست من است و هر وقت بخواهم حالت‌های مختلف را در تو کم و زیاد می‌کنم و واقعاً هم همینطور بود و ما آنقدر با هم تمرین کرده بودیم و ساعت‌ها به گفتگو نشسته بودیم که همه چیز برایمان مشخص شده بود.

من حتی برای شکل نشستن حاج اسماعیل هم ۸ مدل نشستن انتخاب کرده بودم و وقتی ۸ مدل را برای آقای افخمی اجرا کردم ایشان دقیقاً همان مدلی را انتخاب کرد که مدنظر من بود و هر دو به یک دلیل این مدل نشستن را انتخاب کرده بودیم. نوع نگاه، نوع بیان، نوع نشستن، لحن و... را با آقای افخمی با هم به نتیجه رسیدیم و حتی شوخی حاج اسماعیل در دادگاه که مرگ را به نوعی به سخره گرفته بود هم از ایده‌هایی بود که در زمان فیلمبرداری با آقای افخمی به این شخصیت اضافه کردیم.

به نظر شما چه لزومی دارد که مخاطب امروز به تماشای فیلمی درباره دقایق پایانی زندگی حاج اسماعیل رضایی و طیب حاج رضایی بنشیند؟ شناخت این دو شخصیت چه اهمیتی برای امروزِ ما دارد؟

جمله معروفی وجود دارد که سرنوشت یک ملت را تاریخ آن ملت می‌سازد. ما ناگزیر به شناخت تاریخ هستیم. فیلم «صبح اعدام» فیلمی قهرمان‌محور است اما قهرمان‌های سینمای ما با سینمای جهان فرق دارند، اگر در دنیا قهرمان‌هایی مثل سوپرمن، بتمن، رامبو و... خلق می‌کنند، قهرمان‌های ما مردمی و واقعی هستند. وقتی ما فیلمی درباره دفاع مقدس می‌سازیم قصد داریم به واسطه آن فیلم مردم قهرمانی که شاید شناخته‌شده نیست را بشناسند و «صبح اعدام» هم همین کار را می‌کند و یک قهرمان را به مخاطبش معرفی می‌کند.

بهروز افخمی یک بار سر صحنه به من جمله‌ای گفت که در باورپذیر بازی کردن نقش حاج اسماعیل به من بسیار کمک کرد؛ من یک روز به آقای افخمی گفتم که این شخصیت یک ساعت دیگر اعدام می‌شود و با وجود اینکه یک قهرمان است، حتماً در آستانه اعدام بودن برای او هم می‌تواند ترسناک باشد و آقای افخمی به من گفت در دنیا شخصیت‌هایی وجود دارند که فکر می‌کنند مردنشان بر اثر بیماری، کهولت سن، تصادف یا... زندگی‌شان را پوچ می‌کند، این افراد منتظر فرصتی برای یک مرگ تأثیرگذار هستند و می‌خواهند برای یک آرمان و هدف به استقبال مرگ بروند و من فکر می‌کنم این فلسفه شهادت‌طلبی است. در این فیلم دیالوگی وجود دارد که حاج اسماعیل به دادستان می‌گوید: «همه می‌میرن، فقط دیر یا زود داره؛ بهتره که آدم با شمشیر یا با تیر کشته بشه. شما که سربازی لابد اینو بهتر می‌فهمی؛ مردار بُوَد هر آنکه او را نکشند.»

این صحبت آقای افخمی خیلی از سوال‌ها را در ذهن من حل کرد و فکر می‌کنم آشنا شدن با چنین کاراکترهایی جدا از شناخت تاریخ، به آدم‌ها نشان می‌دهد که اگر یک آرمان و عقیده دارند تا پای جان پای آرمان و عقیده‌شان بایستند، مثل خیلی از آدم‌هایی که در این مملکت بودند. من فکر می‌کنم این شخصیت‌ها می‌توانند انسان را به نگاه دیگری از انسانیت و مقام انسانیت برسانند.

امروز در جامعه ما نسبت به شخصیت طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی نگرش‌های مختلفی وجود دارد و به دلایل مختلف حتی این دو شخصیت در ذهن افراد بسیاری در این جامعه ممکن است شخصیت‌های مثبتی نباشند. شما به عنوان یک بازیگر که نقش حاج اسماعیل رضایی را بازی کردید با چه بازخوردهایی روبرو شدید؟

درباره فیلم آقای افخمی دو نوع واکنش وجود داشت؛ یا افراد فیلم را دوست داشتند یا به طور کل آن را رد می‌کردند و اصلاً مورد پسندشان نبود. در جامعه امروز ما مردم به دلایل مختلف و وضعیت اقتصادی تحت فشار زیاد هستند و مشخصاً به خاطر فشارهای اقتصادی و سیاسی بسیاری از مردم عصبانی هستند و این عصبانیت بسط و گسترش پیدا می‌کند و مثلاً خود را در واکنش به چنین شخصیت‌هایی نشان می‌دهد.

من کاملاً این عصبانیت را درک می‌کنم چون من هم در این جامعه زندگی می‌کنم و از طبقه متوسطی هستم که هر روز ضعیف‌تر می‌شود و با جان و دل انتقادها و حتی تندی‌هایی که در فضای مجازی نسبت به من دارند را می‌پذیرم و درک می‌کنم. ما اگر یک هنرمند باشم رسالت دارم که کارم را انجام دهم و همه هنرمندان چنین رسالتی دارند تا شاید یک روز که اوضاع کشور و حال مردم بهتر بود و با حال بهتری فیلم «صبح اعدام» را دیدند، بدانند که در مقطعی از این دوران افرادی بودند که بدون غرض‌ورزی و با صداقت قصه دو شخصیت تاریخی را روایت کردند.

قصه «صبح اعدام» بر اساس مستندات روزنامه کیهان روایت می‌شود و من خوشحالم که در این بازسازی تاریخ حضور داشتم. امیدوارم حال مردم ایران بهتر شود و ما بتوانیم با فراغبال بهتر و حال خوب با هم فیلم و تئاتر ببینیم و بدون عصبانیت با هم حرف بزنیم و همدیگر را نقد کنیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز