محمدابراهیم عزیزی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
«بازی را بکش» به موضوعی واقعی در ورزش امروز کشور میپردازد/ هیچ مقابلهای با فساد در ورزش وجود ندارد که بخواهم آن را در فیلمم نشان دهم

محمدابراهیم عزیزی در پاسخ به پرسشی درباره تلخ بودن قصه «بازی را بکش» گفت: هیچ مقابلهای با فساد در ورزش وجود ندارد که بخواهم آن را در فیلمم نشان دهم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «بازی را بکش» به کارگردانی محمدابراهیم عزیزی این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است. این فیلم اولین تجربه سینمایی عزیزی در مقام کارگردانی به حساب میآید که فیلمنامه آن را به همراه لادن شیرمرد نوشته و برای اولین بار نیز در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد.
این فیلم قصهای پرتنش را از ماجرای یک فساد ورزشی روایت میکند که محسن کیایی، هدی زینالعابدین، محمد بحرانی و پوریا رحیمی سام در آن ایفای نقش کردهاند.
به بهانه اکران «بازی را بکش» با محمدابراهیم عزیز گفتوگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید:
فیلمنامه «بازی را بکش»، برای نگارش نیاز به شناختی کافی درباره فوتبال و پشت پردههای آن دارد. چطور به سراغ موضوع این فیلم رفتید و «بازی را بکش» چگونه شکل گرفت؟
فوتبال، ورزش پرطرفداری است، من سالها در دوران دانشکده فیلم کوتاه میساختم و میخواستم در همان دوران فیلمی کوتاه با موضوع فوتبال بسازم و ایده اصلیام هم این بود که در ۱۵ دقیقه بین دو نیمه داخل رختکن که در سابقه فوتبال بازی کردنم هم تجربیاتی در آن داشتم قصهای روایت کنم. این ایده را با خانم شیرمرد مطرح کردم تا در این فضا کمی فکر کنیم.
فضای داخل رختکن بین دو نیمه فوتبال فضای بسیار پر تنشی است و خودم هم سالها آن را تجربه کردم. خانم شیرمرد تصمیم گرفت که درباره این ایده پژوهشی داشته باشد تا ایدهای از دل آن بیرون بیاوریم که در پژوهشهایش به نکتهای درباره مرگ بر اثر یک حادثه ورزشی برخورد که این موضوع جرقه اول و نقطه شروع فیلم ما شد. ما جستجویی درباره این اتفاق داشتیم که متوجه شدیم در مسابقات ورزشی ممکن است این اتفاق رخ دهد که یک نفر بر اثر سکته قلبی جانش را از دست بدهد اما یک سری از مرگها هم ممکن است بر اثر حوادث ورزشی رخ دهد که بیشتر در ورزشهای رزمی که میزان خشونتشان بیشتر است این نوع مرگ را شاهد هستیم اما در فوتبال هم خطاهای خشنی صورت میگیرد که میتواند موجب مرگ بازیکنان شود و کموبیش در برخی کشورها این اتفاق رخ داده است.
من هم حدود ۲۵ سال پیش به یاد دارم که در یک سالن ورزشی دو بازیکن با هم به بالا پریدند و یکی از آنها با سر به زمین فرود آمد و جانش را از دست داد. این موضوعات در ذهن ما بود که ادامه قصه را شکل دادیم و پرسشهایی داشتیم که مرگ ورزشی چه ابعادی میتواند داشته باشد و چه قصههایی میتواند در پیش و پس از آن وجود داشته باشد. ابعاد مرگ ورزشی هم به نوعی گسترده است؛ اینکه مرگ ورزشی یک نفر بر اثر برخورد با فردی دیگر در زمان ورزش چطور میتواند خطای ورزشی باشد و چطور میتواند به خطای غیرورزشی تعبیر شود. طبیعتاً خطای ورزشی بر اثر اعمال ورزشی است و زمانی خطای غیر ورزشی مطرح میشود که پشت آن خطا نیتی وجود داشته باشد و آن نیت هم قابل اثبات باشد.
به موازات پژوهشهایی که داشتیم دوباره دریچه تازهای درباره تبانیهایی که در فوتبال وجود دارد برای ما باز شد. موضوع تبانی در فوتبال برای همه موضوعی اثبات شده است و کسی نمیتواند منکر آن شود و این ماجرا در لیگهای دسته پایینتر بیشتر دیده میشود.
چند وقت پیش مطلبی میخواندم که در آن آسیا را بهشت تبانی در فوتبال معرفی کرده بود و همین امروز هم پروندههای بسیاری در فدراسیون وجود دارد که با این موضوع باز شده و هیچوقت هم قرار نیست بسته شود و کسی هم دلیل آن را پیگیری نمیکند. ما با آدمهایی که در این حوزه پژوهش داشتند صحبت کردیم که اگر ثابت شود فردی در یک مسابقه فوتبال به نیت و دلیل تبانی خطایی روی یک بازیکن دیگر انجام دهد و آن خطا منجر به مرگ فرد مقابل یا جرح شود به عملی دارای نیت قبلی تبدیل میشود. شاکله اصلی فیلم هم اینگونه شکل گرفت و ما قصه فردی را تعریف کردیم که پیشکسوت فوتبال است و برادرش بر اثر یک حادثه ورزشی فوت میکند و او به ظن تبانی دست به تحقیق میزند و متوجه میشود که تبانیهایی صورت گرفته و برادرش خودش هم به همراه همه همتیمیهایش در این تبانی دست داشته است.
با پیشروی قصه ابعاد فساد در فوتبال بیشتر نمایان میشود. چرا فساد را تا این حد گسترده به تصویر کشیدید؟
برخی مواقع مدارا و تسامح نتیجهای ندارد، برخی افراد و مسئولان ما به واسطه یک مورد مثبت همه وجوه منفی را هم تطهیر میکنند. در این فیلم هم ما یک شخصیت مثبت و پاک داریم که کاراکتر موسی است و همه در برابر او قرار دارند که متأسفانه صدایش هم به جایی نمیرسد.
در لیگهای دو و سه برخی تیمها فقط برای تبانی تشکیل میشوند، همه هم این ماجرا باخبر هستند و هیچ کس هیچ کاری نمیکند و گویی این موضوع به یک امر رایج تبدیل شده و اگر کسی مخالف آن باشد احمق به نظر میرسد. به عقیده من این موضوع را باید آنقدر پر رنگ نشان دهیم که حداقل ذرهای صدای شما شنیده شود؛ اگر اکثریت را افرادی سالم و اغلیتی را در این میان نشان دهیم که دچار فساد شدهاند به نظر من اصلاً موضوع فیلم مورد توجه قرار نمیگیرد. در پرداختن به موضوع فساد باید تعارف را کنار گذاشت، کسانی که در مقابل شما قرار میگیرند منتظر همین تعارف و نشان دادن یک وجه مثبت هستند تا همان را پر رنگ کنند و خودشان را تطهیر کنند.
چرا لیگ دسته پایین فوتبال و شمال کشور را برای روایت این قصه انتخاب کردید؟
یکی از دلایل اینکه به لیگی دسته پایین پرداختیم این است که در این لیگها هیچ نظارتی وجود ندارد؛ حتی برای بردن یک آمبولانس به محل مسابقه هم در بسیاری مواقع پرهیز میشود و در دورههایی حتی مسابقات هم فیلمبرداری نمیشد و اطلاعات زیادی درباره مسابقات وجود نداشت در حالیکه در این مسابقات بارها درگیریهای سختی رخ داده که با چاقوکشی و ضرب و جرح شدید اتفاق افتاده است.
اینکه شمال کشور را انتخاب کردیم یکی از دلایلش این بود که نویسنده این فیلم خانم شیرمرد متعلق به همان جغرافیا بود و شناختی کافی از آن داشت، من هم شناخت داشتم و نکته دیگر این است که مردم آن منطقه به شدت عاشق فوتبال هستند و باید بگویم مسئله فساد و تبانی در فوتبال هم یکی از دغدغههای مردم فوتبالدوست آنجاست. در واقع مردمی که در این رد و بدلهای مالی دستی ندارند و جزو مسئولان فوتبالی هم نیستند در این میان پاکترین افراد هستند. این افراد خودشان هم منتقد این جریان هستند و حتی از ساخته شدن و مطرح کردن این فساد استقبال میکنند چون این موضوع در نسلهای بعدی هم در حال رسوخ است و باید جلوی آن را گرفت.
من واقعاً از نزدیک شاهد بودم که در حاشیه یک مسابقه فوتبال در لیگی دسته پایین درگیری شدیدی رخ داد که منجر به آسیبدیدگی جدی برخی افراد شد.
در مصاحبهای به این نکته اشاره کردید که در پروسه ساخت این فیلم از سوی برخی افراد تهدید شدید. آیا «بازی را بکش» به مورد خاصی از فساد اشاره میکند که آن افراد فاسد شما را تهدید کردهاند؟
ما در مرحله تحقیق و نگارش تهدید شدیم، به محض اینکه افراد متوجه میشدند که ماجرای تحقیق و پژوهش ما چیست در برابر ما موضع میگرفتند. چند بار من و همسرم خانم شیرمرد در مرحله پژوهش از قهوهخانه یا محلی که مشغول صحبت با افراد بودیم مجبور به فرار شدیم.
کسانی که ما با آنها در این موضوع وارد صحبت شدیم افرادی از سطوح اولیه فساد بودند و اگر این زنجیره را از طریق افراد پیش بروید به افرادی میرسید که موضوع را بسیار پیچیده میکند. گردش مالی موجود در عرصه فساد و قمارهای فوتبالی بسیار بالاست و ما فقط به بخش کوچکی اشاره کردیم که به دلیل مرگ یک نفر ماجرا پیچیده میشود در حالیکه بخش اعظم این فساد اصلاً برملا نمیشود، افراد بر اساس تعداد کرنر، تعداد خطا، گل اول، پنالتی و... شرطبندی میکنند و گردش مالی بسیار بالایی در این عرصه در جریان است. یک نفر از کسانی که در این عرصه تحقیق و پژوهش داشت به من رقمی از گردش مالی اعلام کرد که برایم حیرتانگیز بود.
درد اینجاست که آنقدر این اتفاق و گردش مالیاش عجیب است که کسی باور نمیکند و اگر شما بگویید در این عرصه ماهانه هزار میلیارد پول رد و بدل میشود کسی باور نمیکند و شما را محکوم به بزرگنمایی میکند در حالیکه واقعاً این اتفاق واقعی است و چنین وضعیتی با این حجم گردش مالی در جریان است.
تلخی فیلم «بازی را بکش» به حدی است که هیچ روزنه امیدی در آن دیده نمیشود. آیا از الصاق برچسب سیاهنمایی به فیلمتان ترس نداشتید؟
سیاهنمایی واژهای است که سالها در سینما برای یک عده استفاده میشود. اگر به جای من برخی افراد که نمیخواهم نامی از آنها ببرم این فیلم را میساختند اصلاً نباید نگران الصاق واژه سیاهنمایی میشدند چون برخی افراد در دایره امنی قرار دارند.
این واژه برای برچسب زدن به عدهای دیگر ساخته شده، اگر ما بخواهیم از این واژه برای فیلمهای سینمایی استفاده کنیم باید بگویم در برخی فیلمها شاهد فلاکتبارترین شکل زندگی هستیم و کسی آنها را به سیاهنمایی محکوم نمیکند و حتی مورد تشویق قرار میگیرند.
کسانیکه به تلخ بودن این فیلم انتقاد دارند و معتقدند که هیچ روزنه امیدی هم در آن دیده نمیشود به این پرسش من پاسخ دهند که آیا ما در این سالها یک واکنش جدی علیه این موضوعات داشتهایم یا خیر. مطلقاً هیچ اقدام و واکنشی در مقابل این فساد صورت نگرفته و مطمئن باشید که اگر من در این مدت واکنشهایی محکم و بیتعارف و مقتدرانه در برابر فساد میدیدم قطعاً به آنها اشاره میکردم و دریچه امیدی هم در فیلمم باقی میگذاشتم.
وقتی من در زیست اجتماعیام واکنشهای اصلاحگرانهای نمیبینم چطور چنین حسی در من شکل بگیرد که بخواهم کورسویی امید در فیلمم نشان دهم؟ من فعلاً هیچ امیدی ندارم که این موضوع مورد رسیدگی قرار بگیرد و فکر میکنم هیچوقت هم این اتفاق رخ نمیدهد و با این فیلم هم هیچ مسئولی تشویق به مقابله با فساد نخواهد شد. من از این میترسم که تماشاگر از من بپرسد چرا به ما امید واهی دادی.
در کشور ما شاهد هستیم که در برخی موضوعات که هیچ ضرورت و اضطراری در پرداخت و رسیدگی به آنها دیده نمیشود، واکنشهایی فوری و جدی وجود دارد اما در موارد اساسی که زندگی حرفهای و عادی مردم را دچار اختلال کرده رسیدگی لازم وجود ندارد. برای مثال به موردی اشاره میکنم که چند وقت پیش یک فوتبالیست در گفتوگویی رسمی اعلام کرد که برای قراردادش ۵ میلیارد تومان رشوه داده است ولی دقیقاً همین جمله را استفاده کرد و هیچکس به این فساد واضح و آشکار رسیدگی نکرد.
البته اگر بخواهیم منصفانه به «بازی را بکش» نگاه کنیم، کورسوی امیدی هم وجود دارد که در اواخر فیلم قهرمان داستان میتواند از طریق برنامه «نود» عادل فردوسیپور حرفهایش را مطرح کند. آیا این بخش را میتوان ادای دینی به عادل فردوسیپور دانست؟
تنها کسی که در این سالها پیگیر موضوع فساد در فوتبال کشور بود، عادل فردوسیپور است. من در این سطح که فیلمی سینمایی درباره فساد در فوتبال ساختم با چالشهای بسیاری روبرو شدم و تصور کنید که او وقتی در سطحی گستردهتر با این پدیده مواجه میشود چه چالشهایی را باید پشت سر بگذارد.
مطمئن باشید که اگر شخص دیگری هم بود که در کشور ما موضوع فساد در فوتبال را پیگیری کرده باشد و علیه آن اقدامی داشته باشد ما از او هم نام میبردیم و در فیلم نشان میدادیم اما متأسفانه هیچکس علیه این موضوع اقدامی جدی نداشته است.
«بازی را بکش» به موضوع بسیار مهمی در ورزش این کشور میپردازد، هیچکس هم از ما حمایت نکرد، ما انتظار حمایت نداشتیم اما وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال هم ما را کاملاً نادیده گرفت و هیچ حمایتی از این فیلم نکرد.